نزدیک غروب هیجان آور کوچه
من باز به شوق تو نشستم سر کوچه
گل های سر روسری ات مثل همیشه
زنبور عسل ریخته سرتاسر کوچه
از دوختن چشم قشنگت به زمین است
نقشی که چنین حک شده در باور کوچه
اینگونه نگین در همه ی عمر ندیدم
اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه
«گل در برو می در کف و معشوق ...» خدایا
من مست غزلخوانی سکرآور کوچه
لب تر کن تا ور بکشد پاشنه اش را
بی واهمه یکبار دگر قیصر کوچه
من کشته ی این عشقم و باید بگذارند
فردای جهان نام مرا برسر کوچه
| #رضا_نیکوکار |
@deli_ism ♥
طرح اندام تو انگیزه ی معماری هاست
دلت آیینه ی ایوان طلاکاری هاست
باید از دور به لبخند تو قانع باشم
اخم تو عاقبت تلخ طمعکاری هاست
جای هر دفتر شعری که در آن نامت نیست
توی تاریک ترین گوشه ی انباری هاست
نفس بادصبا مشک فشان هم بشود
باز بوی خوش تو رونق عطاری هاست
باتو خوشبخت ترین مرد جهان خواهم شد
گرچه این خواسته ی قلبی بسیاری هاست
گاه آرامم و گاهی نگران ، دنیایم -
شرح آشفته ای از مستی و هشیاری هاست
نیمه ی خالی لیوان مرا پُر نکنید
دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست
| #رضا_نيكوكار |
@deli_ism ♥