#عقیله_ی_بنی_هاشم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
کاروان به منزل آخر رسیده است و فرمان آمده از جانب امام که بارها را بگشایید و محمل بر زمین نهید که ما را عهد و پیمانی ست با این خاک
خیمه ها را علم کنید و زمین را مفتخر کنید به قدومِ آلِ ابوتراب که کشتیِ حسین را ساحل همینجاست...
جوانان هاشمی غیرت کنید و نوامیسِ علی را چون دُر نهفته در صدف، بر زمین آورید...
مباد این فرشتگان سکنی گزیده بر زمین ، کمند ابروانشان خم بردارد.
مباد این نوگلانِ باغ علوی ،ساقه ی وجودشان را ترس بردارد.
مبادا بزرگ بانوی قافله ، دلش را شور بردارد...
و حال این غیوران بنی هاشم ، این شاگردان مکتب حیدر کرار ، به سوی محمل بانوان شتاب میکنند.
جوان رعنای حسین علی اکبر، کنار کجاوه ی رباب آمده آغوش گشوده است ، ازمیان پرده ی کجاوه قنداقه ی علی در آغوش کشیده ، به دستی سایبان بر صورت نازنینش میگیرد مباد تابش خورشید برگ گلِ گونه هایش را آسیبی رساند
قمر منیر بنی هاشم به قد و قامت رشیدش و به دستان توانایش در انتظار نازدانه ی برادر کنار محمل ایستاده
گاه دخترک ، شیرین زیانیش میگیرد و پیاده شدنش را هزار شرط می آورد
و گاه صورتش میان پرده مخفی میکند و ناز مینماید که خوب میداند عمو نیاز میکند و نازش خریدار میشود
تا به صد شیوه و صد بازی کودکانه خود را در آغوش عمو می اندازد.
جایش آنقدر در میان سینه و بازوان عمو ،امن است که خیال پیاده شدن در سر ندارد.
صدای خنده ی کودکانه اش تبسم بر لب بابا مینشاند و دل از عمو به یغما می برد.
رقیه دست بر گردن عمو حلقه کرده است و عباس گونه های دردانه را بوسه باران میکند...
بانوان کاروان یکی با جلال تر و پر شکوه تر از آن دیگری از محمل ها پیاده می شوند و قدم بر زمین می نهند تا نوبت به دخت علی بن ابیطالب می رسد.
موءذن اباعبدالله ، حجاج بن مسروق است که ندا بر می آورد :
ای بزرگان و ای کریمان قافله ، سرها را به زیر اندازید و چشم ها را فروبندید که ناموسِ امیرالمومنین را هنگامه ی پیاده شدن رسیده است.
پس یاران و همراهان قافله ، سرها به زیر افکنده خلوت می کنند.
قاسم شتابان می آید و پرده ی کجاوه را کنار
می گیرد.
غیرت العشیره ابالفضل العباس یمین محمل می ایستد و شاهزاده ی حسین علی اکبر در یسار،
مولی الکونین اباعبدالله الحسین به پیشواز خواهر می شتابد و زانویی بر زمین می زند و زانوی دگر ، فرش قدمهای زینب می کند.
عقیله ی بنی هاشم قدم بر زانوان حضرت خورشید می نهد ،دستی در دستان حضرت ماه عباس بن علی و دستی در دستان ستاره ی آسمانِ حسین ، علی اکبر می گذارد و گامهای مبارکش بر خاک کربلا می رسد...
آری زینب کبری اینگونه قدم در کربلا نهاده و اینگونه نزول اجلال نموده ، که صبح یازدهم چون هنگامه ی رفتن فرا می رسد ؛
روی جانب نهر علقمه کرده عباسش را جستجو میکند، رویی به گودی قتلگاه کرده سایه ی سرش را طلب می کند
آنگاه به بلندی شتر نظر افکنده ، آیه ی امن یجیب تلاوت می کند...
🅿️اختصاصی دلدادگی 💙
.
✍چشم_انتظار
@deldadegi
دلدادگی💙