کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود؛
یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه...
| #حامد_عسگری |
@deli_ism ♥
صبح، رخ داده که باور کُند این دل شاید
پشت ِ تاریکی ِ ما هم، سحری می آید
| #سیما_اسعدی |
@deli_ism ♥
جوری نگاهش میکرد که همهی دخترا دوست دارن یه مرد نگاهشون کنه...
@deli_ism ♥
بیتفاوت مینشینیم از سر اجبارها
مثل از نو دیدن صد بارهی اخبارها
خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا میآید از دیوارها
هر شبم بیتابی و بیخوابی و بیحاصلی
حال و روزم را نمیفهمند جز شبکارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
«دوستت دارم» شده قربانی تکرارها
خندههای زورکی را خوب یادم دادهای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم، خود خوری کردم، نگفتم بارها
| #سید_تقی_سیدی |
@deli_ism ♥
بیتفاوت مینشینیم از سر اجبارها
مثل از نو دیدن صد بارهی اخبارها
خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا میآید از دیوارها
هر شبم بیتابی و بیخوابی و بیحاصلی
حال و روزم را نمیفهمند جز شبکارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
«دوستت دارم» شده قربانی تکرارها
خندههای زورکی را خوب یادم دادهای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم، خود خوری کردم، نگفتم بارها
| #سید_تقی_سیدی |
@deli_ism ♥
جواب چهخبر “هیچی” نیست، چهخبرو میپرسم که بحث باز شه نه اینکه بگی هیچی و من مجبور باشم فکر کنم که چی بگم بحث باز شه
@deli_ism ♥
می روم دنبال خود از خویش تا جایی که نیست
میروم با کفشها دنبال پاهایی که نیست
آرزو هایم تماماً حول دنیای تو بود
کشتهام در خود تمام آرزوهایی که نیست
قول میدادی که هستی مثل امروزی که هست
نیستی دیگر کنارم مثل فردایی نیست
چای میخوردی شبیه شاه قاجاری که بود
عهد می بستی شبیه ترکمانچایی که نیست
گاه دلسردم از این دنیای بی تو از خودم
گاه با یاد تو دلگرمم به گرمایی که نیست
دوش سودای رُخش گفتم ز سر بیرون کنم
میروم بالا از این دیوار حاشایی که نیست
| #عمران_میری |
@deli_ism ♥