غیر من در دل تو هیچ کسی خاص نشد
هیچ کس چون تو به من این همه حساس نشد
تو همان درس که هر ترم به من می افتاد
هر چه من خواستمش پاس کنم.. پاس نشد
تو صلیبی که مرا هر چه به آن کوبیدند..
زخم های تن من در تنش احساس نشد
مثل یک گندم آفت زده ، که می خشکید..
خواستم گردن من را بزند داس.. نشد
سالها باغ لبانم به تو خوش بود.. اما
عاقبت حاصل لبخند تو گیلاس نشد..
آه ای سنگ که مهرت به دل من افتاد..
هیچ کس در دل من بعد تو الماس نشد
| #علی_نیاکوئی_لنگرودی |
@deli_ism ♥
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟
تو که ویرانه کننده است غمت می دانم
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟
آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد
شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟
مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد
بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟
می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو
در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟
اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت
تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟
هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده
تو بگو "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟
این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
| #علی_نیاکوئی_لنگرودی |
@deli_ism ♥