eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشت اوجاییه که به جایِ نوشتن، آروم درِ گوشش بگی دوستت دارم..! @deli_ism
بیا جانم بگو از غم مدارا کردنت با من کنارم لحظه ای بنشین تماشا کردنت بامن دو چشمانم ببندم تا ببوسی گونه هایم را؟ نترس از چشم آدم ها هویدا کردنت با من مثال غنچه ای هستی که می ترسد از اقبالش فقط محو نگاهم شو شکوفا کردنت با من چنان کافر شدی دیگر نداری مهر و احساسی دو دستت را بده دستم مسیحا کردنت با من قدم بگذار در راهی که پایانش خودم باشم بیا دیگر نکن دل دل مهیا کردنت با من بیا بنشین بگو "جانم" رها شو مثل پروانه بگو با من بگو از غم مدارا کردنت با من | | @deli_ism
من جز برای تو نمیخواهم خودم را... | #قیصر_امین_پور | @deli_ism ♥
ولی قبول کنید آدما به واسطه‌ی حرفایی که به همدیگه نمی‌زنن، از هم فاصله می‌گیرن... @deli_ism
ما بر سر آن کوچه که افتاد گذارت یک شهر گواه است که مردانه نشستیم... | | @deli_ism
از خوبای کشیدنی: لُپ یار ❤️‌ @deli_ism ♥
به نظرم آدم تا مطمئن نیست میتونه نتیجه یه رابطه رو رسمی کنه، وارد هیچ رابطه ای نشه، بهتره اما این روزایی که داره جدا از هم میگذره اسمش جونیه! بالاخره یکی باید باشه که صبح وقتی چشم باز کردی میس کالش رو صفحه گوشیت باشه که قید صبحونه خوردن رو بزنی و انقدی تحمل نداشته باشی لقمه ای رو که به زور مامانت گذاشته تو دهنت قورت بدی بند کفشت رو ببندی و بعد زنگ بزنی. یکی باید باشه که اسمش رو تو گوشیت یه جور متفاوت باهمه save کنی، یکی که کل تلگرامت خلاصه شه به چتت با اون یکی که باهات قدم بزنه خیابون هارو یکی که پایه کباب کثیف خوردنت باشه یکی که بتونه حال بدت رو خوب کنه یکی شبیه همونی که الان داری بهش فکر میکنی... | | @deli_ism
ندانم عشق را مذهب ولی هر کس که عاشق شد مسلمان کافرش می خواند و کافر مسلمانش... | | @deli_ism
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایانِ شبِ من باش چون جای درنگی نیست جز عشق برای ما پایانِ قشنگی نیست... | #سید_مهدی_موسوی | @deli_ism ♥
سعدیا، گر نکند یادِ تو آن ماه مَرَنج! ما که باشیم؛ که اندیشه‌ی ما نیز کنند؟ | | @deli_ism
برخیز که شعر من تو را می خواهد؛ صبح آمده واژه های من دلتنگند... | #ز_س_محمدی | @deli_ism ♥
همیشه یه جورِ عجیبی شاملو می‌خوند. با یه حس خاصی عاشقانه‌های فروغ رو می‌خوند. یه روز بهش گفتم: مگه میشه این‌همه احساسی که توی دکلمه‌های توست، بدون مخاطب باشه! عین همه‌ی اونایی که یه روزی سخت دل‌دادن، چشماشو تنگ کرد و زل زد به یه راه دور که انگار می‌رسید به یه جایی از گذشته‌شو گفت: گاهی عشق اونقدر بزرگ میشه که سوژه‌ی عاشقیت، توش گمه. فقط می‌دونی که عاشقی. و این حس بزرگیه. برات آرزو می‌کنم اگه یه روزی قرار به دل‌دادنت شد، اینجوری عاشق بشی. @deli_ism
ولی ‏اینکه ببینی از حرفت ذوق میکنه خودش لذت بخش ترین اتفاق دنیاست.. @deli_ism
رد شدی از بغل مسجد و حالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش! | | @deli_ism
و در اندوهِ صدایی جان دادم که به من می‌گوید: دستهایت را دوست می‌دارم | #فروغ_فرخزاد | @deli_ism ♥
‏یه وقتا هم نگاه کردن ‏به چشماش وقتی داره لبخند میزنه ‏از هزارتا حرف عاشقانه دل نشین تره!‌‌ @deli_ism
خاطره ی خوبِ کسی شو... حتی اگر قرار بر همیشه ماندن نیست، آنی شو که وقتی در ذهنش آمدی، چشمانش تو را لو بدهند... | | @deli_ism
چشم‌هایش همه‌ آن چیزی را که صدایش نمی‌توانست، به من گفت. ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم؛ بی‌آنکه واژه‌ای گفته باشیم | #میا_شریدن | @deli_ism ♥
تو شبیه کسی میشی که دوسش داری؛ بگرد يكيو پيدا كن كه پس فردا نگاه به خودت كردی، عشق كنی. @deli_ism
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه میگردی که دل گم کرده‌ام آنجا و می‌جویم نشانش را | | @deli_ism
هر کس به تماشایی، رفتست به صحرایی ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی | #سعدی | @deli_ism ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز پرکارترین روز سال است برای من باید گره از تمام سبزه های این شهر باز کنم مبادا کسی تو را آرزو کرده باشد...! | | @deli_ism
يار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پيری پسرم تو جگرگوشه هم از شير بريدی و هنوز من بيچاره همان عاشق خونین‌جگرم خون دل می‌خورم و چشم نظر بازم جام جرمم اين است که صاحب دل و صاحب‌نظرم من که با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانی است به پيرانه سرم پدرت گوهر خود را به زر و سيم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر عجبا هيچ نيرزيد که بی‌سیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سيمم بود که به بازار تو کاری نگشود از هنرم سيزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سيزدهم کز همه عالم به درم تا به ديوار و درش تازه کنم عهد قديم گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم تو از آن دگری رو که مرا ياد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سير شيرم و جوی شغالان نبود آبخورم خون دل موج زند در جگرم چون ياقوت شهريارا چه کنم لعلم و والا گهرم | | @deli_ism
حتى شنيدن خبر آمدنت هم، در حد يک دروغ سيزده قشنگ و شيرين است.. | | @deli_ism