ماه محرم ودگرگونی
ماه محرم ست و دگرگون نمی شوی!
در حیرتم که یک شبه مجنون نمی شوی
آواز نینوایی ازاین پرده می چکد
ساز شکسته ای تو و موزون نمی شوی
بر تپه های ناصره مردی ست بر صلیب
ناقوس می زنند و تو بیرون نمی شوی
دریاست پیش چشم و تو محو حباب ها
دیگر بس ست قطره گی افزون نمی شوی
پرپر شدند یکسره گل های هاشمی
حتی به قدر باغچه ،گلگون نمی شوی
نی نامه است گوش به آن سو نمی دهی
هنگامه است خیره به هامون نمی شوی
مجموعه ای شقایق در خون ورق ورق
منظومه ای ستاره ی محزون نمی شوی
گفتم که خون جگر، کلماتت دگر شود
یک جور دیگر از چه هم اکنون نمی شوی؟!
تا خوشه چین خرمن خورشید طف تویی
هرگز اسیر قحطی مضمون نمی شوی
تا تشنه بین علقمه چرخی نمی زنی
هرگز پر از جواهر مکنون نمی شوی
وقتی غروب کرب و بلا را ندیده ای
هرگز خراب از می گلگون نمی شوی
از "شاطی الفرات"نگو ای که با خروش
خلوت نشین ساحل کارون نمی شوی
وقتی سری به شام غریبان نمی زنی
در لیلة البرات، دگرگون نمی شوی
خنیاگران معرکه اند این برادران
حیران برق دشنه ی شمعون نمی شوی
نو نو هنوز فتنه ابن زیاد هاست
تا کی خبر از ین همه افسون نمی شوی؟!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
9/8/92بندرعباس
به دلنخواهی بپیوندید🌺🌺🌺🌺👇👇
@delnakhahi
هدایت شده از زفرات
🔹
🔸
تاملی در معنای قرآنی واژه «ارباب»
---------------------------------------------------
«يك چيزهائى هست كه گفتن آنها هيچ گشايشى و هيچ فتوحى در ذهن شنوندهى شما به وجود نمىآورد، هيچ بهجتى در جان مستمع شما به وجود نمىآورد؛ اين ها را نگوئيد. آن چيزهائى را بگوئيد كه دل ها را نرم مي كند، خاشع مي كند، آن چيزهائى را بگوئيد كه مي تواند مستمع شما را به پيمودن راهى كه آن بزرگوار رفت، تشويق كند. اين ها فكر لازم دارد، آموزش لازم دارد؛ كار، آسان نيست.
(بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با مدّاحان آل اللَّه -23 اردیبهشت 1391)
کلمه «ارباب» که در سال های اخیر بسیار در شعر و نوحه های عاشورایی به کار می رود و تبدیل به یک «مُد مذهبی» شده است، نوعی تساهل و تسامح در گزینش و استخدام واژگان برای به تصویر کشیدن سیمای بزرگان دینی است.
بی هیچ شکی استفاده از واژه «ارباب» توسط محبان اباعبدالله(ع) از سر ارادت و شیفتگی است، ولی با تامل در معنای قرآنی این واژه در می یابیم که با «ارباب» خواندن امام حسین نه تنها او را بزرگ نمی کنیم، بلکه ناخواسته جایگاه و شأن الهی و انسانی آن امام همام را در چشم جهانیان متزلزل می سازیم.
واژه ارباب که جمع «ربّ» می باشد به صورت صریح چهار بار در آیات قرآن به معنای خدایان دروغین آمده است ( یوسف، آیه 39 - آل عمران، آیه 64 - آل عمران، آیه 80 - توبه، آیه31)
1 - «أَأَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ»: آیا خدایان پراکنده شایسته پرستش اند یا خداوند یکتا که برهمه موجودات چیره است ؟ (یوسف، آیه 39)
2 - «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»: بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر مطلبی که بین ما و شما مشترک است، گفت وگو کنیم. [آن مطلب این است که] جز خدا کسی را نپرستیم و چیزی را برای او شریک نیاوریم و برخی را بر برخی دیگر، ارباب در کنار خدا قرار ندهیم. اگر [اهل کتاب نپذیرفتند] و رو برگرداندند، بگو گواه باشید که ما تسلیم امر پروردگار هستیم( آل عمران، آیه 64 )
3 - «وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَ النَّبِیِّینَ أَرْباباً»: و هرگز خدا به شما امر نميکند که فرشتگان و پیامبران را خدایان خود قرار دهيد، چگونه ممکن است شما را به کفر بخواند پس از آن که اسلام آورده باشید؟! ( آل عمران، آیه 80 )
4 - «اتّخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللَّه و المسيح ابنمريم و ما امروا اِلّا ليعبدوا الهاً واحداً لا اله الّا هو، سبحانه عمّا يشركون»: (يهوديان و مسيحيان) احبار و راهبانشان را به جاي خداوند ارباب و صاحب اختيار قرار دادند (هم چنين) مسيح بنمريم را. حال آن كه فرماني جز اين به آنان داده نشده بود كه خداي يگانه را بپرستند، كه خدايي جز او نيست، منزه است از شريكي كه براي او قائل ميشوند. (توبه، آیه31)
یعنی «نه» گفتن به خدایان دروغین – ارباب - و سر نهادن بر آستان بندگی خدای احد و واحد. این چهار آیه بر ایمان قلبی به ربوبيت تكويني و تشريعي ذات اقدس پروردگار تاکید دارند و پیام صریح و روشن شان دعوت به «توحید» و یکتاپرستی است.
در آيه 80 سوره آل عمران به صراحت بيان شده است كه چنين تعبيري را براي فرشتگان و انبياء و به طريق اولي براي فرزندان ايشان به كار نبريد. استفاده از این واژه برای ستایش سید و سالار شهیدان کربلا حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، با روح آموزه های اصیل دینی ناسازگار و خارج از دایره ادب و آداب دینی است.
خداوند در آيه 31 سوره توبه نیز رفتار يهوديان و مسيحيان را مورد نكوهش قرار ميدهد. چرا که آنان عالمان ديني و احبار و رهبان را ارباب خود قرار می دادند و با اطاعت و پيروي محض از آنان بر فرامین و دستورات الهی پشت می کردند.
علاوه بر این، «ارباب» دارای بار منفی و تداعی کننده تاریخ سیاه، ظالمانه و غیر انسانی دوران برده داری و فئودالی(ارباب و رعیتی) و نماد ظلم و زشتی و پلشتی است. رباعی زیر از«ملک الشعرای بهار» نمونه ای از اشعار فراوانی است که شاعران آزادیخواه عصر مشروطه در بیان مظالم «ارباب» گفته اند:
«ارباب» که صنعتِ وجاهت فنِ اوست
خونِ فقرا، تمام بر گردنِ اوست
طاووس بهشت است به صورت، لیکن
ابلیس نهفته زیر پیراهن اوست
#رضااسماعیلی
🔹زفرات
https://eitaa.com/zafarat
م انصاری:
پنج دوبیتی ازبیست سال پیش.
تقدیم به ماه بنی هاشم-ع-
تو ومشک ودوچشم تر ابوالفضل
ونخلستانی ازخنجر ابوالفضل
فرات ازشرم،چکه چکه شد آب
پس ازدستان آب آور،ابوالفضل
##########
به دندانت کشم ازخوش خیالی
ببین ای مشک!این آشفته حالی
اگر چه دست هایم ازتن افتاد
نمی خواهم بیایم دست خالی!
##############
عموی لاله ها بی تاب برگرد
فدای قامتت ،سیراب برگرد
جلوتر شب پرستان درکمینند
نمی خواهیم بی تو آب ،برگرد
###########
بهشت ،آیینه پوش مشک تو باد
بهاران،گل فروش مشک تو بود
علمدار خدا،باب الحوایج!
دو عالم جرعه نوش مشک تو باد
#################
حدیث مشک وچشم تر نخوانید
ازآن دست بهارآور نخوانید
پس ازداغ علمدار رشیدم
مرا ام البنین دیگر نخوانید
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@delnakhahi
م انصاری:
*"می پرسم ازشما که به منبرنشسته اید"*
-----------------------
می پرسم ازشما که به منبر نشسته اید
یعنی درست جای پیمبر نشسته اید!
لبیک بر لبید به هل من معین عشق
در مجلس ذبیح مطهر نشسته اید
آیا حسین تشنه ی لبیک ما نبود؟
راهی نرفته اید و مکرر نشسته اید
آیا پگاه بانفحاتش شکفته اید؟
ازبوی سیب،مست برآن درنشسته اید؟
بر نیزه ها تلاوت یاسین شنیده اید
محو نزول سوره ی بی سرنشسته اید
احرام بسته ها به محرم رسیده اید
در خلسه ی وقوف، به مشعرنشسته اید
در باغ لاله، مبحثی از فقه خوانده اید
در پای سرو، چشم به دفتر نشسته اید
سوگندتان همیشه به خون شقایق است
محو هزار لاله ی پرپر نشسته اید
ای حاجیان صادق این دشت لاله خیز
درسوگ سروهای تناور نشسته اید
حس کرده اید در شب گردان "کمیل "را
بین دعای ندبه به سنگر نشسته اید
بی تاب درتلاطم اروند بوده اید
درروشنای "مین"و"منور"نشسته اید
لرزیده اید در گذر باد مثل بید
اما صبور مثل صنوبر نشسته اید!
ای چشم ها که شارح نهج البلاغه اید
یک شب میان غربت حیدر نشسته اید؟
خون ها ی ما به شیشه ی این کاخ سبزهاست
خونین جگر شبیه ابوذر نشسته اید؟
شعرولاست مثل شهادت دراین مسیر
ای رهروان که گوش به رهبر نشسته اید!
هرصبح ،برتبسم خورشید خیره اید
اما چقدر آینه گستر نشسته اند
بااشک،"جمع"می کنم این جا"ردیف"را
کفرم درآمده ست وبه کیفرنشسته اند
بی شبهه کسرشان شماهست نامشان
درشعر من چو جمع مکسر نشسته اند
روزی سمندرانه در آتش قدم زدند
روزی چه سرد، پای سماور نشسته اند
ساز مخالف است مگر سوز شعر من
باحکم شرع، دست به خنجر نشسته اند؟
در پشت شیشه های کدر ایستاده اند
با من نشسته اید و مکدر نشسته اند
دور از دریچه های کبود اتاق شان
درمعرض فرود کبوتر نشسته اند؟
گم بوده اند در پس دیوار"نرده "ها
باور نمی کنم صف آخر نشسته اند
امروز،اهل "برمک" وفردا عجیب نیست
گر بشنوی به سفره ی "جعفر"نشسته اند
سوگند می خورم به خطاپوشی خدا
در وهم از آن کریم، خداتر نشسته اند!
هی مخفیانه پشت سرم دوربین به دست
بازاستغاثه کردم ویکسر نشسته اند
دست نکیر ومنکر ازاین کاربسته ماند
تا چند درنظاره ی منکر نشسته اند؟!
مارا چزانده اند وبه چزابه رفته اند
اینسان درآن هوای معطرنشسته اند
می پرسم از بشارت لاتقنطویشان
وقتی میان محکمه داور نشسته اند
از خانه ی خداست مقدس تر آبروی
درشرح این حدیث،به منبر نشسته اند؟
چاووشی از ظهور قیامت شنیده اید؟
گوشی به زنگ ساعت محشر نشسته اند؟
مصلوب می شوم سر دار قصیده ام
می بینم ای دریغ! برابر نشسته اند
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
به دلنخواهی بپیوندید🌺🌺🌺🌺👇👇
@delnakhahi
م انصاری:
مسافر از اتوبوس
پیاده شد:
"چه آسمان تمیزی!"
وامتداد خیابان غربت اورا برد
سهراب سپهری
__________________
"قصیده ی مسافر"
رد شد از این کوچه شامگاه مسافر
پنجره ای دید رو به ماه مسافر
پنجره ای دید باز و دست تکان داد
بر افق سرخ شامگاه مسافر
با هیجان ایستاد محو در آن سو
داد به باد آن میان کلاه مسافر
گستره ای دید بر ستاره که می خواند
دست ببر در مدار ماه، مسافر
برده ای امشب به غرفه های فلک راه
زمزمه اش بود یا اله مسافر
این به فرا سو گشوده پنجره ی کیست ؟
ریخت فقط حیرت از نگاه مسافر
این جذبات کدام عارف شرقی است؟
چشم به فانوس خانقاه مسافر
کوچه ای ازآسمان برابر چشمش
کرد درنگی به شاهراه مسافر
بر سر هر کوچه ایستاده رسولی
برد به پیغمبری پناه مسافر
این منم آیا به عرش؟ پلک به هم زد
تا به خود آمد از اشتباه مسافر
دید همان جا گشوده پنجره تا دوست
دید و فرا رفت عذر خواه مسافر
دید گلستانه ای به چشم،دگرگون
چید از آن گونه گون گیاه مسافر
ارفت از آنجا صدای آب بنوشد
در گذر فیض گاه گاه مسافر
بر سر آن کوچه بود چشم به بالا
بر سر آن کوچه تاپگاه مسافر
پلک زد و دید پای بند زمین است
رفت پیاپی کشید آه مسافر
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
به دلنخواهی بپیوندید🌺🌺🌺🌺👇👇
@delnakhahi
شاعر،پژوهشگر و منتقد دقیقه یاب وارجمند،دکترحمیدخصلتی،ازنازنینان روزگاراست.هم شاعری توانمند است وهم درنقدوپژوهش،دستی بلند دارد.
خصلتی عزیز،بریکی ازغزل های ساحلی من،یادداشتی محبت آمیز وخواندنی دارد که درپست زیر تقدیم می شود👇👇👇👇
هدایت شده از رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
نذر جناب حبیب ابن مظاهر
وقتی رسید نامه به دست حبیب تو
شد پیرتر چو دید پیام غریب تو
خواندی حبیب را که بیاید به کربلا
تا کوفه کوفه تر بشود بی حبیب تو
دیگر نبود جای چنین مرد عاشقی
شهری که داشت نقشه برای فریب تو
گفتی که بی نصیب نماند حبیبتان
در کربلا از آنچه که باشد نصیب تو
#
دیدی حبیب آمده گفتی به خواهرت
"بنگر که مستجاب شد امن یجیب تو"
او آمد و به راه تو شیب الخضیب شد
اما ندید حالت "شیب الخضیب" تو
رفت و ندید لحظه جان دادن تو را
رفت و ندید حالت "خد التریب" تو
رفت و به کوفه آمدنت را ندید او
آری به نی ندید فراز و نشیب تو
#
حالا حبیب هست و کنار ضریح تو
سر مستی همیشگی از بوی سیب تو
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
"نان ونمک فروشان!"
با کد خدا نشستند، آخر خدا فروشان
"علیرضا قزوه"
----------------------------------------
حاتم شدند اینجا، نان و نمک فروشان
کج می شود ترازو، دست محک فروشان
گفتند بین ویلا، ازچاه و آه مولا
کی داغ لاله دارند، باغ فدک فروشان
لب تشنه ی فراتند، این قاصدان کوفی
ظهر عطش کجایند، آب خنک فروشان
بایک نظر هلاکند، از عشوه ی زلیخا
این شارحان یوسف، این "هیت لک"* فروشان!
ساییده اند کشک این، عین الیقین سرایان
تا تخته است چندی، دکان شک فروشان
بستند چشم ما را، این کودکان دیروز
در چرخشند دائم، چرخ و فلک فروشان
پلکم پریده اما،ازمیهمان خبرنیست
مهمان کُشند هرچند،این قاصدک فروشان
هان نشنوید از نی، یک امشب ای شبانان
وقتی شریک گرگند، این نی لبک فروشان
درسنگ آسیا هم، دزدانه دست بردند
آجرشده ست نان ها، داد از الک فروشان
بیش از همیشه گرم ست، بازار کم فروشی
خون ها به شیشه کردند، این کمترک فروشان!
درحوزه ی هنرهم،گوهرشناس دهرند
شبکورهای عرشند،بال ملک فروشان!
بر لعبتان خونریز، پیرایه ها که بستند
یک روز می شود باز، مشت بزک فروشان
تحت حمایت عشق، دور از شیوخ شهریم
بی رنگ شد حنای تحت الحنک فروشان
*"...هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ"
سوره یوسف آیه 23
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
97/719
شیراز
@delnakhahi
آیا شما نشانه ای از من ندیده اید؟
کوهی،درست روبه شکستن ندیده اید
موسی عصمتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
"بی چشمداشت"
برای موسی عصمتی واندوه اصیل شعرهایش
روزی مباد رو به شکستن ببینمت
دررهگذار سنگ و فلاخن ببینمت
گفتی خوش است آخر این شاهنامه باز
تاچند سوگوار تهمتن ببینمت
درجاده ی قدیم "سرخس"ایستاده ای
تا در فلق مسافر کدکن ببینمت
دلواپس تمامی تالاب های خشک
بی تاب دشت های سترون ببینمت
بنویسی ازغروب ابرکوه،صدغزل
بردوش تپه های ندوشن ببینمت
وقت فرود تشنه ی قوها به زنده رود
ابری به کوهسار فریدن ببینمت
درکوه ،گرم زمزمه ای ایلیاتی ای
برگرد سوی دامنه تا من ببینمت
بی "چشمداشت"،دست تو برشانه ی من است
روزی مباد چشم به دشمن ببینمت
شب های بی فروغ که اشباح می وزند
درخواب آن "ستاره ی روشن"ببینمت
درآسمان خراش که قحط پرنده است
دور از هجوم وحشی آهن ببینمت
هرگز مباد پشت در نااداره ها
درگیر وعده ی سرخرمن ببینمت
درشعر توست عصمت بکر قبیله ام
هم پای ایل،در "کل"وشیون ببینمت
با چای تازه باز پریزاد شعر توست
مفتون چشم عاشق آن زن ببینمت
کوهی درست دیدم وبرآن عصای تو
هرگز مباد رو به شکستن ببینمت
محمدحسین انصاری نژاد
شیراز
۲/۳/۹۷
هدایت شده از رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
نذر جناب حبیب ابن مظاهر
وقتی رسید نامه به دست حبیب تو
شد پیرتر چو دید پیام غریب تو
خواندی حبیب را که بیاید به کربلا
تا کوفه کوفه تر بشود بی حبیب تو
دیگر نبود جای چنین مرد عاشقی
شهری که داشت نقشه برای فریب تو
گفتی که بی نصیب نماند حبیبتان
در کربلا از آنچه که باشد نصیب تو
#
دیدی حبیب آمده گفتی به خواهرت
"بنگر که مستجاب شد امن یجیب تو"
او آمد و به راه تو شیب الخضیب شد
اما ندید حالت "شیب الخضیب" تو
رفت و ندید لحظه جان دادن تو را
رفت و ندید حالت "خد التریب" تو
رفت و به کوفه آمدنت را ندید او
آری به نی ندید فراز و نشیب تو
#
حالا حبیب هست و کنار ضریح تو
سر مستی همیشگی از بوی سیب تو
#حسن_زرنقی
@h_zarnaghi
علم به دوش دراین ظهر اربعین باشم...
شاعردوست داشتنی،علی غنی عزیز،ازعلم به دوشان کاروان شاعران اربعینی بود.
همراهی ایشان باعث شد شانه ی من هم ازفیض "علم"،بی نصیب نماند:👇👇👇
م انصاری:
سربه هم آورده دیدم برگ های غنچه را
اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
صایب
همسفری باشاعران شورمنداربعینی،نعمتی عرشی بود که برسنگفرش های خاک نجف وکربلا،نصیبم شد.دراین قاب،بادوستان جان،مهدی خان محمدی،رضاابوذری،سیدامیرحسین خوشرو،جای گرفته ایم.👇