دکتر گفت: چه اش هست؟
گفتم: "تویِ سرش بازارِ مسگرهاست،
تویِ دلش رخت می شورند"...!
| #عباس_معروفی |
| #سمفونی_مردگان 📚 |
@deli_ism ♥
روحِ آدم را میجوند. تا حرفِ خودشان را به کرسی بنشانند. نه به عشق فکر میکنند نه به گذشتهها و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری گفتهاند: دوستت دارم
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست. چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند،تنهایی تو کامل می شود.
| #سمفونی_مردگان 📚 |
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
مگر نمیگویی که،
هر آدمی
یک بار عاشق میشود؟
پس چرا،
هر صبح که چشمهایت را باز میکنی؛
دل میبازم باز...؟!
| #عباس_معروفى |
@deli_ism ♥
حضورش برایم هیچ اهمیتی نداشت
اما غیبتش خیلی آزار دهنده بود ...
| #سمفونی_مردگان 📚 |
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
گفته بود: خانم سورملینا
اجازه می دهید شما را دوست داشته باشم؟
گفتم: اختیار دارید،
و توی دلم گفتم:
دوست داشتن که اجازه نمیخواهد.
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
حسینا گفت: "میدانی اولین بوسهی جهان چطور کشف شد؟"
دستهاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمانهای بسیار قدیم زن و مردی پینهدوز یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.
| #سال_بلوا 📕 | #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
چه خوب که زمین گرد است عشق من!
میروی، آنقدر میروی که باز
آنسوی زمین میرسی به من..
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
آندِره،عشق یعنی چی؟
یعنی تپشِ بی دلیل قلب؟
یعنی نِگاهی که روی اجزایِ صورتت میچرخد و بعد دیگر نیست؟
یعنی دیر جُنبیدن و حسرتی که میماند؟
شاید هم یعنی درد کشیدن و فِشرده شدن دل،
که آدم هستیاش بیاید پشت چشمهاش
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
چشمهایش همه آن چیزی را که صدایش نمیتوانست،
به من گفت
ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم؛
بیآنکه واژهای گفته باشیم..
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
مَن اگر میدانستم دنیا اینقدر شلوغ است، نمیآمدم!
صبر میکردم بعدها...
آخر اینهمه راه آمدم
دلم میخواست تنها تـو را ببینم
دلم میخواست تو را تنها ببینم
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
هر بار که دستش میرفت تویِ موهام، یک لایه درد همراهِ دستش بیرون می رفت...
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
عزيزدلم، میدانى سيم آخر چيست؟
همه خيال میكنند كه سيم آخر ساز است. حتی يك نوازنده بیسواد روی صحنه زد به سيم آخر تارش گفت: اين هم سيم آخر!
اما سيم آخر يعنی وقتی ميرفتند قمار، سكه زرشان را كه میباختند، جيبشان را ميگشتند، آخرين سكه سيم را هم به قمار ميزدند.
ميزدند به سيم آخر، به اميد بردن همه هستی، يا به باد دادن آخرين سكه نيستى...
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
حتی یک نفر را نداشتم که با او دردودل کنم.
کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم.
میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی. هیچکس نمیداند
من چه حالی دارم،هیچکس...
دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار میشد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غمانگیز نیست...!
| #عباس_معروفی |
@deli_ism ♥
پدرم خيال مى كرد آدم
وقتى در حجره خودش تنها
باشد تنهاست،
نمى دانست تنهايى را فقط
در شلوغى مى شود حس كرد.
| #عباس_معروفى |
@deli_ism ♥
همین که صدایم میکنی؛
همه چیز این جهان یادم میرود.
یادم میرود که جهان روی شانهی من قرار دارد؛
یادم میرود سر جایم بایستم!
پابهپا میشوم،
زمین میلرزد...
#عباس_معروفی
@deli_ism ♥
گفتی ببین امشب ماه کامل است.
و من دیدم تو کامل تر بودی؛ ماه تر
#عباس_معروفی
@deli_ism ♥
این منم که گم شدهام؟ یا تویی که پیدا نمیشوی؟!
#عباس_معروفی
@deli_ism ♥
همین كه مىدانم کسى شـبیه تو نـیست،
چقدر دلهرهآورتر از نبودن توست..!
#عباس_معروفى
@deli_ism ♥️
گاهی با دویدن به سمت کسی، نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت، پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده است..!
#عباس_معروفی
@deli_ism ♥️
وقتی به تو فکر میکنم
سال من نو میشود
توپ، در میکنند توی قلبم
و ماهی قرمز تنگ بلور
پشتک میزند برای خنده هایت...
#عباس_معروفی
@deli_ism ♥️