eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
به گفتن نيست، هميشه چشمای آدم همه‌ی ناگفته‌ها رو داد می‌زنن. فقط كافيه چند ثانيه بهشون خيره بشی. من فكر می‌كنم اگر كسی حرفت رو از توی چشمات نتونه بخونه، به زبون هم بياری متوجه نمی‌شه. بعضی حرفا رو نبايد گفت. بعضی حرفا رو نبايد شنيد. بعضی حرفا رو بايد سير تماشا كرد... چشمای آدم، دروغ نمی‌گن... | | @deli_ism
تا حالا کسی بهت گفته نبودنت، بدترین جای دنیاست؟ من بهت گفتم. تاحالا کسی بهت گفته وقتی نبیندت، دنیاش سیاه و تاریکه؟ من بهت گفتم. شده کسی نباشه و تو هر روز توی خیالت رو‌به‌روش بشینی و تمام خاطراتت رو مرور کنی؟ تو کدومی؟ اونی که نیست یا اونی که هرجا سر می‌چرخونه خاطراتش رو می‌بینه؟ تو می‌دونی چند سال از یه اتفاق باید بگذره، تا آدم یه خاطره رو فراموش کنه؟ نمی‌دونی. چون اگه می‌دونستی خاطره نمی‌شدی. | | @deli_ism
هیچ وقت نفهمیدم که دلیل واقعی «دل‌تنگی» چیه؟ نفهمیدم چی توی سرم بالا یا پایین می‌شه که قلبم می‌گیره و نفسم به شماره می‌افته. چی باعث می‌شه که روزها و ماه‌ها و سال‌ها به یه‌نفر فکر کنم و از این دور باطل خسته نشم؟ چی باعث می‌شه از این زخم لعنتی بمیرم و لذت ببرم؟ برای من دل‌‌تنگی یه زخمه. زخمی که آدم به خودش می‌زنه و هیچ‌کس غیر خودش نمی‌بیندش. از او زخما که هیچ‌کس جز خودت، حال‌ت رو نمی‌فهمه. بعضی از زخما اولش سطحین، اما به مرور زمان عمیق می‌شن. انقدر عمیق که می‌تونی خودت و آرزوهات رو توش گم کنی. اگه دست من بود، اگه می‌تونستم ذهن‌ش رو تسخیر کنم، کاری می‌کردم که دل‌ش برام تنگ بشه. اگه دست من بود، بهش می‌گفتم من رو بخواه، باهام حرف بزن، همین الان. تو تنها کسی هستی که هیچ‌وقت از شنیدن صداش خسته نمی‌شم. | | @deli_ism
یک شب میانِ آرزوهایت گُمم کردی، هر شب میانِ خاطراتم، ردپایِ توست...! | | @deli_ism
جهان بدون دلبستگی، چیزی شبیه به جهنمی بی‌مرز است؛ تهران، پاریس یا هر خراب‌شده‌ی دیگری، چه فرقی با هم دارند! وقتی آنسوی خیابان کسی منتظرت نباشد؟ | | @deli_ism
پدربزرگ همیشه می‌گفت: «اگه می‌خوای غصه نخوری، به عقب برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی، به درد فردات نمی‌خوره. می‌گفت هرکدوم از ماها، گذشته‌ی کسی هستیم که سال‌ها قبل فراموشمون کرده.» اگه پدربزرگ زنده بود، دلم می‌خواست بهش بگم که من هنوزم می‌رم به گذشته، هنوز با گذشته قدم می‌زنم، هنوز با گذشته می‌خندم، هنوز با گذشته گریه می‌کنم. به پدربزرگ می‌گفتم دلم می‌خواد به گذشته بگم که فراموشش نکردم. همیشه یه نفر هست که بتونه خودش رو انقدر بهت نزدیک کنه، که برای شکستنت به نشونه‌گیری احتیاج نداشته باشه. یه لحظه‌هایی بیشتر از اینکه از بقیه دلگیر باشی، برای خودت غمگینی. آدما بی رحمند، این رو از ابراز علاقه‌هاشون می‌شه فهمید. | | @deli_ism
تاثير بعضيا توی زندگی آدم بيش‌تر از يه اسمه، بيش‌تر از مدت حضورشونه. انقدر زياد كه يه روز به خودت ميای و می‌بينی همه‌ی فكر و ذكرت شده يه نفر! شايد اون يه نفر، هيچ‌وقت نفهمه كه باعث چه تناقضی توی زندگيت شده، اما تو می‌دونی كه اون، تنها دليل تنهاييت بوده و تو، توی همه‌ی تنهايیات به اون پناه بردی. آرزو دادی خاطره گرفتی آدما، با آرزوهاشون به دنيا ميان، با خاطره‌هاشون می‌ميرن. كاش، آخرين خاطره‌ای كه قبل از مرگ به ياد ميارم، تو باشی. | | @deli_ism
فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقط به مشامت نَمی از بوی خیابان برسد سال نفرین شده در قرن مصیبت یعنی هی زمستان برود، "باز زمستان برسد"! | | @deli_ism
من از تنهایی نمی‌ترسم ، اما از فراموش شدن چرا. برای من فراموش شدن، یعنی نبودن، یعنی وجود نداشتن. وقتی برای کسی فراموش بشی، یعنی دیگه براش وجود نداری. یعنی از اول هم نبودی. فراموش که بشی یعنی دیگه کسی بهت فکر نمی‌کنه. یعنی دیگه کسی خاطراتش رو باهات مرور نمی‌کنه. فراموش که بشی، یعنی دیگه دل کسی برات تنگ نمی‌شه. برای من امید به زندگی، یعنی توی ذهن آدمی که بهش فکر می‌کنم، هنوز یه جای کوچیک باشه، تا خاطراتمون رو نگه داره. من کجای ذهنتم، وقتی تمام فکرمی؟ | | @deli_ism
اصلا همین حال و همین روز و همین ساعت اصلا به شب های بدون بودنت لعنت... | | @deli_ism
پرسیدی خوبی؟ جواب دادم که خوبم. گفتم خوبم چون نمی‌خواستم بدونی غمگینم. نگفتم غمگینم، چون نمی‌خواستم بدونی دلتنگم. دلتنگی یه حسه. حسی که الزاما آدم نسبت به همه نداره. دلتنگی چیزی نیست که آدم مجبور باشه به زبون بیاره. برای کسی که تو رو بلده، صدای دلتنگی انقدر بلنده که می‌تونه اون رو بشنوه. مگه این‌که نخواد بشنوه. گوش کن! چطور می‌تونی این صدا رو بشنوی و طاقت بیاری؟ من غمگینم، اما بازم اگه حالم رو بپرسی می‌گم خوبم. خوبم چون هنوز دلم برات تنگ می‌شه. خوبم چون هنوز خواب بوسیدنت رو می‌بینم. خوبم چون به چیزی جز برگشتن به آغوشت فکر نمی‌کنم. | | @deli_ism
من از همون روزِ اول نگران به دنيا اومدم نگرانِ گم كردن، نگرانِ از دست دادن. خوب كه نگاه می‌كنم می‌بينم من همه‌ی عمرم رو ترسيدم بچه كه بودم،از همون اولين روزِ مدرسه نگران گم كردن كيف و دفتر و كلاهم بودم هرچی بزرگ‌تر شدم نگرانی‌هامم بزرگتر شد از يه جايی به بعد نگران آدمايی شدم كه هر لحظه می‌ترسيدم از دست‌شون بدم آدمايی كه بخاطرشون زندگی می‌كردم. تازه اون‌جا بود كه فهميدم من حتی برای خودمم زندگی نمی‌كنم من هيچ‌وقت نفهميدم وقتی كسی آدم رو ترك می‌كنه،توی ذهنش چی می‌گذره؟ اين‌كه آدم تا كجا می‌تونه بره و يه نفر رو فراموش كنه من تازگيا به نگرانی عجيبی مبتلا شدم نگرانم برای از دست دادنِ دوباره‌ی آدمی كه نيست، نگرانم... | | @deli_ism
دم غروبی حس کردم دلم برای هیچ‌کس و هیچ‌چیز به جز تو تنگ نیست دلم می‌خواست باهات حرف ‌بزنم دلم می‌خواست بهت بگم انقدر که به تو فکر می‌کنم، به یاد خودم نیستم بهت بگم برای چند لحظه هم که شده همه رو به جز من از دنیات بذار کنار بهت بگم یه‌جوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره یه جوری اسمم رو صدا کن که انگار برای آخرین بار می‌تونی صدام رو بشنوی. می‌خواستم بگم هنوزم صدای نفسهات من رو به زندگی برمی‌گردونه می‌خواستم بهت بگم، ولی نگفتم من این روزا انقدر بی‌قرار هستم که چشمام، درونم رو زار می‌زنه. اما وقتی تو ازم خبرنداری، یعنی مدت‌هاست که من رو ندیدی. ندیدی چون نخواستی. وقتی نخواستی، یعنی حتی اگه بهت می‌گفتم هم فرقی نمی‌کرد... ‌ | | @deli_ism
وقتی كسی ناگهانی وارد زندگیت می‌شه باید همیشه آماده باشی تا همونقدر ناگهانی ترکت کنه. کاش اونقدر قدرت داشتم تا مدت حضور آدمای توی زندگیم رو خودم تعیین كنم. اونوقت به بعضیا سلام نکرده پشت می‌کردم و بعضیا رو واسه شنیدنِ «خداحافظ» حسرت به دل می‌ذاشتم. حس بدیه اینکه هرگز درجه‌ی اهمیتت رو توی زندگی کسی که بهش فکر می‌کنی نفهمی... | | @deli_ism
آدم نمی‌تونه به زور قلبش رو به کسی گره بزنه، به همون اندازه که نمی‌تونه به راحتی بعضی گره‌ها رو باز کنه. عشق مثل یه طناب، قلب دوتا آدم رو یه جوری به هم وصل می‌کنه که حتی تیزترین چاقو هم نمی‌تونه پاره‌ش کنه. اونا ممکنه از هم دور بشن، اما هم‌دیگه رو فراموش نمی‌کنن @deli_ism
بنظرم آدم، بی‌دلیل به کسی فکر نمی‌کنه، بی‌دلیل کسی رو دوست نداره، بی‌دلیل کسی رو فراموش نمی‌کنه. بعضی از آدما، بدون اینکه خودشون بدونن خوبن، بدون اینکه حرف بزنی، حالت رو می‌فهمن، بدون اینکه لمسشون کنی، حست می‌کنن. بعضیا مرز آدم بودن رو رد می‌کنن، واسه همینه که ابدی می‌شن. گاهی وقتا که دلم می‌گیره، بی‌هوا یادت می‌افتم، به این فکر می کنم که شاید... شايد دلت برام تنگ شده باشه. بعضی از آدما همیشه هستن، حتی اگه رفته باشن @deli_ism
آدم نمی‌تونه به زور قلبش رو به کسی گره بزنه، به همون اندازه که نمی‌تونه به راحتی بعضی گره‌ها رو باز کنه. عشق مثل یه طناب، قلب دوتا آدم رو یه جوری به هم وصل می‌کنه که حتی تیزترین چاقو هم نمی‌تونه پاره‌ش کنه. اونا ممکنه از هم دور بشن، اما هم‌دیگه رو فراموش نمی‌کنن @deli_ism
اولین باری که دیدمش، دقیقا مطمئن نبودم که دوستش دارم. اولین باری که دلم خواست کسی رو بغل کنم، فهمیدم عاشقش شدم. گاهی وقتها زندگی خلاصه می‌شه بین سلام اول و خداحافظی آخر. به خودم که اومدم، هنوزم هر بیست و چهار ساعت می‌شد یه شبانه روز. هنوزم هفته، هفت روز داشت و به هر دوازده ماه می‌گفتند یه سال. به خودم که اومدم، دیگه خودم نبودم. بعد از اون انگار، روزا کوتاه‌تر شده بود و دلِ آسمون بیشتر می‌گرفت. بعد از اون چاه تنهاییم عمیق‌تر شده بود و هر شب بارون میومد. انگار فقط اومده بود که بفهمم، روزای بعد از اون، اسمش «زندگی» نیست... @deli_ism
شاید فقط یک نفر توی دنیا باشه که بتونه تمام اعتماد به نفس از دست رفته‌ات رو بهت برگردونه. عجیبه وقتی بفهمی این اتفاق، فقط یک‌بار ممکنه توی زندگی‌ت بیفته. من داشتم کنار اون، همه‌ی چیزهایی که از دست داده بودم رو پیدا می‌کردم، دنیام رو، آرزوهام رو. از همه مهم‌تر خودم رو. من مملو از احتیاج بودم و اون تمام خلأهای من رو پر می‌کرد. اما نباید به خودم اجازه می‌دادم که بهش وابسته بشم. نباید اجازه می‌دادم رویاهام، توی دنیای اون خلاصه بشه، با این‌که اون شبیه هیچ‌کس نبود. این تلخ‌ترین قسمت یه رابطه‌ست، وقتی توی اوج نیاز مجبور بشی خودت رو عقب بکشی. آرزوهات رو توی گریه‌هات خلاصه کنی، کنار بایستی و دور شدنش رو ببینی. نباید محتاجش بشی، چون چیزی از اون برای تو نیست. @deli_ism
آدما به همون اندازه كه قد می‌كشن، حسرتای زندگيشونم بزرگتر می‌شه، آرزوهاشونم كوچكتر. انقدر كه يادشون می‌ره از زندگی چی می‌خواستن. يه روز به خودشون ميان و می‌بينن، فقط صبر كردن، فقط صبر. تو باور نمی‌كنی كه دوست داشتنت، چقدر من رو صبورتر كرد، چقدر امیدوارتر. من هنوزم تنها پياده‌روی می‌كنم. هنوزم با خودم حرف می‌زنم. هنوزم چاييم رو تلخ می‌خورم و بعد از ظهرا، از پنجره‌ی اتاقم، به آدمايی كه شبيه تو نيستن، خيره می‌شم. به تو فكر می‌كنم، به تو؛ و اينكه چقدر به ديدن آدمی شبيهت، حتی از دور قانعم. معجزه‌ای در کار نیست، من باید بمونم و ادامه بدم، اما حقيقت اينه كه زندگی كردن، از نبودنت سخت‌تر نيست. @deli_ism
همه قول موندن می‌دن، اما همه سر قولشون نمی‌مونن. تکیه دادن به آدمی که ناگهان ازت فاصله می‌گیره، مثل پریدن توی دریا به امید نجات غریقیه، که دست و پا زدنت رو می‌بینه و کاری برات انجام نمی‌ده. تو ممکنه از غرق شدن نجات پیدا کنی، اما دیگه هیچ‌وقت دل به دریا نمی‌زنی... @deli_ism
تاثير بعضيا تووی زندگی آدم، بيشتر از يه اسمه، بيشتر از مدت حضورشونه. انقدر زياد كه يه روز به خودت ميای و می‌بينی، همه‌ی فكر و ذكرت شده يه نفر! شايد اون يه نفر، هيچوقت نفهمِ كه باعث چه تناقضی توی زندگيت شده، اما تو می‌دونی كه اون، تنها دليل تنهاييت بوده و تو، توی همه‌ی تنهايیات به اون پناه بردی.آرزو دادی و خاطره گرفتی! آدما، با آرزوهاشون به دنيا ميان،با خاطره‌هاشون می‌ميرن. كاش، آخرين خاطره‌ای كه قبل از مرگ به ياد ميارم، تو باشی... @deli_ism
‌وقتی می‌گم «دلم برات تنگ شده»، دارم در مورد الان صحبت می‌کنم. نه یه لحظه قبل، نه یه لحظه بعد. این‌که دلتنگیم رو به زبون میارم یعنی انقدر دوریت رو توی خودم ریختم که از نبودنت لبریز شدم. برای من دلتنگی یعنی همین الان. یعنی اگه امروز برای دیدنت به هر دری می‌زنم معنیش این نیست که هروقت یادم افتادی از دیدنت همین‌قدر خوش‌حال می‌شم. شاید اون روز خیلی دیر شده باشه. این روزا می‌گذره، من تنهاییم رو با یه تنهایی بزرگ‌تر عوض می‌کنم، اما تا ابد دلتنگ نمی‌مونم. آدم به همه‌چی عادت می‌کنه. حتی به تنهاییش، حتی به دلتنگیش... @deli_ism
بنظرم آدم،بی‌دلیل به کسی فکر نمی‌کنه، بی‌دلیل کسی رو دوست نداره... بی‌دلیل کسی رو فراموش نمی‌کنه. بعضی از آدما... بدون اینکه خودشون بدونن خوبن، بدون اینکه حرف بزنی،حالت رو می‌فهمن،بدون اینکه لمسشون کنی، حست می‌کنن... بعضیا مرز آدم بودن رو رد می‌کنن، واسه همینه که ابدی می‌شن... گاهی وقتا که دلم می‌گیره، به تو فکر می‌کنم،به خودم... به اينكه چرا دلتنگی هیچ راه درمانی نداره... بعضی وقتا که دلم می‌گیره،پشت پنجره می‌شینم،بغض می‌کنم،به آسمون خیره می‌شم،شاید اونجا دوباره پیدات کنم... می‌گن خدا بزرگه؟نه!؟ هروقت بی‌هوا یه یادت می‌افتم، به این فکر می کنم که شاید... شايد دلت برام تنگ شده باشه... بعضی از آدما همیشه هستن،حتی اگه رفته باشن... @deli_ism ♥️
من که یک عمر نگاهم به قدمهای تو بود بعد ِ مرگم نزنی سر به مزارم سخت است @deli_ism ♥️