🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@delneveshte_hadis110
#تلنگر
🔞دیدن فیلم مستهجن🔞
🌙 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ😡
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...😰
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ😔
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ😰😭
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ 🐀
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😰😭
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ😭
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.🤐
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یه روز همان شهید رو میارن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن~ ~
✨وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
مداحی_آنلاین_از_ما_بخواین_استاد_عالی.mp3
2.93M
♨️از ما بخواهید!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@delneveshte_hadis110
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است، آنگاه نیکی به پدر و مادر، آنگاه جنگ در راه خدا.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
#اصولتربیتےموفق 🍃
جواب :
قسمت 1⃣
بعضی از والدین از ما می پرسند که درباره ی امور عبادی به فرزندان خود سخت بگیریم یا آنها را رها کنیم؟
ما در جواب به آنها می گوییم که راه سوّمی نیز وجود دارد.
یعنی والدین قرار نیست که به فرزندان خود سخت بگیرند یا آنها را رهاء کنند؛بلکه قرار است به سمت یک مسیر و راه منطقی و کارشناسی شده پیش بروند.
⁉️حال آن راه چیست؟
♥️ اگر ما می خواهیم فرزندان به سمت و سوی نماز سوق پیدا کنند، نیاز به الگوهای مناسب داریم و بهترین الگو برای فرزندان، گروه های هم سن و هم جنس آنهاست که فرزندان می توانند از آن ها الگو برداری کنند.
🚫والدین توجّه کنند!
والدین باید توجّه داشته باشند که فقط با گفتن، فرزند نماز خوان نمی شود.
شما اگر از خدا و پیغمبر و دین برای او بگویید، خیلی خوب است؛
امّا در کنار این گفتن ها فرزند به یک چاشنی دیگر هم نیاز دارد و آن الگودادن به اوست. وقتی فرزند ما در مساجد ببیند که بچّه های هم سن و سال او درآنجا هستند و در آنجا نماز می خوانند، خیلی راحت الگو می گیرد و علاقمند به نماز می شود 👌
#مهارتیابینماز
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
#دعوت_به_نماز فرزند
مرحوم #حاج_اسماعیل_دولابی:
🌸 پدر و مادر مواظب باشند محبت بچه به آنها، در اثر فشاری که برای عمل به عبادات و احکام به او وارد میآوردند لطمه نخورد.
🌸 اگر پدر و مادر نماز خواندن فرزندشان را دوست داشته باشند، خود فرزند #نماز خوان میشود. نیاز به فشار آوردن زیاد نیست. و اگر از آنها منزجر شود، از دین و عمل به احکام نیز خواهد برید.
🌸 اگر محبت بچه محفوظ ماند، اگر چند روزی هم در عمل به احکام شرع سستی کند، جای نگرانی نیست. آخرالامر به آغوش دین باز میگردد و با رغبت به احکام مقید میشود.
🌸 عمل با اکراه و بدون رغبت، نه تأثیر سازنده دارد و نه ثواب و اجر. بگذارید فرزندانتان با رغبت به سمت دین و عبادات بیایند.
🌳 گیاهان و درختان را در فصل زمستان هرس میکنند و شاخههای اضافی اش را میزنند. اگر در بهار بزنند درخت آسیب میبیند و جای شاخه کنده شده سیاه و خشک میشود.
🔴👈در نهی از منکر هم باید وقتی فرد در حالت خنکی و آرام است به او تذکر داد.
🌳 اگر در گرمای کار تذکر بدهی، مؤثر نخواهد بود و چه بسا موجب لجاجت او شود و محبتش به خدا و اولیا و خودت هم لطمه ببیند.
🌳 بچهها خوب اند، قشنگ اند آنها خیلی نهی نکنید، دائم به آنها امر و نهی نکنید چون فطرتشان خراب میشود. جوانان این زمان، تحریک را دوست ندارند.
🌳 کار بعضی ها، بی نماز کردن مردم است. آنها با امر و نهی زیاد و مردم آزاری، تارک الصلوة درست میکنند. مقدس مآبها و افراد سخت گیر کارها را خراب تر میکنند.
🌳 به نظر من اصلا به بچه دست نزن. خودت درست راه برو، بچه که در کنار توست همین که تو را میبیند، برای ساخته شدنش کافی است. چقدر ائمه علیهم السلام فرمودند: مردم را با عملتان و نه با زبانتان به راه دین دعوت کنید.
👌 [البته طبق روایات پدر و مادر ، امر و نهی زبانی هم بایستی داشته باشند ولی بیشتر دعوت با رفتار باشد]
📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۱ ؛ خلاصه ای از صفحه ۱۲۰.
🔸وقتی دیدی یک روز صبح فرزندت خودش بیدار شد و بدون اینکه کسی به او بگوید، وضو گرفت و در گوشهی خلوتی نمازخواند،
✔️بدان نماز فرزندت را گرفت؛ سجدهی شکر به جا بیاور. مبادا از آن پس او را برای نمازخواندن تحریک کنی.
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
💠 قاطعیت همراه با محبت
✍حاج آقا قرائتی: پدر و مادر همانطور که برای سرما خوردن فرزند اقتدار به خرج داده و نمیگذارند با لباس تابستانی در هوای سرد بازی کند، در دعوت فرزند به نماز هم باید اقتدار داشته باشند.البته اگر درباره فرزند فقط اقتدار به خرج داد و امر کرد، عقده ای می شود و اگر به فرزند فقط محبت کرد،لوس می شود. اگر بخواهیم فرزند نه عقده ای شود و نه لوس، باید هم به او محبت کرد و هم اقتدار و قاطعیت به خرج داد. البته محبت باید مقدم بر اقتدار باشد.
📚کتاب شیوه های دعوت به نماز
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
مهارتهای کلامی_8.mp3
10.97M
#مهارتهای_کلامی ۸
★ بخش مهمی از مسیر خودسازی؛ رعایت مراتب ادب در کلام است، که دربرابر اشخاص مختلف در زندگی ما متفاوت است!
- مراتب ادب در برابر کودک ما، با نوجوان ما، متفاوت است.
- رعایت ادب در برابر والدین ما، با همسرمان متفاوت است ...
✓ باید برای آموختنشان وقت گذاشت و تمرین کرد.
#استاد_شجاعی 🎤
@delneveshte_hadis110
#امام_زمان
-چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده ی من
نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی (عج)
من دلشکسته هردم به امید در نشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلگشای مهدی (عج)
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
_کسانی به امام زمانشان خواهند رسید
که اهل سرعت باشند..
و اِلا تاریخ کربلا نشان داده است،
که قافله حسین(ع)
معطلِ کسی نمیماند...!
❁↜ #شهیدسیدمرتضیآوینے
❁↜ #منتظرانه
#-میدونِستےاربـٰابتتوروبیشتَر
ازخودتدوسِتدارهシ♥️؟
+چِطـور؟!
-آخہتوخودِتدعـٰاهاتوبَعدیہمُدتۍیادِتمیره!
وَلۍاربابِتحِسابِدونہدونہدعاهاتوڪِہهیچ!
حَتۍآههایۍڪہازسَرحَسرت
هَمڪِشیدۍداره!
یادِشنِمیـره!
محـٰالہفَراموششونڪُنہ^^💔
#السلامعلیڪیااباعبـداللھ💚
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
قـرار هر چه دلِ
بی قرار می آید
امیـ❤️ـد این همه
چشم انتظار می آید
کجاست منتقمِ
خون مـ❤️ـادر سادات
همان امیـ❤️ـر
که با ذوالفقار می آید.
هر عزیزی این متن رو خوند فقط ۵ ذکر صلوات برای ظهور صاحب الزمان هدیه بفرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« در خیابان ظهور هستیم
لطفاً با احتیاط حرکت کنید . »
- تا چراغ سبز راهی نیست...
#بامدادخمار🪴
#قسمتصدچهلم
🌿﷽🌿
عصمت خانم خم مي شد. سرم را مي بوسد و اشك هايم را
پاك مي كرد. آنچه مرا مجذوب اين ساختمان نقلي تر و
تميز مي كرد، سكوت و نظافت و نظم و ترتيب آن بود.
آنچه مرا شيفته اين زن مهربان و برادر و پسرش مي كرد،
آرامشي بود كه در خانه آن ها برقرار بود. اوايل از اين كه
كسي صبح زود در حياط لخ لخ كنان كفش هايش را بر
زمين نمي كشيد، تعجب مي كردم. از اين كه كسي به
صداي بلند غرغر نمي كرد و با جيغ و داد يكديگر را صدا
نمي
زدند حيرت مي كردم. چرا در اين محله هر شب سر و
صدا راه نمي اندازند و مرده هاي يكديگر را توي گور نمي
لرزانند؟
ابتدا به همه كس و همه چيز بدبين بودم. بدبيني را از آن
خانه كفر گرفته نفرين شده همراه خودم به ارمغان آورده
بودم. هر حركت و حرفي را تفسير مي كردم. هر اشاره
اي را حمل بر سوءنيت صاحبخانه مي نمودم. اگر عصمت
خانم به پسرش لبخند مي زد، فكر مي كردم مرا مسخره مي
كند. اگر هادي دير به من سلام مي كرد، در دل مي
گفتم دلش مي خواهد زودتر از اين خانه بروم تا جاي آن ها
گشاد شود. اگر حسن خان در مقابل من دست در جيب
مي كرد و پولي به عصمت مي داد تا هادي را بفرستد قند
و شكر و توتون و چاي بخرد، تصور مي كردم حتما از من
خرجي مي خواهد. ولي اندك اندك آرام شدم. عادت كردم و
به زندگاني معمولي خو گرفتم. دوباره با آداب و رسوم
.شرافتمندانه گذشته آشنا شدم
دنائت و پستي اكتسابي از سرم افتاد. عاقبت قادر شدم خود
را از لجنزار بيرون بكشم. معناي زندگي را بفهمم. معناي
اين كه وقتي مرد خانه شب از كار برمي گردد دل زن از
دم غروب از وحشت نلرزد. نوازش هاي عصمت خانم و
ملایمت هاي پسر و برادرش نه تنها چهره كبود و لبان
متورم مرا شفا بخشيد، بلكه بر دل خسته ام نيز مرهم نهاد.
آرام گرفتم. بعضي شب ها حسن خان اجازه مي گرفت و
نرم نرمك برايمان تار مي زد.
:روز يكشنبه كه روز چهارم بود، پدرم آمد و مرا ديد. ورم
لبم خوابيده بود و كبودي صورتم زرد شده بود. گفت
.ديگر چيزي نمانده. حالت خيلي بهتر شده. خودم صبح
جمعه مي آيم دنبالت -
:گفتم
آقا جان. خانم جانم خبر دارند؟ -
.نه. به هيچ كس نگفته ام. شب جمعه خودم كم كم ذهنش را
آماده مي كنم -
:عصمت خانم در اتاق نبود. سر پايين افكندم و با شرمندگي
گفتم
بهشان مي گوييد كه من اين مدت در اين جا بوده ام؟ -
چاره اي نيست. غير از اين چه چيزي مي توانم بگويم؟ -
شايد اين اولين و آخرين باري بود كه پدرم نام عصمت
خانم و برادرش را در خانه ما و در حضور مادرم بر زبان
مي
.راند. آن هم فقط به خاطر من. به خاطر لجبازي ها و
خيره سري هاي من. به خاطر اشتباه من
تا صبح جمعه به خاطر مادرم تاسف مي خوردم. صبح
زود از خواب مي پريدم و ساعت ها در رختخواب غلت
مي زدم
و با افكار خود كلنجار مي رفتم. زندگيم مثل پرده سينما از
برابر چشمانم رژه مي رفت و عاقبت وقتي از عرق خيس
مي شدم، وقتي تحملم به پايان مي رسيد، با حركتي ناگهاني
در بستر مي نشستم. سر را ميان دو دست مي گرفتم و
:مي گفتم
« . آه كه عجب غلطي كردم »
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
بـے تـو تمــام قافیـہ ها لنـگ میزند
دنیا بہ شیشہے دل من سنگ میزند
ساعٺ بہوقٺ غربتتانگشتہ اسٺکوک
حالا مدام در دل من زنگ میزند 🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به حضرت زهرا سلام الله علیها
و امیرالمؤمنین علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#بامدادخمار🪴
#قسمتصدچهلیکم
🌿﷽🌿
صبح جمعه پدرم آمد. من آماده بودم. از دور كالسكه پدرم
را شناختم. فيروزخان با همان سيبيل هاي كت و كلفت و
موهاي وزوزي، آن جا، روي صندلي سورچي نشسته بود.
انگار به موهايش گچ پاشيده بودند. كمي سفيد شده بود.
مرا از زير چشم با كنجكاوي و اندوه برانداز مي كرد.
درشكه هم مانند سورچي و اربابش كهنه شده بود. مثل اين
كه
:پدرم فكر مرا خواند. با لحني پوزش طلبانه گفت
.اين درشكه هم ديگر زهوارش در رفته. بايد كم كم به فكر
يك ماشين باشم -
:فيروزخان گفت
!سلام خانوم كوچيك -
با اين جمله مرا به دنياي شيرين گذشته بود. باز بغض
گلويم را گرفت و به زحمت در حالي كه سوار مي شديم
:گفتم
!عليك سلام فيروز خان، پير شدي
.خانم، ما و اسب ها و درشكه هر سه تا پير شده ايم. بايد
بفرستندمان دباغ خانه -
:اشاره اش به گفته پدرم و تصميم او مبني بر خريد اتومبيل
بود پدرم گفت
كالسكه و اسب ها را شايد، ولي تو بايد يك كمي به خودت
زحمت بدهي، دست از بخور و بخواب برداري و بروي -
.تمرين ماشين بردن بكني
:و خنديد. سورچي در حالي كه به اسب ها شالق مي زد،
خنده كنان از فراز شانه گفت
.از ما گذشته ديگر، آقا. ما فقط بلديم به اسب ها شلاق
بزنيم -
.من هم آن قدر به تو شلاق مي زنم تا ياد بگيري -
.هر سه خنديديم. هر سه شاد بوديم. هر يك به سبك خود.
هر يك با افكار و آرزوهاي خود
****
آه دوباره آن خيابان، همان كوچه، همان بازارچه كوچك و
.... و همان دكان لعنتي نجاري كه خوشبختانه هنوز درش
.تخته بود. بعد ... ديوار باغ خانه مان و .... رسيديم
دلم مثل سير و سركه مي جوشيد. حال خودم را نمي
فهميدم. پدرم گفته بود كه خواهرانم با شوهرها و بچه
هايشان
.ناهار به آن جا مي آيند تا مرا ببينند. ولي هنوز نرسيده
بودند
تا وارد شدم انگار ملكه وارد شده. دايه جانم، دده خانم،
حاج علي و حتي كلفت جديدي كه مادرم گرفته بود، همه به
استقبال آمدند. پس مادرم كجا بود؟ منوچهر كو؟
دايه جان و دده خانم و كلفت جوان مرا به يكديگر پاس مي
دادند و مي بوسيدند و من چشمم به پنجره هاي
:ساختمان بود. با حواس پرتي پرسيدم
حاج علي احوالت چه طور است؟
.اي خانم، پير شديم ديگر. گوشمان هم كه ديگر به كل نمي
شنود. حسابي سنگين شده -
:انگار قبلا سنگين نبود. پدرم كه سرحال بود يا تظاهر مي
كرد، گفت
.خوب، خوب، حاج علي قورمه سبزي ات سوخت. بويش
دارد مي آيد -
:حاج علي خنديد و شلان شلان دور شد. پدرم مرا از چنگ
بقيه بيرون كشيد و گفت
ديگر بس است. خانم بزرگ هستند؟ -
:دايه جانم گفت
.توي پنجدري. از صبح تا حالا افتاده اند روي يك مبل. نا
ندارند از جايشان بلند شوند -
به سوي ساختمان به راه افتاديم. سر بلند كردم و دلم فرو
ريخت. بالاي پله ها، پسر بچه اي پشت جرز پنهان شده و
از آن جا با كنجكاوي سرك مي كشيد. اصلا شكل الماس
نبود. ولي اين طرز رفتارش عينا از اداهاي الماس بود.
:گفتم
!منوچهر -
:خود را كنار كشيد و پشت جرز مخفي شد. دو پله يكي بالا
دويدم و بغلش كردم. بغض كرده بود. پدرم گفت
.پسرجان به خواهرت سلام كن. اين محبوب است -
:منوچهر گفت
.سلام
او را مي بوسيدم و مي بوييدم. جلوي روي او چمباتمه زده
بودم تا هم قد او بشوم. در وجود او دنبال پسر خودم مي
:گشتم. در آغوش من سربلند كرد و به پدرم گفت
.نزهت آبجي من است. خجسته آبجي من است -
:او را فشار دادم و بوسيدم
.من هم هستم، قربانت بروم، من هم هستم -
:در پنجدري را گشودم. مادرم روي مبل مخمل نشسته بود.
دم در اتاق ايستادم و گفتم
.سلام خانم جان -
:دست هايش را دراز كرد و ناليد
.آمدي محبوب؟ آمدي؟ گفتم مي ميرم و نمي بينمت. گفتم
نمي آيي. نمي آيي تا يك دفعه سر خاكم بيايي -
چشمانش سرخ سرخ بود. چادر از سرم افتاد و دويدم. به
آغوشش پناه بردم كه آن قدر بوي مادر مي داد. بوي
آرامش مي داد. بوي بچگي هاي مرا مي داد. سر و
صورتش را بوسيدم. دست هايش را بوسيدم. همان دست
هايي كه
زماني مرا نيشگون گرفته بودند، ولي آن قدر محكم كه بايد
مي گرفت. سرم را بر سينه اش گذاشتم كه از غم من
.لبريز بود و آرام شدم
منوچهر بغض كرده بود. از اين كه من در آغوش مادرمان
بودم، از اين كه او مرا آن قدر گرم و مادرانه مي بوسيد
حسوديش شده بود. زير گريه زد و به زحمت خودش را
سر داد در آغوش مادرم و بين من و او فاصله انداخت و
در
:بغل مادرم نشست. مادرم اشك هايش را پاك كرد و خنديد
.اي حسود! ديگر بزرگ شده اي، مرد شده اي، خجالت
بكش -
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💠امیرالمؤمنین علی (ع):
🔵 هر گاه خداوند بخواهد بنده خود را اصلاح گرداند او را سه چیز نصیب می کند:کم گویی، کم خوری و کم خوابی
📚ميزان الحكمه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۰۶
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
مهارتهای کلامی_8.mp3
10.97M
#مهارتهای_کلامی ۸
★ بخش مهمی از مسیر خودسازی؛ رعایت مراتب ادب در کلام است، که دربرابر اشخاص مختلف در زندگی ما متفاوت است!
- مراتب ادب در برابر کودک ما، با نوجوان ما، متفاوت است.
- رعایت ادب در برابر والدین ما، با همسرمان متفاوت است ...
✓ باید برای آموختنشان وقت گذاشت و تمرین کرد.
#استاد_شجاعی 🎤
@delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر دوباره زنده شوم!
پیامی از عالم برزخ....
یکی از متقدمین نقل می کند که وقتی به زیارت امام هشتم (ع) نائل شده بودم مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی را در عالم مکاشفه دیدم و از او پرسیدم در آخرت چه عملی در راس اعمال حسنه قرار دارد؟ شیخ آشتیانی گفت اگر دوباره زنده شوم...
🎙#آیت_الله_حق_شناس
⏱#سخنرانی_کوتاه
📺#تصویری
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○