بیزارم از شبی که یارم کنار من نیست
بگذر.. تو هم سحر شو.. ای لیله الرغائب
| #سجاد_شهیدی |
@deli_ism ♥
پرسید زاهد :معتقد هستی به محشر؟
گفتم که آری, چشم های محشری داشت..
| #سجاد_شهیدی |
@deli_ism ♥
چقدر یوسف مصری به چاه کرده خدا
چقدر عمر زلیخا تباه کرده خدا
چه بارها که به چشمت نگاه می کردم
چه بارها که به من بد نگاه کرده خدا
اگر نگاه به چشمت گناه باشد، پس
چقدر اول خلقت، گناه کرده خدا
چقدر اول خلقت، خودش که تنها بود
برای موی تو کاغذ سیاه کرده خدا
چقدر موی پریشان که با هزار امید
به زور روسریت سر به راه کرده خدا
به خلق چشم تو بازار خویش کرده کساد
اگر غلط نکنم اشتباه کرده خدا...
| #سجاد_شهیدی |
@deli_ism ♥
برق نگاهش رفت، چشمان تری داشت
این روز ها بی عشق حال بهتری داشت
دیشب میان گریه ها از یاد بردم
اردیبهشتی را که در پی آذری داشت
من فکر میکردم نخواهد رفت، هر چند
او در سرش انگار فکر دیگری داشت
این درد تنها سهم انسان نیست، شاید
از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت
شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان
در انتظار یار، چشمی بر دری داشت
پرسید زاهد: معتقد هستی به محشر؟
گفتم که آری...چشم های محشری داشت
گمراه بسیار است اینجا، کاش الله
در بین مو های تو هم پیغمبری داشت...
مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟
شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت
اعدام میشد... کاش اما فرصتی بود
شاید که این بیچاره حرف آخری داشت...
| #سجاد_شهیدی |
@deli_ism ♥
آی... معشوقی که دستانت به خون آلوده است
شهر را آتش زدی،حالا دلت آسوده است؟!
سعی کردم تا که قانع باشم از بوسیدنت
سعی خود را می کنم... هر چند که بیهوده است
تو چه میدانی که این دیوانه از شوق لبت
با چه حالی راه را تا خانه ات پیموده است؟
ریشه های فرش مان را داشتم می بافتم...
دستم عادت کرده از بس بین مویت بوده است
مادرم می گفت: "غیر از غم چه دارد عاشقی؟"
عشق اما بیش از این ها را به من افزوده است
نیست در قاموس رندان صحبت از عاقل شدن
ما اطاعت می کنیم از آنچه دل فرموده است...
| #سجاد_شهیدی |
@deli_ism ♥
گرمِ کسی بمان، که خودش استوار بود
خورشید، پشتِ کوه درآمد، نه هرکسی
#سجاد_شهیدی
@deli_ism ♥️