eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
منتظرم تا که بیایی و تا آمدنت درس اطاعت را با تبعیت از ولایت فقیه مشق می کنم @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🌼پائیزِ زیبا🌼🍁🍂 🍃🌸ﺧﺪﺍﯾﺎ : 🍃💜ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ تا 🍂🥀 ﻫﺮ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ، 🍂🥀 ﻫﺮ ﻏﺼﻪ‌ﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ 🍂🥀ﻫﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ 🍂🥀ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻪ آﺳﺎﯾﺶ ﻭ آﺳﺎﻧﯽ 🍂🥀ﻫﺮ ﻓﺮﺍﻗﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ، 🍂🥀 ﻫﺮ ﻗﻬﺮﯼ ﺑﻪ آﺷﺘﯽ 🍂🥀ﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ، 🍂🥀 ﻫﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ 🍂🥀 وﻫﺮ ﻧﺎﻣﻤﮑﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ 🍃🌺ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ: 🍃🌼 ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩمان ﺭﺍ 🍃🌼آﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ 🍃❤️ﻏﺮﻕ ﻣﺤﺒﺖ و 🍃💙 ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮔﺮﺕ ﺑﻔﺮﻣا @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
🕰 **** ماه مهر از را رسید. بعضی از برگها روی زمین پهن بودند و بعضی هنوز امید داشتند، برای ماندگاری بر شاخه‌‌های درختان. ولی همه عاقبتِ برگهای خزان زده را می‌دانیم بالاخره همه‌شان بر زیر پای عابران فرش می‌شوند. همیشه برایم سوال بود که آیا برگها هم عاقبتشان را می‌دانند که در آن بالا ماندگار نیستند؟ برای من پاییز فصل نامهربانیست. چون همیشه و هر ساله فقط با پاییز خلوت کردم، نه با هیچ فصل دیگری، با او درد و دل کردم. از تنهایی‌ام گفتم و از حس عشقی که هیچ وقت نداشتمش، گاهی او هم با من گریه کرد و من زیر قطرات اشکش قدم زدم. ولی در آخر او رفت و من تنهاتر شدم و چشم انتظار دوباره آمدنش. شاید هم نامهربان نبود، فقط خیلی تنها بود. ولی پاییز امسال برایم با تمام سالها فرق داشت. دیگر حس عشق نبود بلکه خود عشق بود دلم می‌خواست لحظه‌لحظه‌هایم را برایش بگویم. پاییز مهربان شده بود. وارد شرکت شدم و جلوی در کفشهایم را روی پادری سُر دادم تا آبش گرفته شود. بلعمی گفت: –این چه وضعه؟ خب یه چتر برمی‌داشتی. دستی به دامنم کشیدم و براندازش کردم. لباسم کمی خیس شده بود و باعث شده بود کمی لرز به تنم بیفتد. –آخه من چه می‌دونستم یهو بارون می‌گیره بلعمی جان، مگه علم و غیب دارم. حالا شانس آوردم بارونش زیاد تند نبود. –امروز از صبح هوا ابری بود دختر. –واقعا؟ من اصلا حواسم نبود. سرم را بلند کردم تا به طرف اتاقم بروم. دیدم جلوی در اتاقش دست به سینه ایستاده و با لبخندی بر لب نگاهم می‌کند. به پاییز گفته بودم که دلم می‌خواهد وارد شرکت که شدم اولین نگاهم با چشم‌های او تلاقی شود. پس این فصل تصمیمش را گرفته بود برای مهربانی. هر چه لرز در تن داشتم همان لحظه تبدیل به گُر گرفتن شد. نمی‌دانم در چشم‌هایش چه داشت که همانجا مرا خشکاند. بلعمی نگاهی به من انداخت و مسیر نگاهم را دنبال کرد. هنوز به مقصد نرسیده بود که راستین داخل اتاق شد و اسمم را صدا زد. بلعمی گفت: –چرا خشکت زده بدو برو داره صدات میزنه. به اتاق رفتم و گفتم: –سلام. ببخشید اگر اجازه بدید برم تو اتاقم یه کم لباسام رو خشک کنم و بعد... فوری اسپیلت را روشن کرد و روی درجه‌ی بالا گذاشت. بعد صندلی برداشت و در مسیر گرمای آن نزدیک میز گذاشت و گفت: –بشین اینجا. می‌خواستم یه خبری رو بهت بگم. تشکر کردم و روی صندلی نشستم و پرسیدم: –اتفاقی افتاده؟ نزدیک‌ترین صندلی را به من انتخاب کرد و نشست. –یادته چند وقت پیش دوستم رامین برای کار انجام دادن اینجا امده بود؟ –بله، خب الان چی شده؟ –اون موقع که ما باهاش کار انجام ندادیم البته به اصرار تو، رفت سراغ یکی از مشتریها، مشترکی که خباز بهش معرفی کرده بود.الان بهم زنگ زدن گفتن به مشکل خوردن و رامینم معلوم نیست کجا غیبش زده. درصد خودش رو برداشته و رفته، سندی هم که واسه ضمانت بهشون داده دست ساز بوده و اصلا همچین ملکی وجود نداشته. با دهان باز نگاهش کردم. –خب کاش شما به اون مشتریه می‌گفتید باهاش کار نکنه. بلند شد و قدم زد. –من از کجا می‌دونستم. اگر تو مانع نمیشدی خود ما جای اونا بودیم. 💖🌹🦋💖🌹🦋💖🌹🦋 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
❤️ امام صادق علیه‌السلام : به دیدار هم بروید و برای هم حدیث بخوانید همانا با حدیث قلبهای زنگار گرفته جلا میابد و با حدیث امر ما زنده می‌شود.پس خداوند رحمت کند کسی رد که امر مارا زنده کند 📚بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۲ @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
خبر آمدن قاصد ابن اشعث، در ميان كاروان پخش مى شود. اگر يادت باشد برايت گفتم كه عدّه اى از مردم به هوس رياست و مال دنيا با ما همراه شده بودند. آنها از ديروز كه خبر شهادت مسلم را شنيده اند دو دل شده اند. آنها نمى دانند چه كنند؟ اگر تو هواى وصال يار دارى بايد تا پاى جان وفادار باشى. اين مردم، مدّتى با امام حسين(ع) همراه بوده اند. با آن حضرت بيعت كرده اند و به قول خودمان نان و نمك امام حسين(ع) را خورده اند، امّا مشكل اين است كه اينها از مرگ مى ترسند. اينان عاشقان دنيا هستند و براى همين نمى توانند به سفر عشق بيايند. در اين راه بايد مانند مسلم همه چيز خود را فداى امام حسين(ع) كرد. ولى اين رفيقان نيمه راه، سوداى ديگرى دارند. آنها با خود مى گويند: "عجب كارى كرديم كه با اين كاروان همراه شديم". امام تصميم دارد كه براى ياران و همراهان خود مطالبى را بازگو كند. همه افراد جمع مى شوند و منتظر شنيدن سخنان امام هستند. امام چنين مى فرمايد: "اى همراهان من! بدانيد كه مردم كوفه ما را تنها گذاشته اند. هر كدام از شما كه مى خواهد برگردد، برگردد و هر كس كه طاقت زخم شمشيرها را دارد بماند". سخن امام خيلى كوتاه و واضح است و همه كاروانيان پيام آن حضرت را فهميدند. اين كاروان راهى سفر خون و شهادت است! همسفر عزيز! نمى دانم از تو بخواهم طرف راست را نگاه كنى يا طرف چپ را. ببين! چگونه ما را تنها مى گذارند و به سوى دنيا و زندگانى خود مى روند. هر سو را مى نگرى گروهى را مى بينى كه مى رود. عاشقان دنيا بايد از اين كاروان جدا شوند. اينكه امروز فقط حسينى باشى مهم نيست. مهم اين است كه تا آخر حسينى باقى بمانى! اكنون از آن همه اسب سوار، فقط سى و سه نفر مانده اند. تعجّب نكن. فقط سى و سه نفر. شايد بگويى كه من شنيده ام كه امام حسين(ع) هفتاد و دو ياور داشت. آرى! درست است، ديگر ياران بعداً به امام حسين(ع) مى پيوندند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام صبحتون بخیر اگر تا حالا کتاب رو مطالعه نکردید جانمونید.... داریم به زمان مسابقه نزدیک میشیم..... 💖💖💖💖💖
•♥️🌱• " با خودت تکرار کن" ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺴﯽ ﺧﻮﺏ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺷﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ.🍃🦋 "خداوندا سپاسگزارم"💛 @delneveshte_hadis110
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 مهدے جان❤️ من نشانے از شما ندارم... اما نشانےام را برایتان مےنويسم تا سراغ دل تنگم بیایید... در عصرهاے انتظار... بہ حوالے بے ڪسے قدم بگذارید... خيابان غربت را پيدا ڪنید مولایم... و وارد ڪوچہ پس ڪوچہ‌هاے تنہايیش شوید... ڪلبہ‌ے غريبےام را... ڪنار مرداب آرزوهاے دیدارتان... ڪنار بيد مجنونے خزان زده... پيدا خواهید ڪرد بہ سراغ بغض خيس پنجره ڪہ بیایید... حرير غمش را ڪہ ڪنار بزنید... عاشقے منتظر،با بغضے سرد و پاییزے مے‌بینید ڪہ غرق دنیاے فانیش شده... و نجات غریق مےخواهد... دریابیدش ڪہ همہے دنیایش شمایید آقــــا 🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊 @delneveshte_hadis110
| ♥️ | این روزا.. اگر ڪھ دیدید حالمون خوش نیست؛ بے قراریم! همش تو فڪریم.. چیزے نیست! اینا طبیعیه آخھ ما ڪربلامون دیر شدھ دیرھ دیرم نھ هـا ڪم شده... راستش این وسـطا بعضیـامون هستن! تا حالا ڪربلا نرفتن.. اصلا ما هیچ! بھ حالِ ڪربلا نرفتھ ها دعا ڪنین.. 🌿 @delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「•دِلَم‌ْهَوٰاۍ‌ِتُو‌دٰارَد‌ْهَوٰاۍ‌ِآمَدَنَتْ،مَهدی•」 @delneveshte_hadis110
چه‌زیباست‌این‌نصیحت‌شهدا: ما‌از‌حلالش‌گذشتیم، شما‌ازحرامش‌بگذرید.....🍃 @delneveshte_hadis110
🌾🌿🌾 ... خرج تو میکنم دلتنگی هایم را،به امید دیدار کربلای تو... من دلم نازک است و زود می گیرد... اما ایمانم اگر به چیزی بند کند،دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند؛ ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود... وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد... وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست... آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت! و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام... وقتی که نسیم،موهایم را نوازش میکند... به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای... من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت... دلم به حال خود میسوزد... دلم میسوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبــــــویـــمــت... 🍎‌عطر سیب حرمت آرزوست... 🌹‌حضرت ارباب,ســـلامٌ عَــلَــیــک... 🕊‌🌹‌أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹‌🕊‌ @delneveshte_hadis110
زیبا درباره فصل پاییز🍂 🧡حضرت علی علیه السلام : 🍂در آغاز سرما خود را بپوشانید و در پایانش از آن استقبال کنید، زیرا با بدن‌ها همان می‌کند که با برگ درختان انجام می‌دهد. در آغازش می‌سوزاند و در پایان می‌رویاند.🍂 🍂تَوقَّوا البَردَ في أوَّلِهِ وَ تَلَقَّوهُ فِي آخِرِهِ ، فَإنَّهُ يَفعَلُ فِى الأبدانِ كَما يَفعَلُ فِى الأغصانِ أوَّلُهُ يُحرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.🍂 📚نهج البلاغه، حکمت128 @delneveshte_hadis110 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
☀️ 🔔 مرد در خانه ✅ امام صادق علیه السلام: مرد در خانه و نسبت به خانواده‌اش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند درذات وطبیعت او نباشد 1⃣ خوشرفتاری 2⃣ گشاده‌دستی به اندازه 3⃣ غیرت همراه باخویشتن داری تحف‌العقول. ص 322 @delneveshte_hadis110
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
درک این جمله بیخوابی می‌آورد ، اگر امام زمان شناس باشیم.... شبتون مهدوی.... 🌷🌙✨🌟🌷
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا شروع سـخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگـیرد قـرار خوشم چون که باشی مرا در کنار سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🦋💖🌻🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴
خداوندا رسان از ما سلامش به گوش ما رسان یا رب کلامش به سوز سینه ی مجروح زهرا نما تعجیل در امر قیامش @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
به راه خود به سوى كوفه ادامه مى دهيم. اكنون ديگر همراهان زيادى نداريم. خيلى ها ما را تنها گذاشتند و رفتند! خانواده امام حسين(ع) طاقت ديدن غريبى امام را ندارند. آن ياران بىوفا كجا رفتند؟ در بين راه، به آبى گوارا مى رسيم. مقدارى آب برمى داريم و به حركت خود ادامه مى دهيم. مردى به سوى امام مى آيد، سلام مى كند و مى گويد: ــ اى حسين! به كجا مى روى؟ ــ به كوفه. ــ تو را به خدا سوگند مى دهم به كوفه مرو. زيرا كوفيان با نيزه ها و شمشيرها از تو استقبال خواهند كرد. ــ آنچه تو گفتى بر من پوشيده نيست. مردم كوفه چه مردمى هستند كه تا چند روز پيش به امام دوازده هزار نامه نوشتند، امّا اكنون به جنگ او مى آيند. ابن زياد امير كوفه شده و براى كسانى كه به جنگ با امام اقدام كنند جايزه زيادى قرار داده است. او نگهبانان زيادى در تمامى راه ها قرار داده تا هرگونه رفت و آمدى را به او گزارش كنند. پايگاه هاى نظامى در مسير كوفه ايجاد شده است. يكى از فرماندهان ابن زياد، با چهار هزار لشكر در قادسيّه مستقر شده است. حُرّ رياحى با هزار سرباز در بيابان هاى اطراف كوفه گشت مى زند. ما به حركت خود ادامه مى دهيم. جادّه به بلندى هايى مى رسد. از آنها نيز، بالا مى رويم. امام خطاب به ياران مى فرمايد: "سرانجام من شهادت خواهد بود". ياران علّت اين كلام امام را سؤال مى كنند. امام در جواب به آنها مى فرمايد: "من در خواب ديدم كه سگ هايى به من حمله مى كنند". آرى! نامردان زيادى در اطراف كوفه جمع شده اند و منتظر رسيدن تنها يادگار پيامبر هستند تا به او حمله كنند و جايزه هاى بزرگ ابن زياد را از آن خود كنند. امروز مردم كوفه با شمشير به استقبال مهمان خود آمده اند. آنها مى خواهند خون مهمان خود را بريزند. ديروز همه ادّعا داشتند كه فدايى امام حسين(ع) هستند و امروز براى جنگ با او مى آيند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
⇦ ادهم بن امیه العبدی ادْهَم بن اميّة بن (عبدى بصرى) پدرش ابوعبدالله از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود و از آن حضرت صلى الله عليه و آله و سلم نقل حديث كرد. وى در بصره سُكنى گزيد و در آن شهر چند پسر از خود به جاى گذاشت. از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه وى از شيعيان بصره بود و در جلسات منزل بانوى شيعى، ماريه دختر منقذ (سعيد) كه خانه وى محل تجمع و ... ●پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا. @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
تا ڪے دورے و دوستے ارباب..(: خستہ شدم از بس دلتنگیٺ و جار زدم.. دلم تنگ است براے حرمٺ.. براے اینڪه حتے ثانیه ای بنشینم ڪنار ضریحت.. براے اینڪه زل بزنم به گنبد هاے طلایے حرمت.. مےدانم.. مےدانم ڪه من خیلے گنه ڪارم اما ببخش ببخش و بگذر.. من دلم مے خواهد🙃 @delneveshte_hadis110
☀️ 💎امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: 🌹هرگاه قایم ما قیام نماید،دست خود را بر سر بندگان خدا می گذارد و به این وسیله خردهای آنان را جمع و متمرکز می سازد و اخلاق آنان را تکمیل می نماید. 📚بحارالانوار ج ۵۲،ص ۳۳۶ @delneveshte_hadis110
📝 هــمــۂ مــا در غــمــے شــریــڪــیــم...😔 غمے ست بہ نام انتظار... ڪہ سالها منتظر منتقم خون مادرمان هستیم... مادرمان حضرت زهرا (س)...❤ آنگاه ڪہ درد را بہ جان خرید... و بین در و دیوار ماند... و فداے امام زمانش شد... ڪہ مبادا چادر از سرش بیفتد... مبادا دختران بے چادر شوند... 😞 مادر جان! مے بینید؟ هیچ ڪس مشتاق زیارت قبر بے نشان شما نیست... نیست مادر جان نیست...😭 اگر بود... پسر دردانہ تان اینقدر غریب نمے ماند...😔 اگر بود... دختران سرزمینم اینقدر راحت چادر از سرشان نمے افتاد...😔 فدا شدے ولے وقیحانہ چادر انداختند... فدا شدے ولے انگار نه انگار... مولاتے❤! ناراحت نشوید... ولے ڪسے مشتاق نیست... و غم ما از همین جا شروع مے شود...😓 🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌹🍃 @delneveshte_hadis110