به بهانه شروع دوباره
برخی کتاب ها را نباید یک بار خواند. گاهی هم نمی شود که فقط آنها را یکبار خواند.
جاذبه کتاب مجبورت میکند که دوباره و یا چند باره آن را بخوانی.
13 سال پیش این به دستم رسید. یعنی پاییز 1387 .تعاریف زیادی از کتاب و مولفش شنیده بودم. بحث شیعه و سنی و اختلافات و مبانی هم کمی برایم داغ شده بود. کتاب را که شروع کردم، نتوانستم رها کنم. حتی در یک سفر دو روزه کتاب را با خودم بردم و در مسیر خواندم.
جذابیت و کشش این کتاب ذهن خواننده را رها نمی کند. مصاحبت با یک عالم شیعه و گفت و گو و مناظره در طول یک سفر، سبب می شود تا محمد تیجانی سنی مذهب، به دنبال حقیقت چندین ماه تلاش کند. دغدغه ای که او را رها نمی کند. وقتی جلوه های حقیقت مکتب اهل بیت برای او هویدا می شود، و در آستانه تصمیم بزرگ و تحول بنیادین زندگی خود قرار می گیرد، به جای فرار از حقیقت و یا سستی و فریب خود، تلاش خود را برای دریافت حقیقت بیشتر میکند. مطالعه و گفت و گو و مناظره... را سرلوحه کار خود قرار می دهد تا به تصمیم نهایی و تحولی بنیادین می رسد.
کتاب هر چند شرح حال تشیع محمد تیجانی است، ولی به فراخور بحث ها پر است از استدلالات و احتجاجاتی که وی با علمای شیعه و اهل سنت داشته است.
در کتاب از سفر خود به ایران بعد از مستبصر شدن هم می گوید و همچنین از گرویدن تعدادی از دوستان و اطرافیان به مذهب تشیع؛ سختی های این تصمیم و روزهای پر التهاب زندگی اش...
امید دارم در بازخوانی مجدد کتاب،یادداشتی کامل در موردش ارائه دهم....
#آنگاه_هدایت_شدم
#ثم_اهتدیت
#کتاب
#کتاب_بخوانیم
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb36356