eitaa logo
کانال رسمی دلنوشته شهید دهقان
217 دنبال‌کننده
991 عکس
215 ویدیو
4 فایل
#دلنوشته‌برای‌شهید‌ #نحوه‌آشنایی‌شماباشهید‌ #داستان‌تحول‌شما‌به‌واسطه‌شهید #عنایات‌شهیددهقان 📩ارسال آثاربه: @vesal_h213 ♻️تبادل: @shahid_m_dehghan صفحه اینستاگرام: Inastagram.com/hoseinvesali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نفراول‌مسابقه‌شوق‌وصال💌 بسم الله الرحمن الرحیم راهنمایم باش: در کلاف سر در گم زندگی چراغِ چشم تو راهم را نور باران میکرد. مسیرم راه پر پیچ و خمی بود که راه بلدش تو بودی. این روزها در هر کوچه پس کوچه ای صدای صوت قرآن بپیچد متوقف میشوم تا طنازانه با آیات وحی در رگهایم جریان بیابی و صدایت را از تار و پود وجودم بشنوم از هرکجا خیالم گذر میکند از هرکجا عطر تو به مشام میرسد این میراث ابدی تو برای من است. از هر معبر و مسیری که گذر کرده ایم یک خاطره برایم کاشته ای تا هر کجا پا سُست میکنم نفسی تازه کنم و راهت را ادامه دهم و عهد رفاقتمان را تازه کنم و هیچ موج عمیقی رد پایت را از ساحل دلم نشوید و هر کجا مسافر شده ای همراهت باشم چون از شهرِ بی تو میترسم از آن لحظه ای که یادت در کوله بار خاطراتم گم شود مثل روزی که گم شدم و چه سیلِ اشکی به دریچه ی قلبم می کوفت تا میان خیابان زانو بزنم و یک دریا اشک بریزم بر کویرِ سوزانِ دوری ات اما نگاه تو دریای آرامشی بود که در آن غرق شدم و قامت راست کردم برای به دوش کشیدنِ رنج روزهای آسمانی شدنت. امروز اما مزارت کشتی نجات من است انگار با تمام اهل آسمان آنجا فرود آمده ای که تنها نباشم. مزارت معراج من است برای فرار از هیاهوی گناه آلود وجودم و هرچه دام پهن کرده تا روحم را اسیر کند و این معجزه ی ایمانِ توست چون من آنچنان از پاکی روح تو و مزار زمینی ات دورم که کیلومترها این هجران را با دلتنگی نشان میدهند اما با خاطره ی گم شدن خواهرت آنچنان گریستم که باور دارم در این دنیای ویرانه ی مدفون در دل گناه اگر راهنمایی های شهدا نباشد یک جهان گم خواهد شد پیش از آنکه صدای ساز و دُهل ظهور به گوش برسد... تقدیم به شهید محمد رضا دهقان امیری به مناسبت ولادت ۲۶ سالگی شهید. 💠شوق‌وصال 💌صاحب اثر : شبنم محمدی @Delneveshte_shahid_dehghan
🔰نفردوم‌مسابقه‌شوق‌وصال💌 بسم‌رب‌الشهدا♥️ باسلام گفتند‌ که اثرگذار ترین نقشت‌ را در زندگیم‌بنویسم؛ امابگذار برگردیم به تابستان سال گذشته...برگردیم‌به‌روز‌های‌ زندگی دختری که بیهوده تلف میشد...همان‌دختری که هرروز باید آهنگ های خارجی با همان بیس های تند را گوش میکرد و آخر هم جز کلافگی چیزی برایش نمیماند...همانی‌که تازه مدل مو های مختلف جلوی را برای زیر شال یادگرفته بود...تند و بی‌اعصاب شده بود و دیگر از نماز هایش هم لذت نمیبرد شاید هم فقط برای اینکه باری را از دوشش بردارد میخواند...خودش‌هم‌نمیدانست دلیل این همه احوالات بد چیست؟!!! تاروزی‌که از‌دست‌شهدا رزق‌گرفت...تا روزی که شهدا دستی به دلش کشیدند و گردوغبار هایش را پاک کردند...♥️🌸 برادر! اگر بگویم تو یکی از تاثیر گذار ترین شهدا در زندگی من بودی اغراق نکرده‌ام. ذهنم پر بود از این سوال‌ها ڪه تو چه‌کاری‌کردی‌ که شهــید شدی!!! اگر درباره اثر هایت در زندگی‌ام بپرسند، میگویم: که تو چشمانت پاک بود، به نامحرم نگاه نمیکردی و میگفتی 《من‌با‌این‌چشم‌ها‌میخواهم‌امام‌زمان‌راببینم》 آنقدر این جمله در عمق‌وجودم‌فرو‌رفت‌که هر موقع حتی اتفاقی هم چشمم به نامحرم می‌افتد ،چشم‌برمیگردانم‌وباخودم میگویم امام‌زمان را فقط با دیده ی پاک میتوان دید.♥️ یا‌همیشه برایم سوال بود که چرا هرکسی حال خوشی نداشت، برایش یک هیئت مشتی تجویز میکردی؟تا اینکه پای خودم به هیئت‌ها باز شد و فهمیدم که شفا تنها در نام حسیـــن است ؛ فهمیدم که همین روضه‌ها اصل‌زندگی‌است.غم‌امام‌حسین روح‌آدم‌را‌جلا‌ می‌دهد.🖤 اصلا بگذار مهم‌ترینش‌را‌بگویم : گفته‌بودی چادر تنها یادگار حضرت‌زهرا است و متاسفانه هرکسی لیاقتش‌را ندارد. شاید این حرف از آن‌هایی‌بود‌که یک تکان محکم به من داد...آنقدر محکم که وقتی با مانتو بیرون میرفتم ، از خجالت حضرت زهرا دست و پایم را گم میکردم ...اما مگرنه اینکه خون شهید روی زمین نمی‌ماند و کار خودش را می‌کند...فکر کنم آن چادر هم لطف امام‌حسین علیه‌السلام و برکت خون شهدا بود...همان چادری که به احترام حضرت سیدالشهدا و تو و دوستانت بر سر گذاشتم و هنوز برسرم مانده...♥️ صحبت‌های‌مادر‌ گرامی و مهربانت هم آنقدر دلنشین است که هرچند وقت یکبار گوش میدهم تا یادم نرود چقدر به شهدا مدیونم... اما یکی از رفتار هایت در نظر من خیلی زیبا بود...همین که پایبند بودی به خدا و امام زمانت یعنی ته ته عـشق ♥️ چون باید با عشق بیدار شد ... زمانی که همه در خوابند و آقایی‌که انتظار بیدار شدن ما را میکشد 🌿 هنوز‌هم هستند کسانی که ظاهر شهدا سوءاستفاده میکنند و اصلا کاری به مرام و سیرهء شهدا ندارند...💔 اما اگر قابل بدانی ، من خواهری می‌شوم مرید مرام و معرفت و پایبند به راهت...🌾 تولدت‌مبارک‌برادر🎉🌸 💠شوق وصال 💌صاحب اثر :هانیه یوسفی @Delneveshte_shahid_dehghan
🔰نفردوم‌مسابقه‌شوق‌وصال💌 بسم‌رب‌الشهدا♥️ باسلام گفتند‌ که اثرگذار ترین نقشت‌ را در زندگیم‌بنویسم؛ امابگذار برگردیم به تابستان سال گذشته...برگردیم‌به‌روز‌های‌ زندگی دختری که بیهوده تلف میشد...همان‌دختری که هرروز باید آهنگ های خارجی با همان بیس های تند را گوش میکرد و آخر هم جز کلافگی چیزی برایش نمیماند...همانی‌که تازه مدل مو های مختلف جلوی را برای زیر شال یادگرفته بود...تند و بی‌اعصاب شده بود و دیگر از نماز هایش هم لذت نمیبرد شاید هم فقط برای اینکه باری را از دوشش بردارد میخواند...خودش‌هم‌نمیدانست دلیل این همه احوالات بد چیست؟!!! تاروزی‌که از‌دست‌شهدا رزق‌گرفت...تا روزی که شهدا دستی به دلش کشیدند و گردوغبار هایش را پاک کردند...♥️🌸 برادر! اگر بگویم تو یکی از تاثیر گذار ترین شهدا در زندگی من بودی اغراق نکرده‌ام. ذهنم پر بود از این سوال‌ها ڪه تو چه‌کاری‌کردی‌ که شهــید شدی!!! اگر درباره اثر هایت در زندگی‌ام بپرسند، میگویم: که تو چشمانت پاک بود، به نامحرم نگاه نمیکردی و میگفتی 《من‌با‌این‌چشم‌ها‌میخواهم‌امام‌زمان‌راببینم》 آنقدر این جمله در عمق‌وجودم‌فرو‌رفت‌که هر موقع حتی اتفاقی هم چشمم به نامحرم می‌افتد ،چشم‌برمیگردانم‌وباخودم میگویم امام‌زمان را فقط با دیده ی پاک میتوان دید.♥️ یا‌همیشه برایم سوال بود که چرا هرکسی حال خوشی نداشت، برایش یک هیئت مشتی تجویز میکردی؟تا اینکه پای خودم به هیئت‌ها باز شد و فهمیدم که شفا تنها در نام حسیـــن است ؛ فهمیدم که همین روضه‌ها اصل‌زندگی‌است.غم‌امام‌حسین روح‌آدم‌را‌جلا‌ می‌دهد.🖤 اصلا بگذار مهم‌ترینش‌را‌بگویم : گفته‌بودی چادر تنها یادگار حضرت‌زهرا است و متاسفانه هرکسی لیاقتش‌را ندارد. شاید این حرف از آن‌هایی‌بود‌که یک تکان محکم به من داد...آنقدر محکم که وقتی با مانتو بیرون میرفتم ، از خجالت حضرت زهرا دست و پایم را گم میکردم ...اما مگرنه اینکه خون شهید روی زمین نمی‌ماند و کار خودش را می‌کند...فکر کنم آن چادر هم لطف امام‌حسین علیه‌السلام و برکت خون شهدا بود...همان چادری که به احترام حضرت سیدالشهدا و تو و دوستانت بر سر گذاشتم و هنوز برسرم مانده...♥️ صحبت‌های‌مادر‌ گرامی و مهربانت هم آنقدر دلنشین است که هرچند وقت یکبار گوش میدهم تا یادم نرود چقدر به شهدا مدیونم... اما یکی از رفتار هایت در نظر من خیلی زیبا بود...همین که پایبند بودی به خدا و امام زمانت یعنی ته ته عـشق ♥️ چون باید با عشق بیدار شد ... زمانی که همه در خوابند و آقایی‌که انتظار بیدار شدن ما را میکشد 🌿 هنوز‌هم هستند کسانی که ظاهر شهدا سوءاستفاده میکنند و اصلا کاری به مرام و سیرهء شهدا ندارند...💔 اما اگر قابل بدانی ، من خواهری می‌شوم مرید مرام و معرفت و پایبند به راهت...🌾 تولدت‌مبارک‌برادر🎉🌸 💠شوق وصال 💌صاحب اثر :هانیه یوسفی @Delneveshte_shahid_dehghan
🔰نفرسوم‌مسابقه‌شوق‌وصال 💌 بسم رب الشهدا والصدیقین شاید از اینجا تا گلزار شهدای چیذر ظاهرا فاصله ی زیادی باشد اما وقتی دل مسافر می شود این فاصله به اندازه چشم برهم زدنی کوتاه میشود .باخود میگوییم ای کاش در اخلاق وکردار هم این فاصله برداشته شود وماهم منتخب خدا وجز انصار رسول خدا وفرزند گرامیشان شوییم. داستان از وقتی شروع شد که پدرم تنها امید وپناه زندگی ما ازپیش ما رفت واسمانی شد معلمی که رسم زندگی را همچون برادر شهیدش به ما اموخت هروقت به یاد روزهای آخر زندگیش می افتادم بغض عجیبی گلویم را میفشرد ساده بگویم از دنیا بیزارشده بودم حتی نمازم را نمیخواندم یک شب که گوشی دستم بود وحیران به صفحه آن خیره شده بودم بی اختیار به یاد عموی شهیدم افتادم همین که نوشتم زندگی شهدا محمد...نام چند شهید روی صفحه گوشی آمد بی اختیار دستم آمد روی نام شهید محمدرضا دهقان امیری .نگاه عجیبی وگیرایی داشت شروع کردم به جستجوی کانالی در مورد شهید دهقان امیری وعضو کانال شدن خاطرات مادر گرامی ایشان وخواهر بزرگوارشان مرا مجذوب کرد ازسرزندگی وشوخی های ایشان درعین معنویت عجیب ایشان. آنقدر که متوجه گذر زمان نشدم اصلا غم دلم را فراموش کردم تا اینکه صدای اذان مسجد محله من را به خود آورد اولش تردید داشتم که بلندشوم یانه که یاد نمازخواندن شهید دهقان امیری افتادم خجالت کشیدم. انگارکسی صدایم میکرد بلند شدم ونمازم را بعدازمدتها خواندم چه لذتی داشت ! بهترین نماز عمرم بود به خودم قول دادم تامیتوانم نمازم را بخوانم. باخود جمله ای که درکانال شهید خوانده بودم یادم آمد چه احساس قشنگی است که دراول صبح یاد یک خوب تورا غرق تمنا سازد. یادشان گرامی وراهشان پررهرو باد آمین به امید شفاعت ایشان.اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💠شوق وصال 💌صاحب اثر :آزیتا رستم گوهری @Delneveshte_shahid_dehghan
🎁 💌 بسم رب الشهدا و الصدیقین برای حضرت برادر.... برادر که میگویم، از این بابت است که هیچ وقت در زندگی ام برادری نداشتم.همیشه دلم میخواست کسی را به این نام صدا کنم. وقتی که عکس تان را دیدم و کتابتان را خواندم، انگار کسی درونم گفت: برادرت را پیدا کردی! از همان لحظه تا به امروز دیگر کمبودی حس نکردم. از حق هم که نگذریم،خوب برادری کردی در حقم.همیشه همراه بودی،حامی بودی،در وقت سختی به دادم میرسیدی.رفاقت و معرفت را تمام کردی. از همان موقع اخلاق شما شد الگوی زندگانیم؛چنان موثر بودی که در باور خودم هم نمی گنجید. تا توانستم دستگیر مردم شدم مثل شما،قرآن خوان شدم مثل شما،بیشتر با امام حسین(ع) و هیات انس گرفتم مثل شما،تا توانستم برای دوستانم معرفت به خرج دادم مثل شما، تا توانستم دنیا را راحت تر گرفتم و وسایلم را بخشیدم مثل شما شاید مهم ترینش همین قسمت باشد."بخشندگی" منی که به راحتی دل نمی کندم،حالا آنها را در راه خدا میدادم به نیت شما. رفیق شهید عزیزم،با شما بودن برای منِ سراپا تقصیر افتخار بزرگی ست که به آن می بالم.ان شالله که در این راه ثابت قدم بمانم. چیزی از شما نمیخواهم،جز گاهی دعائی.. 🔶صاحب اثر:کوثر پورخندانی 🍃نام اثر: برای حضرت برادر @Delneveshte_shahid_dehghan