بيستون هيچ، دماوند اگر سد بشود
چشم تو قسمتِ من بوده و بايد بشود
زدهام زير غزل؛ حال و هوايم ابریست
هيچ کس مانعِ اين بغض نبايد بشود
بی گلايل به در خانهتان آمدهام
نکند در نظر اهلِ محل بد بشود؟
تف به اين مرگ که پيشانی ما را خط زد
ناگهان آمد تا اسم تو ابجد بشود
ناگهان آمد و زد، آمد و کشت، آمد و برد
او فقط آمده بود از دلِ ما رد بشود
تيشه برداشتهام ريشهی خود را بزنم
شايد افسانهی من نيز زبانزد بشود
باز هم تيغ و رگ و مرگ برم داشته است
خونِ من ضامن ديدار تو شايد بشود
| #حامد_بهاروند |
@deli_ism ♥