🌸 مولا امیرالمؤمنین علیه السلام
💎 #دوست، همچون وصله [بر لباس] است. پس آن را همانند [و همرنگ] خود انتخاب کن.
📙غررالحكم، 1179
@delneveshte_hadis110
#جهنمی🔥 هستید یا #بهشتی ⁉️
✍آیتالله مجتهدی(ره):
"امام باقر (ع) به شخصی فرمودند: «اگر اراده کردی که بفهمی #بهشتی و یا #جهنمی هستی، به #قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را #دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل #گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، #محشور میشود»، در دوره آخرالزمان قلب مؤمن آب میشود؛ زیرا گناه را میبیند و استطاعات تغییر وضع را ندارد."
@delneveshte_hadis110
🏴🏴
🔴 #آمپول_انتقاد
💠 حتی کسانی که از #آمپول میترسند میدانند که آمپول، نقش مثبت و سریعتری در بهبود #بیماری دارد و با آنکه تزریق آن با مقداری درد همراه است امّا هدف و نیّت آمپول زننده بهبودی شخص #بیمار است.
💠 در زندگی مشترک، اخلاق و #صفت زشت همسر، یک بیماری است که یکی از راههای مهم برای از بین بردن سریع آن نهی از منکر صحیح، #انتقاد درست و تذکر دلسوزانهی همسر است. لذا طبق روایات بهترین #دوست کسی است که عیبهایش را به او هدیه دهد.
💠 درست است که #آمپول انتقاد و تذکّر، درد دارد امّا تحمّل و پذیرفتن آن برای انتقادشونده بسیار انسانساز و #رشددهنده است و برعکس اگر از آمپول انتقاد فرار کنیم عامل رشد بیماری #تکبّر، خودخواهی و منیّت در روح ماست.
💠 همسرانی که از انتقاد استقبال میکنند بشدّت #محبوب میشوند. و البته در انتقاد به همسر باید از روش #صحیح استفاده کرد و نیّت خیرخواهانه و نه تلافیجویانه و مچگیری داشت.
↘️💖🌻🌷
#ماهخدا
#التماسدعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
💕 #گاهی برای "دل #خودت"
هم که شده، یک
فنجان چای با کمی
آرامش کنار بگذار....
دلت #دوست خواهد
داشت این حسّ خوب را....
کمی برای #خودت زندگی کن.
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🏴🖤🏴💠====>
جدا از اینکه یه تیکه از قلبمی
رفیق هاي سختمی♡
#رفیق
#خواهر
#دوست
#حجاب
#ایران_قوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔷🌷🔷💠====>
#دلانه🍀
💠حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
خانهی #دوستم غوغایی بود.
باباجان، پدر دوستم، شب خوابیده بود و صبح دیگر بیدار نشده بود.
همه در ناباوری عمیقشان #سوگواری میکردند و به سر و صورت خودشان میزدند اما هیچکس کاری نمیکرد.
میدانید... #تشریفات، خاکسپاری، پذیرایی... طبیعی هم هست.
هیچکس تصورش را نمیکند که این شتر روزی در خانهی خودش خواهد خوابید، و در چنین روزی باید به چه چیزهایی فکر کند.
ناگهان آقای همسایه #پیدایش شد. خیلی آرام و متین آمد، جلوی مادر دوستم روی زمین زانو زد و گفت اجازه بفرمایید کارها رو من انجام بدم. همسرتون به من وصیت کرده و من از خواستههای ایشان اطلاع دارم.
و آقای همسایه کارها را #دست گرفت. همسر و فرزندانِ خودش را بسیج کرد. غیر از صاحبان عزا به هر کسی مسئولیتی داد. و خلاصه #مراسم تا روز آخر مرتب و منظم و آبرومندانه برگزار شد.
یک روز به دوستم گفتم خوشا به سعادتِ باباجانت که دوست و رفیقی اینچنین #صمیمی و جانی داشتند، انگار خودش صاحب عزاست.
دوستم گفت: راستش ما هم از این رفاقت خبری نداشتیم. باباجانِ من اهل #دوست و رفیق بازی نبود. خانهای بود. ولی یکی دو بار در پارک روبهروی خانه آقای همسایه را دیده بودم کنارِ باباجان روی نیمکتی نشستهاند و گپ میزدند. #همین...
اینها را گفتم تا هرکدام برای خودمان یک آقای همسایه آرزو کنیم.
یکی که سر وقت به دادمان برسد. جلویمان بنشیند، بگوید نگران #هیچ چیزی نباش. بگوید همهچیز را بگذار به عهدهی من.
یک آقای همسایه که بعد از یک پیادهروی نیمساعته #دوستمان داشته باشد. چه در زندگی، چه در مرگ... آن هم بی هیچ منتی.
آخرین سطر: قدر آدمهای #ساده و بیشیلهپیلهی زندگیتان را بدانید. همانها که قادرند روی نیمکتِ یک پارک، از آخرین #وصیت خود صحبت کنند...
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🏴🏴🏴🏴