eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
4هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
یکی از خدمتکاران خانه‌ی امام کاظم(ع) به نام مسافر چنین نقل می‌کند: «هنگامی ‌که امام کاظم(ع) را [به فرمان هارون به بغداد] بردند، آن حضرت به فرزندش امام رضا(ع) فرمود: «همیشه تا وقتی که زنده‌ام، در خانه‌ی من بخواب، تا هنگامی‌که خبر (وفات من) به تو برسد.» ما هر شب بستر حضرت رضا(ع) را در دالان خانه، می‌انداختیم و آن حضرت بعد از شام می‌آمد و در آنجا می‌خوابید، و صبح به خانه‌ی خود می‌رفت، این روش تا چهار سال ادامه یافت، در این هنگام شبی از شب‌ها بستر حضرت رضا(ع) را طبق معمول انداختند، ولی او دیر کرد و تا صبح نیامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند، و ما نیز از نیامدن آن حضرت، سخت پریشان شدیم، فردای آن شب دیدیم آن حضرت آمد و به اُمّ احمد (کنیز برگزیده و محرم راز امام کاظم(ع) ) رو کرد و فرمود: «آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بیاور.» اُمّ احمد [از این سخن دریافت که امام کاظم(ع) وفات کرده است] فریاد کشید و سیلی بر صورتش زد و گریبانش را چاک نمود و گفت: «به خدا مولایم وفات کرد.» حضرت رضا(ع) جلو او را گرفت و به او فرمود: «آرام باش، سخن خود را آشکار نکن و به کسی نگو تا به حاکم مدینه خبر برسد.» آنگاه اُمّ احمد، صندوق یا زنبیلی را با دو هزار دینار (یا چهار هزار دینار) نزد حضرت رضا(ع) آورد و همه را به آن حضرت تحویل داد، نه به دیگران. اُمّ احمد، ماجرای فوق را چنین بیان نمود: «روزی امام کاظم(ع) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: این امانت را نزد خود حفظ کن، و به کسی اطلاع نده، تا من بمیرم، وقتی که از دنیا رفتم، هر کس از فرزندانم، آن را از تو مطالبه کرد، به او تحویل بده و همین نشانه آن است که من وفات کرده‌ام، سوگند به خدا اکنون آن نشانه را که آقایم فرمود، آشکار شد.» امام رضا(ع) ‌آن امانت را تحویل گرفت و به همه‌ی بستگان و خدمتکاران دستور داد، جریان وفات امام کاظم(ع) را پنهان کنند و به کسی نگویند، تا زمانی که (از بغداد به مدینه) خبر برسد. سپس حضرت رضا(ع) به خانه‌ی خود رفت، و شب بعد، دیگر به خانه‌ی امام کاظم(ع) نیامد، پس از چند روز به وسیله‌ی نامه‌ای خبر وفات امام کاظم(ع) رسید، ما روزها را شمردیم معلوم شد همان وقتی که امام رضا(ع) برای خوابیدن نیامد، امام کاظم(ع) وفات نموده است. به این ترتیب از ماجرای فوق به دست می‌آید که امام هشتم(ع) با طیّ الارض از مدینه به بغداد رفته و در بالین امام کاظم(ع) هنگام وفات (یا در کنار جنازه‌ی آن حضرت) به‌ طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و کفن کردن و نماز و دفن جنازه‌ی پدر، حاضر بوده و سپس بی‌درنگ به مدینه بازگشته است. 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef