eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
من از تو هیچ به جز بودنت نمی خواهم تمام عمر در آغوشم استراحت کن... | | @deli_ism
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم! چند ساعت شده از زندگیم بی خبرم این همه فاصله، ده جاده و صد ریل قطار بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم؟ از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من بین این قافیه ها گم شده و در به درم تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر این همه فاصله کوتاه شود در نظرم بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم "پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم" بی تو دنیا به درک، بی تو جهنم به درک کفر مطلق شده ام دایره ای بی وَتَرم من خدای غزل ناب نگاهت شده ام از رگ گردن تو من به تو نزدیک ترم | | @deli_ism
عشق بود و دل من داشت عبادت می کرد و خود عشق به این عشق حسادت می کرد کولی امروز کف دست مرا خواند و نوشت یک نفر داشت به چشمان "تو" عادت می کرد... | | @deli_ism
برای جنگ،سلاح اختراع شد وبرای صلح وعشق،شعر آمارکشته های شعر از سلاح بیشترشد | | @deli_ism
آن که می‌گفت دلش وسعت دریا دارد گوشه‌ای دنج برای منِ تنها دارد؟ بی‌جهت در پی توجیه گناهش هستید یوسف این بار خودش میل زلیخا دارد! چشم‌هایت به خدا حرف ندارند، ولی هر نگاهت سی و دو حرفِ الفبا دارد آن که امروز به دست آوَرَد احساس تو را چه نیازی به غمِ روز مبادا دارد؟ عاقبت در تب آغوش تو گم خواهم شد دل به دریا زدنِ رود، تماشا دارد | | @deli_ism
همین که گاه به من فکر می كنى کافیست بمان و پشت سرم عاشقانه غیبت کن! | #امید_صباغ_نو | @deli_ism ♥
لحظه ای مثل من تصور کن، پای قول و قرار یک نفری ترس شیرین و مبهمی دارد، اینکه در انحصار "یک" نفری...♥️ | #امید_صباغ_نو | #داستان_دست‌ها 👫 | @deli_ism ♥
می شود سخت ترین مساله آسان باشد پشت هر کوچه ی بن بست خیابان باشد! می شود حال بدِ ثانیه ها خوب شود شهر هم غرقِ هماغوشی باران باشد گیرم این عشق -که آتش زده بر زندگی ات- بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد! گیرم این دفعه که برگشت، بماند...نرود! گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد بعد شش ماه به ویرانه ی تو برگردد تا درین شعر پر از حادثه مهمان باشد فرض کن حسرتِ پاییز، تو را درک کند روز برگشتنِ او اولِ آبان باشد! بگذر از این همه فرضیه، چرا که دل من مثل ریگی ست که در کفش تو پنهان باشد! | | @deli_ism
پاییز برای عشق فصل خوبی‌ست نقطه سر خط، زندگی یعنی این... | #امید_صباغ_نو | @deli_ism ♥
تو نیم ِ دیگرِ من نیستی، تمامِ منی تمام کن غم و اندوهِ سالیانِ مرا | #امید_صباغ_نو | #داستان_دست‌ها 👫 | @deli_ism ♥
بی جهت در پی تو جیه گناهش هستید یوسف اینبار خودش میل زلیخا دارد عاقبت در تب اغوش تو جان خواهم داد دل به دریا زدن رود تماشا دارد..... | #امید_صباغ_نو | @deli_ism ♥
پاييز هم گذشت و به جز حسرتش نماند؛ مثل خودت كه رفتی و ديگر نيامدی... | | @deli_ism
زندگی، بی تو پُر از غم شدنش حتمی بود با تو امّا غمِ من کم شدنش حتمی بود همه جا، از همه کس زخمِ زبان می‌خوردم این وسط اسم تو مرهم شدنش حتمی بود رگ خوابِ تو اگر دست دلم می‌افتاد قصّه‌ی عشق، فراهم شدنش حتمی بود پا به پای من اگر آمده بودی در شهر این خبر سوژه‌ی عالم شدنش حتمی بود بین ما موش دواندند، خودت می‌دانی چون که این رابطه محکم شدنش حتمی بود سیب و قلیانِ دو سیب و من و تو... در این حال شخصِ ابلیس هم آدم شدنش حتمی بود شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود جنّت آباد جهنّم شدنش حتمی بود | | @deli_ism
بریدم از همه برگرد تا که زنده شوم و از تمام جهان سهم من تو باشی و بس | | @deli_ism
دیوانگی‌ها گر چه دائم دردسر دارند دیوانه‌ها از حال هم اما خبر دارند آیینه‌بانو! تجربه این را نشان داده وقتی دعاها واقعی باشند اثر دارند تنها تو که باشی کنار من دلم قرص است اصلا تمام قرص‌ها جز تو ضرر دارند آرامش آغوش تو از چشم من انداخت امنیتی که بیمه‌های معتبر دارند «مردی» به این که عشق ده زن بوده باشی نیست مردان قدرتمند، تنها «یک نفر» دارند! ترجیح دادم لحن پرسوزم بفهماند کبریت‌های بی‌خطر خیلی خطر دارند بهتر! فرشته نیستم، انسانِ بی‌بالم چون ساده ترکت می‌کنند آنان که پَر دارند می‌خواهمت دیوانه جان! می‌خواهمت، ای کاش نادوستانم از سر تو دست بردارند... | | @deli_ism
در من نویدِ جنگِ غم انگیزِ دیگریست در چشم‌هام جراتِ چنگیز دیگریست جنگِ میان ما دو نفر کشته می‌دهد وقتی که دستهات گلاویز دیگریست فهمیده‌ام که داغِ جنوب از وجود توست اهواز بی حضور ِ تو، تبریزِ دیگریست با نخل‌های شهر شما شرط بسته‌ام پشت خزان طی شده پاییز دیگریست در دادگاه...کافه...تفاوت نمی‌کند وقتی خدای قصّه سرِ میزِ دیگریست | | @deli_ism
در هیچ جای دفتر و دیوان تو نیستی افتاده ام به جان خیابان... تو نیستی افتاده ام به پای تمامی خانه هاش زیبای سختگیر! چه آسان تو نیستی... گفتم: ببخش، چهره ی زیبایت آشناست جسمی که روح داده به تهران تو نیستی؟ اصلا مگر مشابه تو یافت می شود؟ تنها ستاره ی شبِ آبان تو نیستی؟ راه مرا به زندگی ات باز کرده ای تعبیر عکس داخل فنجان تو نیستی؟! در چشم هات جنگل و دریا معلق اند سر منشأ طبیعت گیلان تو نیستی؟ سی سال دیر کردی و از عشق خالی ام معنای نیمه ی پر لیوان تو نیستی؟ افتاده است خون دلم گردن کسی «آن کس که دوست دارمش از جان» تو نیستی؟؟؟ باید به ضعف حافظه ایمان بیاورم وقتی به فکر این دل ویران تو نیستی آری بخند! مسخره کن گریه ی مرا ابرم... درست! عامل باران تو نیستی؟! من با تمام روح و تنم عاشق تو ام اما قسم به صاحب قرآن، تو نیستی! رفتی بدون اینکه بگویی برای چه من ماندم و نگاهِ پشیمان... تو نیستی؟ | | @deli_ism
آمدی، آمدنت حال مرا ریخت بهم یک نگاهت همه ی فلسفه را ریخت بهم آمدی و دل من سخت در این اندیشه: آن همه منطق و قانون، چرا ریخت به هم؟ قاضی عادل قصه به نگاهت دل باخت یک نگاه کردی و یک دادسرا ریخت به هم چهره ی شرقی زیبای تو شد موجب خیر یک به یک انجمن غرب گرا ریخت بهم شاعران، طالب سوژه، همه دنبال تو اند سوژه پیدا شد و شعر شعرا ریخت بهم جاذبه مال زمین است، تو شاید دزدی که فقط آمدنت جاذبه را ریخت بهم من همان آدم پر منطق بی احساسم... پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم | | @deli_ism
بارها پيش روى آينه، زل زدى توى چشمهاى خودت با خودت فكر كرده اى چه شده كه به شدت دچار يك نفرى؟ | | @deli_ism