هر کسی شاید یه آهنگ داشته باشه که
مدت هاست نمی تونه اون رو گوش بده!
یه آهنگ که گذشته رو واست تداعی می کنه و
دلت نمی آد اون رو پاک کنی،
میذاری اون گوشه کنارها بمونه،
گاهی آهنگ ها لبریز از خاطره میشن و
حرمت پیدا می کنن ؛ مثل بعضی از آدم ها ،
درسته که شاید دیگه نتونی اون ها رو ببینی و
باهاشون حرف بزنی، اما از زندگیت پاک نمیشن،
چون فراموش شدنی نیستن،
اون ها همیشه یه جای امن گوشه ی دلت دارن.
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
+ ادوارد هشتم رو میشناسی؟
- نه!
+ ادوارد هشتم بزرگترین پادشاهی جهان رو داشت، اون به هشتادو چندسالگی فکر میکرد،هشتادو چندسالگی وقتیه که هرچیزی معنای واقعی خودش رو پیدا میکنه!
ادوارد هشتم پادشاهی بریتانیا رو واسه بودن با زنی که نمیتونست ملکه بشه رها کرد. جای کاخ های لندن رو اتاق اون زن گرفت، جای ثروت اسکاتلند رو لبخندش، جای سفرهای دور و دراز رو قدم زدن باهاش، جای مجلل ترین رستوران ها رو یک فنجان چای همراهش، تا حالا به هشتادو چندسالگی فکر کردی؟
- نه!
+ اگه پیر بشی و اونی که میخوای کنارت نباشه، جای همه چیز خالیه...خالیِ خالی.
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
نویسنده ها آدم های تنهایی هستن، گاهی ساعت ها، روزها، ماه ها یا شاید هم سال ها توی یه اتاق میشینن و به ساختار داستان شون و شخصیت هاش فکر میکنن، بدون اینکه حتّی کلمه ای روی کاغذ بنویسن، این خیال پردازی گاهی تا جایی پیش میره که به واقعی بودن خاطراتی که خودشون تجربه کردن هم شک میکنن... :)
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
بهتره بعضی چیزها یه راز باقی بمونه و معما بشه!
اینجوری جذابتره، جاودانهتره...
گاهی وقتا باید بعضی از خونههای جدول رو
خالی گذاشت!
یه جدول حل شده به درد کی میخوره؟!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
+ نمیتونستم از رفتن منصرفش کنم
- پس چی کار کردی؟
+ نشستم کنار دریچه، سیگارم رو روشن کردم و رفتنش رو دیدم..
- بعدش رفتی خونه؟
+ نه ، یه پاکت سیگار کشیدم ، گفتم شاید برگرده..
- بعدش چی؟ رفتی خونه؟
+ آره رفتم خونه و همه عکس هاش رو جمع کردم...
- سوزوندی؟
+ نه، گذاشتم تو انبار..
- چرا نسوزوندی؟
+ دیوونه شدی؟ شاید برگرده!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
حس کردم که چقدر دلم واسه خودم تنگ شده!
تلخ ترین حس دلتنگی، دلتنگی واسه خودته،
واسه کسی که بودی!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
زن ها وقتی دلتنگ میشن دوست دارن
داستانی که هزار بار واسه کسی تعریف کردن را باز هم تعریف کنن
تا حالشون خوب شه...
اما اگه سکوت کردن،
یعنی نمی خوان که حالشون خوب شه!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو تو یه کافه شلوغ می مونه!
اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی، باید چشمهات را ببندی و از همه صداها بگذری و نشنویشون، بقیه صداها واست آزار دهنده میشه، صدا پچ پچ مردم، صدا خنده ها، گریه ها، صدا به هم خوردن فنجان ها، حتی صدای باد...
تو واسم اون صدای قشنگ بودی که من به خاطرش هیچ صدایی رو نشنیدم!
| #قهوه_ی_سرد_آقای_نویسنده 📚 |
| #روزبه_معين |
@deli_ism ♥
دوست داری من از زندگیت یه داستان بنویسم؟
پانزده ساله دارم این سوال رو از هرکسی که کتاب داستان میخره می پرسم!
تا حالا به این موضوع فکر کردی؟
فکر می کنی چند بار می خونیش؟ یه بار؟ دو بار؟ یا سه بار؟
ولی من فکر می کنم هزار بار می خونیش، حتی وقتی کنار پنجره اتاقت تو آرامش چایت رو میل می کنی یهو از جایت بلند میشی و میری سمت داستانت و صفحه ای که دوست داری رو از حفظ می خونی،
دوست داری بخونی کی بودی، چی کار کردی یا اینکه کی رو دوست داشتی!
میدونی، یکم درد هم داره...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
خیلی خوبه، خیلی خوبه که عقربه های ساعت اینوری می چرخن
یه لحظه فکر کن عقربه ها بر عکس می چرخیدن، اون وقت ما با یک جر و بحث الکی با هم آشنا می شدیم و بعدش کلی خاطره دو نفره داشتیم، کلی جاها رو می گشتیم، کلی حرف می زدیم و ناگهان حس می کردیم به هم علاقه مندیم.
آخر سر هم با یه لبخند زیبا از هم جدا می شدیم
با این که بعد از یه دعوا با هم آشنا بشیم می تونم کنار بیام، اما این که به هم لبخند بزنیم و جدا بشیم خیلی وحشتناکه
الکی نیست که عقربه های ساعت اینوری می چرخن
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
- هربار که کسی وارد زندگیم می شد، خلوتم رو ازم می گرفت و می خواست من رو به طور کامل تصاحب کنه.
+ می فهمم، تو می خوای تا همیشه تنها بمونی.
- نه اینطور نیست، تا همیشه تنها بودن خیلی ترسناکه، دوست دارم کسی وارد زندگیم شه که با وجودش خلوتم هم داشته باشم، جوری که انگار دارم با خودم زندگی می کنم و اون طرف فقط جنسیتش فرق می کنه...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
آدم یک روز چشم هایش را می بندد و دست هایی را رها می کند،
با چشم های بسته دست های دیگری را می گیرد،
با چشم های بسته سعی می کند همه چیز را فراموش کند،
با چشم های بسته حرف می زند، می خندد، راه می رود،
و در آخر با چشم های بسته سقوط می کند!
پس از آن چشم هایش را باز می کند،
با چشم های باز راه می رود اما دیگر سقوط نمی کند،
با چشم های باز کم حرف می زند، کم می خندد،
و همه چیز را مو به مو به یاد می آورد،
اما با چشم های باز دیگر می ترسد که دست هایی را بگیرد، می ترسد...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
تنهایت می گذارد، تو می مانی و یک رد پا
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی و پس از مدتی به تنهایی عادت می کنی...
تا اینکه لعنتی ای با آتشی در دست هایش می آید، گرمت می کند و باعث می شود تنهایی را فراموش کنی، ولی او هم نمی ماند.
و دوباره باز همه چیز تکرار می شود،
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی...
اما این بار لبخندی گوشه لبانت می شکند، دیگر منتظر هیچ لعنتی ای نیستی، به دنبال آتش نمی گردی، با یخ زدن کنار آمده ای،
و تنهایی را هم دوست داری!
| #عطر_چشمان_او 📚 |
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
من میتونم باهات تو کافه بشینم،
بگم و بخندم،
باهات ساعتها قدم بزنم،
درد و دلهات رو گوش کنم و هر کمکی از دستم بر بیاد واست انجام بدم
و در قبال اینها چیزی ازت نخوام.
در واقع من میتونم یه دوستِ خیلی خوب واست باشم،
به شرطِ اینکه تو هیچ وقت حرف از دوست داشتن نزنی.
اینجوری کار سخت میشه
به نظرم اگه یه روز حقیقتا احساس کنی که خودت رو دوست داری باید نسبت به خودت و کارهایی که انجام میدی متعهد بشی و دربند اصولِ خاصِ خودت زندگی کنی،
چه برسه به روزی که با کسی دیگه حرف از دوست داشتن بزنی.
«مسئولیتِ دوست داشتن خیلی سنگینه»
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
می دونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟
دزدی!
قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آن چنان نمیشناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو برمی داره و به راحتی می دزده، احمقانه نیست؟
از فرداش همه می گفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده؟
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم می اومدن موزه،
حتی کافکا هم رفته بود،
در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد!
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست،
من میگم هرچیزی که ناگهانی از دست بره،
ارزشمند میشه و مردم می پرستنش
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
دیگه باید بیدار شی،
فکر کن که همهاش یه خواب بوده، یه کابوس وحشتناک، ولی هرچی بوده تموم شده و
تو هنوز زندهای..
من آدمهای زیادی رو میشناسم که روزهای خیلی سختی رو گذروندن، آدمهایی که تنهایی رو دیدن، آدمهایی که شکست خوردن، آدمهایی که توی تاریکی موندن، سقوط کردن و آزار دیدن،
اما دوباره روی پاهاشون وایسادن و از نو شروع کردن..
وقتش رسیده که بلند شی و دست و صورتت رو بشوری و هرچیزی که آزارت میده رو فراموش کنی..
فراموش کردن سخته، همه این رو میدونیم، اما این بهترین کاریه که میتونی انجام بدی...
| #روزبه_معین | #قهوهی_سرد_آقای_نويسنده |
@deli_ism ♥
ترسم از آدمهائیه که مثل تاکسی باهات برخورد میکنن!
آدمهایی که بی هوا وارد زندگی میشن، با عجله حرف از دوست داشتن میزنند و برای پیش رفتن شتاب دارند...
لعنتیها میخوان فرار کنن، میخوان فراموش کنن و وقتی هم میبینن به اندازه کافی دور شدن، بی مقدمه میگن: ممنون، پیاده میشم!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
تمام کارهایی که واسه پیدا کردن خودم بهم کمک میکنن رو انجام دادم،
بهترین عطرم رو زدم،
لباسی که دوست دارم رو پوشیدم،
به آن خیابان همیشگی رفتم و زیر باران پیاده روی کردم،
بعد از اون به خونه برگشتم،
برای خودم قهوه دم کردم،
آهنگ مورد علاقه ام رو بارها گوش دادم
و لا به لای کتاب ها و نوشته ها و مکتب های مختلف دنبال خودم گشتم..
اما هیچ کدوم از اون ها دیگه کارایی گذشته رو نداشتن، حس و حالی که من دارم اسم خاصی نداره و تو هیچ مکتبی قرار نگرفته، حسیه بین تنهایی و بی کسی..
اگه می تونستم از این گمشدگی خلاصشم، بدون شک بی کسی رو انتخاب میکردم، بی کسی خیلی صادقانه تره، اما تنهایی نه،
تنهایی مدام فکرش میوفته به جونت که شاید کسی از راه برسه..
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
تنهایت می گذارد، تو می مانی و یک ردپا
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی و پس از مدتی به تنهایی عادت می کنی...
تا اینکه لعنتی ای با آتشی در دست هایش می آید، گرمت می کند و باعث می شود تنهایی را فراموش کنی، ولی او هم نمی ماند.
و دوباره باز همه چیز تکرار میشود
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی...
اما این بار لبخندی گوشه لبانت می شکند، دیگر منتظر هیچ لعنتی ای نیستی، به دنبال آتش نمی گردی، با یخ زدن کنار آمده ای،
و تنهایی را هم دوست داری!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
دیگه باید بیدار شی،
فکر کن که همهاش یه خواب بوده، یه کابوس وحشتناک، ولی هرچی بوده تموم شده و
تو هنوز زندهای..
من آدمهای زیادی رو میشناسم که روزهای خیلی سختی رو گذروندن، آدمهایی که تنهایی رو دیدن، آدمهایی که شکست خوردن، آدمهایی که توی تاریکی موندن، سقوط کردن و آزار دیدن،
اما دوباره روی پاهاشون وایسادن و از نو شروع کردن..
وقتش رسیده که بلند شی و دست و صورتت رو بشوری و هرچیزی که آزارت میده رو فراموش کنی..
فراموش کردن سخته، همه این رو میدونیم، اما این بهترین کاریه که میتونی انجام بدی...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
عموم میگفت: هیچوقت نباید در مورد چیزی که دوستش داری با آدمها حرف بزنی، چون بدون شک اون رو ازت میگیرن
اما من فهمیدم با خدا هم نمیشه در مورد چیزی که دوست داری حرف زد، اصلا به دنیا اومدیم تا چیزهایی که دوست داریم رو از دست بدیم
هرچند از لذت دوست داشتن هم نمیشه بهخاطر از دست دادن گذشت...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو توی یه کافهی شلوغ میمونه،
اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی باید چشمهات رو ببندی و از بقیهی صداها بگذری و اونها رو نشنوی، صدای خندهها، گریهها، به هم خوردن فنجونها...
تو واسم اون صدای قشنگ بودی که من به خاطرش هیچ صدایی رو نشنیدم.
#روزبه_معین
@deli_ism ♥
بابا بزرگ میگفت یک شب تو آسمون یه ستاره ای میاد که فقط همون یک شب داریش! اون شب سعی کن بقیه ستاره هارو نشمری، فقط به همون ستاره نگاه کن؛ چون بعد تو می مونی یک آسمون پر ستاره، که هیچ کدوم برای تو نیستن!
پس اگه اون ستاره برای ماست، چرا میره؟
#روزبه_معین
@deli_ism ♥️
یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدمهای گذشته نداری، دیگه میتونی واسه همهشون آرزوی خوشبختی کنی؛
یه جور رهایی و بیاحساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمیکنی، به همه لبخند میزنی و از همهچیز ساده میگذری.
مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِر شدگی!
#روزبه_معین
#قهوه_سرد_آقای_نویسنده
@deli_ism ♥️