eitaa logo
یادداشت های یک طلبه
609 دنبال‌کننده
637 عکس
87 ویدیو
25 فایل
دغدغه، عکسنوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #کتاب #کتاب_بخوانیم #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
رسانه در زمان معاویه کاری کرد که بعد از شهادت حضرت امیر المومنین،علی(علیه السلام)،مردم گفتند:مگر علی نماز می خواند!!!! رسانه کاری کرد که چندین سال شخصیت دوم جهان اسلام را روی منابر آن هم به صورت علنی، لعن می کردند..... +در این ایام،مراقب باشیم که دین خود را به بازی های رسانه ای نبازیم. @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
بگوییم امیر المومنین علیه السلام هر یک از ائمه علیهم السلام نام های مبارک و القاب والایی دارند؛لیکن برخی از این القاب یا نام ها ،برتری خاصی دارد که بر سایر القاب سایه افکنده است.... در مورد امام علی علیه السلام،لقب امیر المومنین والایی خاصی دارد و مختص به شخص ایشان است.به گونه ای که مراد اهل بیت از این لقب،فقط شخص ایشان بوده است. شاید همین لقب است که منشا اختلافات با سایر مذاهب باشد. کلام طولانی است... کوتاه سخن:بگوییم علی علیه السلام @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
شب جمعه است هوایت نکنم می میرم شب جمعه است هوایت نکنم می میرم یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی از فراق تو شکایت نکنم می میرم سجده بر خاک شما سیره ی هر معصوم است سجده بر تربت پایت نکنم می میرم دوریت درد من و نام تو درمان من است تا خود صبح صدایت نکنم می میرم به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم "وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم" جان ناقابل من کاش فدای تو شود اگر این جان به فدایت نکنم... می میرم! شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
استیک خوک با عطر گلاب یکم اندیشمندان، چه غربی و چه شرقی، نظریه اندام وارگی جامعه را مطرح کرده و حول آن نظرات متعددی ارایه کرده اند. به طور خلاصه، یعنی تشبیه جامعه به بدن انسان از لحاظ کارکرد و عملکرد. دوم برخی بیماری های انسان علائم خاصی ندارد و تا مراحل نهایی بیماری اثری از بیماری در بدن انسان هویدا نمی شود. برخی بیماری ها روحی و هویتی است، برخی جسمی است و برخی ترکیبی از این دو. سوم مراسماتی مثل جشن هالوین، ، روز جهانی ... ساخته و پرداخته جامعه ای است با هویتی و کارکردی متفاوت. در جامعه‌ای که خانواده مفهومی دیگر و آزادی تبدیل به برهنگی شده است، این گونه مراسمات امری عادی و طبیعی خواهد بود. چهارم با خوراندن خوراکی که با هویت جامعه ایرانی هیچ تناسب و سازگاری ندارد به اجتماعات، و تغییر در برخی جزییات و ظواهر آن، گوشت خوک نجس و پلید را با کمی گلاب معطر کرده ایم، ولی خبث و پلیدی این طعام روحی را به جامعه خورانده ایم. شاید در مدت کوتاه این پلیدی و خباثت اثر خود را در جامعه نشان ندهد، ولی قطعا در آینده نه چندان دور، بیماریِ هویت سرگردان را، برای جامعه در پی خواهد داشت. پنجم برای برخی، سود و نفع مادی و کوتاه مدت، عاملی است تا خطرات ناشی از عملکرد خود را توجیه کنند؛ اما متولیان فرهنگی، باید آینده را به عنوان یکی از عوامل مهم در تصمیم گیری ها، لحاظ کنند. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
ریشه در باد... برخی رشد موشکی را دوست دارند؛ سریع و پر شتاب، مثل رشدِ سبزه هایِ سفره ی هفت سینِ نوروز. چند مدتی خیس خوردن و با کمی رطوبت ریشه کردن، جلوه یافتن و جلوه گری، و سپس رشد کردن ظاهری؛ ولی دریغا که عمر این رشد تا نیمه فرودین هم ادامه نمی یابد... اما اگر همین دانه ی گندم، به دست کشاورز، آن هم در بستر مستعدی مانند خاک، رشد پیدا کند؛حاصلش گندمی است که یکی از ثمراتش همین نان است که به آن وابسته ایم. البته که صبر و نگاه بلند مدت داشتن، در رشدِ این دانه ی گندم نهان در دل خاک، و ثمر دادن آن، بسیار موثر است. دانه ی گندمی که تبدیل به سبزه ی شب سال جدید شده است، همان گندمی است که تبدیل به آرد و نان می شود؛ ظرفیت و استعداد ها یکی است. ولی رشد یافتن در بستر درست و صحیح، سرانجامِ متفاوتی را برای هر یک رقم می زند. انسانی که ریشه در باد دارد، شاید جلوه گری نیز داشته باشد، و همچون سبزه سفره هفت سین، سر زبان ها باشد. اما چه پر ثمر است ریشه در خاک داشتن... پینوشت: سالانه چندین تن گندم برای سبزه سفره هفت سین از بین می رود. فقط یک گزارش در این زمینه را ببینید: http://www.shabestan.ir/detail/News/911385 https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
لکّه ننگ...!!! چند شب قبل، از کنار بقالی محله عبور می‌کردم. نگاهم به سیب های قرمز روی میز جلوی مغازه افتاد. سیب ها درشت و آبدار بودند ولی این که داخل پلاستیک آن هم بیرون مغازه تلنبار شده بودند، گویای همه ماجرا بود:« سیب آبگیری» نگاهی به قیمت سیب های داخل مغازه کردم. از مغازه دار قیمت پلاستیک های سیب را پرسیدم. اختلاف قیمت تقریبا در هر کیلو سه برابر بود. یک لکّه شده بود مایه‌ی سقوط قیمت، آن هم حدود سه برابر! حکایت سیب ها، حکایت ما آدم ها هم هست. ظاهر زیبا، ولی همراه با یک لکّه عار، ارزش ما را چند برابر کم میکند. نیش زبان، بد دهانی و فحاشی، زبان عادت کرده به بدگویی، منفی گرایی و....هر آنچه که عیبی اخلاقی است، ارزش ما را از قیمت واقعی خودمان، کم میکند. ارزش ما بهشت است. خودمان را به غیر آن نفروشیم. قالَ مُوسَى بنُ جَعفَر عليه السلام: اِنَّ اَبْدانَكم لَيْسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ، فَـلاتَبيعُـوها بِغَيْـرِها. امام كاظم عليه السلام فرمود: همانا بدنهاى شما را بهايى جز بهشت نيست. پس آنـرا به غـير بهشت نفـروشـيد. (تحف العقول، ص ۴۱۰) @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
به نام خدا گاهی دشمنی های ما با مسائل زندگی از سر نادانی و جهل‌به مساله است. به تعبیر امیر المومنین علیه السلام: النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا مردم دشمن آنچه هستند که به آن جهل دارند. در جامعه، با برخی سوالات و بدبینی ها و متاسفانه گاهی انکار ودشمنی از سر ناآگاهی با احکام الهی از‌جمله مساله خمس مواجه هستیم، که تصحیح این دیدگاه ها قطعا بر عهده طلاب است. پس لطفا با دقت چند بند بعدی را بخوانید.... ۵ باور غلط در مورد خمس ۳نکته مهم و کلیدی و‌کاربردی 👇👇👇 ۱/خمس زنانه، مردانه ندارد_همچنین کارگر و کارمند،دانشجو و طلبه،و...ندارد معیار مکلّف بودن افراد است (مکلف یعنی کسی که به سن تکلیف شرعی رسیده است.) ۲/خمس ربطی به خیرات و انفاق های مستحبی، اطعام،پرداخت عوارض شهرداری و‌یا مالیات ندارد.پرداخت خمس یکی از واجبات شرعی است. ۳/خمس فقط صرف حوزه و طلبه ها نمی‌شود؛خمس به دوقسمت سهم سادات و سهم امام تقسیم میشود. سهم سادات با شرایطی به سادات فقیر پرداخت شده، و سهم امام در امور مسلمین مانند مناطق محروم،سیل زدگان و زلزله زدگان و...و قسمتی از آن به طلاب داده میشود. ۴/ سال خمسی تعیین یک روز در سال برای محاسبه خمس مال است و نه این که به ازای هر خرید و کسب سود و ...یک سال خمسی مجزا تعیین کنیم. یعنی یک‌روز سال خمسی داریم و نه ۳۶۵ روز!!! ۵/خمس به تمامی اموال تعلق نمیگیرد بلکه فقط به ۷مورد تعلق میگیرد که کسب منفعت رایج ترین آنهاست. (برای اطلاع از ۶مورد دیگر به رساله مرجع تقلییدتان رجوع کنید.) ارث، مهریه ،عیدی، هدیه، جایزه ،نفقه، اموال‌وقفی، مالی که خمس آن داده شده و ....از مواردی است که طبق نظر برخی از مراجع متعلق خمس‌نیست👉👉👉.(حتما به رساله مرجع تقلییدتان رجوع کنید.) اما سه نکته مهم: 👇👇 ۱/ نگران نباشید:😔😔😞😞 تهیه جهیزیه خانم ها که غالبا به صورت یکباره میسر نیست، از مسائلی است که استثنا شده است(حتما حتما به رساله مرجع تقلیید‌رجوع شود.) ۲/آشفته نشویید:😕😕 اگر تا به حال سال خمسی نداشته اید آشفته خاطر نشویید، مساله را با دفتر مرجع تقلیید در میان بگذارید.با مصالحه مساله غالبا حل می‌شود. ۳/پرداخت یکباره و یکجای خمس: اگر نمیتوانید خمس مال را یکباره پرداخت کنید، در این زمینه هم توسط دفتر مراجع تقلیید، «دست گردان» صورت میگیرد تا در زمان توانایی‌خمس پرداخت شود. پینوشت: یکم/ شیطان ترس از فقر را در دل زنده میکند.خدای رزاق و مالک هستی، ضامن روزی است.🙏🙏🙏 برای مطالعه دقیق تر میتوانید به ادرس های زیر مراجعه نمایید(طبق نظر آیت الله خامنه ای) احکام خمس:👇 https://farsi.khamenei.ir/treatise-index?tid=7 دانلود رساله آموزشی(کل مسائل و توضیحات در۲۵صفحه)👇 https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/27579/resaleamoozeshkhoms.pdf سوالات:👇 https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=73&pid=73&tid=7 https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=73&pid=73&tid=-1 https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
resaleamoozeshkhoms.pdf
659K
شاید مساله خمس چندان برایتان واضح نباشد و در مورد آن سوالاتی داشته باشید....این رساله آموزشی مختصر به شما کمک خواهد کرد تا جواب های خودتون رو پیدا کنید،و... این رساله بر اساس نظرات حضرت آیت الله خامنه ای می باشد. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
دارد بهار میرسد اما بدون تو دارد بهار میشود آقا بدون تو   بار دگر بهار و هیاهوی تازگی بار دگر شکفتن گل ها بدون تو   سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو   می بارم از فراق تو اما گذشته است یک سال از آن قضیه و حالا بدون تو-   عمرم تباه میشود این گوشه از غمت بر این حیات غم زده مرگا بدون تو   باید دمی به حال دل من نظر کنی حالی نمانده سینه ی من را بدون تو   حالم خراب میشود اینجا بدون عشق حالم خراب میشود اینجا بدون تو... شاعر:حسین رضاییان   https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
Shab2Fatemieh1-1392[07].mp3
4.02M
دارد بهار میرسد اما بدون تو دارد بهار میشود آقا بدون تو   بار دگر بهار و هیاهوی تازگی بار دگر شکفتن گل ها بدون تو   سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو   می بارم از فراق تو اما گذشته است یک سال از آن قضیه و حالا بدون تو-   عمرم تباه میشود این گوشه از غمت بر این حیات غم زده مرگا بدون تو   باید دمی به حال دل من نظر کنی حالی نمانده سینه ی من را بدون تو   حالم خراب میشود اینجا بدون عشق حالم خراب میشود اینجا بدون تو... شاعر:حسین رضاییان مداح:میثم مطیعی   https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با حال خوش ببینید... قسمتی از اذان صبح ۲۱رمضان، نجف اشرف... وقتی خلق و زمان و زمین گریه میکنند... @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
مناجات نامه خدا خیلی مخلصیم..شکرِ تو...بابا قبول کردیم ما ضعیفیم...میشه به این مامورانت بگی کمتر ما رو بنوازند....خدا باشه غلط کردم....خیلی ادعا کردم...اصلاهر چی تو بگی....نمیشه به اینا بگی یه کم از من دور بشن خدایی یه سوال، از چه دستگاهی تو اینا استفاده کردی که این قدر صداشون زیاده...من از فاصله چند متری هم صداشون رو می شنوم...واقعا صداشون خیلی زیاده( اگه بی احترامی نباشه روی اعصابه) به هر دلیلی خلقشون کردی...به من چه...من نمی پرسم چرا خلقشون کردی....شاید اون ها هم همین رو از تو درباره من می پرسند... خدایا یه سوال دیگه؟ به اینا حس بویایی دادی؟آخه دماغش کو؟ پس چطوری بو می کشند و آدم رو پیدا میکنند؟آخه میگن از 30 متری بوی ما رو حس میکنه ولی خدایی بد حمله می کنند...خیلی بد...بد که نه...یعنی شما که بد خلق نمیکنی...همچین جانانه میزنند...دورخیز میکنند و حمله میکنند...سپر و حایل هم نمی شناسند خوب !حمله کنند....یکی، یکی حمله کنند...چرا همشون با هم؟...خیلی همکاری قوی ای دارند...میزننا...یعنی یه چی میگم یه چی میشنوی...برنامه ریزی دقیقی بهشون دادی خدا...بازم تبارک الله خدایا ...باشه من ضعیفم ...انا عبدک الضعیف الذلیل....خداجون خاکسارم... یکی رو فرستادی حال ما رو بگیره و بگه هیچچی نیستی...باشه بابا...باشه... ولی خدایی این زور داره دیگه....من دو برابر که هیچ...صد برابر هم که هیچ....هزار برابر اون هم که هیچ...اصلا هیچی ول کن..اصلا اینا که نصف بند انگشت من هم نیستند، چرا این قدر خون خوار هستند؟ ؟ خدا من ضعیفم...قبول ...همین نه خدا ...صبر کن...الان درستش میکنم...میرم تو اینترنت هم سرچ میکنم یه راهکار پیدا میکنم دیگه.... سرکه، آبلیمو، ریحان تند،سیر خرد شده، جعفری، اسپری فلفل، نور طلایی، توری های حفاظتی.....اینا رو به عنوان راهکار گفتن امتجان کردم خداجون...فایده نداره...اثر نداره ...غلط کردم!!!!!! خدا جان بیخیال اینا...اثر نداره...مامورانت ول کن قضیه نیستن...باشه اقا ....ما ضعیفیم....انا عبدک الضعیف... خدایا...یه بار اینا مثل نمرود قصد جوون من رو نکنند...آخه خدا، خیلی بد می زنند...وقتی می زنند تا چند ساعت بدن آدم می سوزه... میشه به اینا بگی بگذارند من کمی بخوابم...درد بی خوابی بعد از زدن اینا خیلی بده...میسوزه و خارش شدید داره....فقط یه کم خواب! مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظيمُ وَ اَنَا الْحَقيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْحَقيرَ اِلا الْعَظيمُ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَ اَنَا الضَّعيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّعيفَ اِلا الْقَوِىُّ خدا خیلی مخلصیم پینوشت: متوسط وزن یک پشه 2 تا 2/5 میلی گرم می باشد راهکار خوب پیدا نکردم...ماموران خوبی هستند...کارشون رو خوب بلدند... شامگاه یکشنبه 9 آبان 1400 https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
قاتلان بدون مجازات (قاتلان خاموش) چند روزی است از یک کشتار دسته جمعی در کشور میگذرد ولی کشتاری خاموش. کمتر کسی در مورد آن نوشته و افراد کمی در مورد آن شنیده اند. قسمت عمده قتل به گردن زنان بوده است. آن هم مادران. 1401/01/01 روز این قتل بوده است. البته برخی از مقتولین تا چند روز بعد هم زنده مانده اند و احتمالا تا چند روز دیگر هم زنده بمانند. امروز(دوشنبه ۱۵فروردین ۱۴۰۱) شنیدم مادری که بعد از 25 سال بچه دار شده است، در یک بیمارستان خصوصی شهر، و با اصرار خودش، بچه اش را در تاریخ 1 فروردین 1401 و‌پیش از موعد به دنیا اورده است. و بعد از چند روز طفلی که هنوز موعد تولدتش نبوده است، و چند روزی با دستگاه ادامه حیات داشته، مُرده است. ما فقط یک کلمه می گوییم مُردن؛ ولی: اگر مرگ را در قیاس یک کشور ببنیم که با مشکلات جمعیتی و از سوی دیگر با مشکلات اقتصادی خانواده ها مواجه است و از سوی دیگر هزینه های مادی و غیر مادیِ نگه داری یک فرزند ناقص، که زودتر از موعد به دنیا امده است را در نظر بگیریم، مساله فقط مُردن نخواهد بود، بلکه قاتلانی در کار هستند که فاجعه ای اجتماعی به راه انداخته اند. خوب است از خودمان سوال کنیم: 💢 متولدین تاریخ های زیر در کجای جهان هستند؟ 💢 زندگی موفقی دارند؟ 💢 به دلیل تاریخ تولد رند داشتن، موفقیتی در زندگی کسب کرده اند؟ 💢 آیا اوضاع مالی خوب و یا خوشبختی فعلی در زندگی شان، ناشی از رُند بودن تاریخ تولدشان است؟ 💢 روزانه چند نفر از رُند بودن تاریخ تولد این افراد مطلع می شود!؟(بنا بر نظر برخی که رند بودن را افتخار میدانند.) 💢 تاثیر رُند بودن تاریخ تولد، غیر از ثبت در شناسنامه چه اثری در زندگی این افراد داشته است!؟ 1399/09/09 1398/08/08 1397/07/07 . . . . 1388/08/08 . . 1355/05/05 آیا دچار جاهلیت مدرن نشده ایم!؟ https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
تصحیف رخ داده است...!!! یکم. حجره امسال در حجره ای مزین به نام شهید« ارسلان حق پرست»، اسکان دارم. این شهید طلبه، جوانی برومند از خطه شمال کشور، در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است. حجره فقط یک پنکه سقفی دارد که در گرمای هوای قم، جواب گوی خنک کردن فضای اتاق نیست. ولی این پنکه برای من، یادآور خاطرات زیادی است. بگذریم. دوم. تصحیف تصحیف اصطلاحی است که بیشتر در علم درایه و نسخه شناسی ها مورد توجه است. به طور ساده و مختصر، اگر در نسخه ای از یک کتاب کلمه «حسین» آمده و در نسخه های بعدی آن کتاب، نقطه کلمه حسین حذف شده و به صورت «حَسَن» خوانده شود، میگویند تصحیف رخ داده است. تصحیف نوعی از تحریف است. کلام طولانی است. باز بگذریم. سوم. از دل.... به نظرم در ضرب المثل« از دل برود هر آن که/چه از دیده برفت» تصحیف رخ داده است. باید خواند از دل نَ رَ وَ د هر آن چه از دیده برفت. چهارم. دل هر روز تصویر دو مادر بزرگ و پدربزرگم را روی پره های پنکه سقفی اتاق می بینم که دورم سرم چرخ می زند و خاطرات را در ذهنم می چرخاند. خانه هر دو پدربزرگ پنکه سقفی داشت و اتاقِ با سقف های گنبدی شکل را خنک می کرد. گاهی از روی شیطنتِ بچه گانه، در زمستان پنکه را روشن می کردیم و زیر گرمایی که به طرف بالا رفته بود و با باد پنکه به سمت پایین می آمد، چند لحظه می ایستادیم و می خندیدیم. حتّی هنوز صدای قیچ قیچ پنکه سقفی در گوشم تکرار می شود. چند روز پیش، کنار پل نُه دی منطقه نیرگاه قم، پیکان باری دیدم پر از پرتقال. یاد مادربزرگ افتادم که به خاطر بیماری اش، در طول تابستان هم، در یخچال خانه شان چند پرتقال داشت. پنج. از دل نمی رود محبت اگر واقعی باشد از دل و جان نمی رود. هر صدا و رایحه، هر کلام و خاطره، هر احساس و ادراکی، ذهن و دل را به سمت کسی می برد که خاطرات شیرین و محبتی دیرین را در دل آدمی کاشته است. پینوشت: لطف میکنید اگر برای همه مومنین، به خصوص دو پدربزرگ و مادربزرگ من صلوات و یا فاتحه ای قرائت کنید. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
وقتی قصد آدم شدن نداریم امروز عرفه هست و شوق و اشتیاقِ افراد زیادی برای خواندن دعا،آن هم در کربلا و یا یک مکان مذهبی امّا سوال این است: هدف از این کار چیست؟؟ آیا با خواندن دعا می خواهیم معجزه کنیم و یا دعا مقدمه ای است برا هدفی دیگر؟!!! دعا خواندن با این شرایط هدف است یا وسیله!؟ وقتی هدف از خواندن دعا،تقرّب به خدا نیست و اراده نکرده ایم که شوییم،با صحنات دردآوری رو به رو می شوییم مثلاً: 1.پارک کردن ماشین جلوی ماشین دیگران برای زودتر رسیدن به مراسم دعا 2.برخورد نا مناسب و یا فحش دادن به بچه ی کوچکمان، برای این که سبب شده کمی دیر تر به مراسم برسیم ۳.اگر برای خودمان و در خلوت دعا میکنیم، حواسمان مشغول به هر چیز است به جز دعا 4.و.... پینوشت: بهترین اعمال امروز،اراده کردن برای «عبد» شدن است،اگر اراده کردیم و اعمالمان را هم مطابق فرمان الهی کردیم،خواندن دعای حضرت اباعبدالله طعم دیگری خواهد داشت طعمِ واقعی دعای یک عبد بر درگاه الهی... ۱۳۹۷/۵/۳۰ @delneveshtetalabe
ترسناک ترین عدد دنیا واقعا عدد ترسناک وجود دارد؟ به نظر من که وجود دارد. شاید ذهن برخی به سمت عددهای میلیاردی و ترا میلیاردی برود، اما به نظر من ترسناک‌ترین عدد دنیا، همان عددی است که روزی هزار بار آن را بکار می بریم. مثال معروفش هم این است: یک شب هزار شب نمی شود. یا مثال رایج این روزها، تقلیل بحث حجاب به بیرون بودن یک تار مو است. لابد جنابان اختلاس گر هم طبق دو قاعده بالا میگویند: یک اختلاس بین این همه دزدی و اختلاس چیزی نیست، بر فرض که رقم این یک اختلاس ۴ هزار میلیارد تومان باشد. از یک خیلی می‌ترسم. مثل معروفی است که میگوید هیچ یکی نیست که به دو نرسد الا خدا. از یک که رد شد، دیگر رسیدن به دو خیلی نزدیک است. دو اختلاس، دو دزدی، دو بار.... از یک خیلی می ترسم. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
شاید کمی کمتر از چشم بر هم زدن و شاید هم کمی بیشتر، دقیق نمی دانم، ولی اولین خشت های دهه چهارم زندگی هم فرا رسید. شاید برخی اوقات کمی از روال خسته کننده و نگذشتن ایام ناگوار گله داشته ام، ولی سرعت حرکت عمر آن ها را هم از یادم کمرنگ کرده است که چه سالی بود و یا چه ترمی و کجا و.... دهه چهارم یعنی سلام بر میانسالی. یعنی سلام بر ریختن موهایی که هر 3 هفته یکبار باید کوتاه می شد و اگر نمیشد قیافه از قافیه به در میشد و الان اگر 5 هفته هم کوتاه نشود اتفاقی نمی افتد.... و ترکیب تارهای سفید و مشکی .... دهه چهارم یعنی کم کم رسیدن به پله های بلوغ عمر. نفس ها و پله های آخر رسیدن به دوره اوج و چیدن ثمره بهار زندگانی بارها به دوستان و نزدیکان گفته ام، سالروز تولد تبریک ندارد؛امّا با مساله کادو گرفتن و کیک خوردن دور هم بودن چندان مشکلی ندارم. بهانه ای برای دور هم بودن زیباست ولی پیر شدن و نزدیک شدن به مرگ بیشتر تنبّه دارد تا تبریک. تبریک چه؟! من بیشتر این تبریک را شبیه یک بسته کادو خیلی قشنگ و پر از عکس گل و قلب میبینم که درونش یک کفن است!! یک تبریک شبیه تبریک انتصاب یک فرد به یک سِمت...تبریکی که نه ثمری دارد و نه اثری!! تبریک برای کدام موفقیت؟ تبریک برای نزدیک تر شدن به مرگ که هر لحظه در کنار ماست؟! تبریک که یکسال دیگر هم عمرت را هدر دادی !؟ تبریک که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند و می وزند و می‌چرخند و ...من در غفلت؟! تبریک برای یک سال فعالیت و مجاهدت و تلاش؟! کدامیک!؟ در هر صورت در حد خواندن همین متن هم چند نفس به مرگ نزدیک شدیم..... خواسته یا نا خواسته سلام دهه چهارم عمر من....سلام پی‌نوشت: زندگی زیباست و تلاش برای زیبا کردن آن زیبا تر امید زیباست و مرگ است که این امید را مضاعف می‌کند. شاید کسی برداشت کند متن یاس آور است، لیک باید عرض کنم خیر! با این نگاه بخوانید. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
تولّد یا تنبّه تدبّری در جشنِ غفلت، مرگِ جشن و یا جشنِ مرگ چند روز پیش، به کیف قهوه‌ای‌رنگی که قبل از دانشگاه پدرم برایم خرید نگاه می‌کردم. بیش از یک دهه من را همراهی کرده است. در این مدت چند باری هم نیاز به تعمیر پیدا کرد. یکی دو نفر هم گفته‌اند: دیگر بس است! خجالت بکش! کیف نو بخر. چند روز دیگر یا چند سال دیگر، عمر این کیف هم تمام است. کسی برایش سوگواری نخواهد کرد. نه من؛ که چندی با آن زندگی کرده‌ام و در گرما و سرما آن را بر دوش گرفته‌ام، نه مغازه‌داری که آن را به ما فروخت و نه پدرم که آن را برای من خرید. کیف و ماشین و خانه و برج و کارخانه هم همین است. همه از ما جدا خواهند شد. برخی از برخی زودتر و برخی دیرتر. شاید ما برویم (بخوانید: بمیریم) و این‌ها بمانند. برای ما سوگواری خواهند کرد؛ همان‌هایی که برای نزدیک شدن به مرگ برای ما جشن می‌گرفتند. خودمان هم شبیه داستان «خر برفت و خر برفت و خر برفت» در این جشنِ غفلت خوش‌رقصی می‌کردیم. جشن نزدیک شدن به مرگ، چه جشنی است؟ باید در آن رقصید و پای‌کوبی کرد که «ای مرگ کجایی که من با نفس‌هایم قدم‌به‌قدم به تو نزدیک‌تر شده‌ام»؟ یا باید لباس حزن پوشید و آه و ناله سر داد؟ شاید هم هیچ‌کدام! دو سال پیش در متنی نوشتم«پیر شدن تبریک ندارد»، باید در ادامه آن متن بنویسم «نزدیک شدن به مرگ هم همچنین». نه پرتاب کیک در صورت فردی که سالروز تولدش فرارسیده، مرگش را به تعویق خواهد انداخت و نه نوار ترانه‌ای که چند هزار بار تکرار کند: تولدت مبارک! حالا به هر زبانی. آیا این جشن برای این است که فراموش کنیم که چند تار موی سرمان سفید شده است و چین‌وچروک‌های روی صورتمان بیشتر! جشن برای چه؟ چه خوب است سالی یک‌بار این تنبّه برای ما ایجاد بشود که با عمر خود چه کرده‌ایم؟ خود را در چه راه‌هایی صرف کرده‌ایم؟ چه پرونده‌ای از اعمال را رقم‌زده‌ایم! به نظرم افسردگی‌های دوره‌های سِنّی که در روان‌شناسی بررسی می‌شود، غیر از تغییرات جسمی و فیزیولوژی، بی‌ربط به این مسئله هم نخواهد بود. حتی اگر به جهان دیگری هم معتقد نباشیم، اعتقادداریم که مرگ پایان داستان زندگی هر انسانی در این دنیاست. پس فاصله بین تولّد و مرگ وقت محدودی است که در آن باید نقش خود را به‌خوبی ایفا کنیم. با این فرصت محدود و نامعلوم تا الآن چه کرده‌ایم؟ تاریخ تولّد فرصت خوبی است برای تولّد دوباره. برای بازاندیشی. برای نو شدن و نو دیدن؛ وگرنه هر شب می‌توان کیک خورد و شمعی را فوت کرد. می‌دانم که ریشه برخی از این مسائل مانند جشن‌ها به عرف برمی‌گردد. ولی نمی‌توانم فراموش کنم که همین عرف از «چهار‌شنبه سوزی» با آن حجم از کشته‌ها حمایت می‌کند و برای ازدواج جوانان با وجود مشکلات اقتصادی و غیره، ده‌ها دردسر دیگر ایجاد می‌کند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. با کادو گرفتن، کیک خریدن و دورهمی مشکلی ندارم. ولی غفلت را نمی‌پذیرم. نمی‌خواهم در سالگرد تولدم بلندبلند بخوانم خر برفت و خر برفت و خر... . نمی‌خواهم آن‌قدر صدایم را بلند کنم تا صدای نرم و آهسته مرگ را نشنوم. بیش از هشت میلیارد انسان روی زمین در حال فعلی زندگی می‌کنند. جشن تولد آن‌ها چه ثمری در زندگی خودشان و دیگران دارد؟ بماند بقیه انسان‌هایی که از بین رفته‌اند. جشن تولد آن‌ها هم گذشته و دیگر اصلاً یادی از آن‌ها نمی‌شود. مثلاً تولد پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که فوت‌شده‌اند را چه کسی در یاد دارد؟ تولّدها شأنی ندارند مگر تنبّه و تذکر. اگر سالروز میلاد ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز بر ما بگذرد و آن را فقط با شربت و شیرینی و کمی دست‌افشانی به سر ببریم و از نور وجود آن‌ها توشه‌ای برنگیریم، هم به خودمان ظلم کرده‌ایم و هم به آن حقایق عالم که نور هستند و نور هستند و نور... . این متن اگر تلخ است، حکم دارو را دارد نه زهر. همیشه شوخ و شیرینی، نیاز بشر نیست. گاهی کمی تلخی، طعم شیرینی‌ها را بهتر به یاد ما خواهد آورد. @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
غم صبح روز جمعه عصر پنج شنبه از قم برگشتم به کاشان. قرار بود بعد از مدت ها، صبح جمعه با خانواده برویم کوه نوردی یا بهتر بگویم کوه پیمایی. نیمه شب گذشته بود که در گروه خانوادگی، آخرین پیام ها را گذاشتیم. قرار شد صبح بعد از طلوع حرکت کنیم تا هوا خیلی سرد نباشد. ساعت پنج و نیم بود. نت گوشی را روشن کردم که ببینیم تصمیم نهایی چیست؟ برویم سمت قمصر یا کوه های منطقه خُنب!؟ هیچ پیامی در گروه خانوادگی نبود، در عوض حدود ۳۰ پیام در گروه دوستانه طلبه های ورودی مدرسه آمده بود. روی‌ یک پیام جواب های متعددی داده بودند. چند نفر تأیید و برخی تکذیب می کردند. باورم نمی شد. گفتم شاید شیطنت رسانه ای است. سایت خبرگزاری فارس را باز کردم. تک تک حرف های اسم خبرگزاری را چک کردم. f...a...r...s....درست بود. خبر برای خود خبرگزاری بود.‌ گفتم شاید سایت را هک کرده اند. به شدت در برابر پذیرش خبر مقاومت داشتم. پدر و مادر هنوز خواب بودند. تلویزیون را روشن کردم و خیلی سریع کلید قطع صدای کنترل را فشار دادم. چند شبکه را زیر و رو کردم. زیرنویس شبکه خبر هم تاییدی بود بر گزارش مختصر خبرگزاری فارس. وسط تشک نشسته بودم یک چشمم به تلفن همراه و یک چشمم به تلویزیون. شبکه ها و کانال ها را جست و جو می کردم. دنبال تکذیب خبر بودم، ولی عکس دست بریده سردار و قرآن خونی شده، استوری صفحات اینستگرام شده بود. چند دقیقه ای تا اذان مانده بود. پدرم بیدار شد. چراغ اتاق را روشن کرد. حالت چهره ام و تلویزیون روشن را که دید، پرسید اتفاقی افتاده؟ شوکه بودم و نمی خواستم خبری را که نمی خواستم قبول کنم، به راحتی بیان کنم. جواب درستی ندادم. گفتم دارم پیام هایم را چک میکنم. وضو گرفت و برگشت. باز پرسید:«خبریه؟» مِن مِن کردن فایده نداشت. با کمی مقدمه چینی خبر را گفتم. سه بار گفت: لا اله الّا الله... جمعه تلخ ما چنین آغاز شد...با بغضی در گلو
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
بگوییم امیر المومنین علیه السلام هر یک از ائمه علیهم السلام نام های مبارک و القاب والایی دارند؛لیکن برخی از این القاب یا نام ها ،برتری خاصی دارد که بر سایر القاب سایه افکنده است.... در مورد امام علی علیه السلام،لقب امیر المومنین والایی خاصی دارد و مختص به شخص ایشان است.به گونه ای که مراد اهل بیت از این لقب،فقط شخص ایشان بوده است. شاید همین لقب است که منشا اختلافات با سایر مذاهب باشد. کلام طولانی است... کوتاه سخن:بگوییم علی علیه السلام @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
رسانه در زمان معاویه کاری کرد که بعد از شهادت حضرت امیر المومنین،علی(علیه السلام)،مردم گفتند:مگر علی نماز می خواند!!!! رسانه کاری کرد که چندین سال شخصیت دوم جهان اسلام را روی منابر آن هم به صورت علنی، لعن می کردند..... +در این ایام،مراقب باشیم که دین خود را به بازی های رسانه ای نبازیم. @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
استیک خوک با عطر گلاب یکم اندیشمندان، چه غربی و چه شرقی، نظریه اندام وارگی جامعه را مطرح کرده و حول آن نظرات متعددی ارایه کرده اند. به طور خلاصه، یعنی تشبیه جامعه به بدن انسان از لحاظ کارکرد و عملکرد. دوم برخی بیماری های انسان علائم خاصی ندارد و تا مراحل نهایی بیماری اثری از بیماری در بدن انسان هویدا نمی شود. برخی بیماری ها روحی و هویتی است، برخی جسمی است و برخی ترکیبی از این دو. سوم مراسماتی مثل جشن هالوین، ، روز جهانی ... ساخته و پرداخته جامعه ای است با هویتی و کارکردی متفاوت. در جامعه‌ای که خانواده مفهومی دیگر و آزادی تبدیل به برهنگی شده است، این گونه مراسمات امری عادی و طبیعی خواهد بود. چهارم با خوراندن خوراکی که با هویت جامعه ایرانی هیچ تناسب و سازگاری ندارد به اجتماعات، و تغییر در برخی جزییات و ظواهر آن، گوشت خوک نجس و پلید را با کمی گلاب معطر کرده ایم، ولی خبث و پلیدی این طعام روحی را به جامعه خورانده ایم. شاید در مدت کوتاه این پلیدی و خباثت اثر خود را در جامعه نشان ندهد، ولی قطعا در آینده نه چندان دور، بیماریِ هویت سرگردان را، برای جامعه در پی خواهد داشت. پنجم برای برخی، سود و نفع مادی و کوتاه مدت، عاملی است تا خطرات ناشی از عملکرد خود را توجیه کنند؛ اما متولیان فرهنگی، باید آینده را به عنوان یکی از عوامل مهم در تصمیم گیری ها، لحاظ کنند. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
ریشه در باد... برخی رشد موشکی را دوست دارند؛ سریع و پر شتاب، مثل رشدِ سبزه هایِ سفره ی هفت سینِ نوروز. چند مدتی خیس خوردن و با کمی رطوبت ریشه کردن، جلوه یافتن و جلوه گری، و سپس رشد کردن ظاهری؛ ولی دریغا که عمر این رشد تا نیمه فرودین هم ادامه نمی یابد... اما اگر همین دانه ی گندم، به دست کشاورز، آن هم در بستر مستعدی مانند خاک، رشد پیدا کند؛حاصلش گندمی است که یکی از ثمراتش همین نان است که به آن وابسته ایم. البته که صبر و نگاه بلند مدت داشتن، در رشدِ این دانه ی گندم نهان در دل خاک، و ثمر دادن آن، بسیار موثر است. دانه ی گندمی که تبدیل به سبزه ی شب سال جدید شده است، همان گندمی است که تبدیل به آرد و نان می شود؛ ظرفیت و استعداد ها یکی است. ولی رشد یافتن در بستر درست و صحیح، سرانجامِ متفاوتی را برای هر یک رقم می زند. انسانی که ریشه در باد دارد، شاید جلوه گری نیز داشته باشد، و همچون سبزه سفره هفت سین، سر زبان ها باشد. اما چه پر ثمر است ریشه در خاک داشتن... پینوشت: سالانه چندین تن گندم برای سبزه سفره هفت سین از بین می رود. فقط یک گزارش در این زمینه را ببینید: http://www.shabestan.ir/detail/News/911385 https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
دارد بهار میرسد اما بدون تو دارد بهار میشود آقا بدون تو   بار دگر بهار و هیاهوی تازگی بار دگر شکفتن گل ها بدون تو   سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو   می بارم از فراق تو اما گذشته است یک سال از آن قضیه و حالا بدون تو-   عمرم تباه میشود این گوشه از غمت بر این حیات غم زده مرگا بدون تو   باید دمی به حال دل من نظر کنی حالی نمانده سینه ی من را بدون تو   حالم خراب میشود اینجا بدون عشق حالم خراب میشود اینجا بدون تو... شاعر:حسین رضاییان   https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
از ادعا تا ابتلا خیلی از ما انسان ها، کوه ادعا هستیم. یعنی به زبان حال میگوییم که: من آنم که رستم بود پهلوان.... مثلا ادعای رفاقت کردن، ادعای دوست بودن با دیگران، ادعای پر تلاش بودن.... ولی خوش بُود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد در دیدگاه یکی از دوستان، فیلم سینمایی زندانیان(Prisoners) را میتوان با این نگاه دید: از ادعا تا ابتلا... ادعا گاهی جنبه فردی دارد و گاهی جنبه اجتماعی و در این فیلم هر دو بعد با یکدیگر گره میخورد. یک فرد مسیحیِ معتقد، که موقع شکار روزی رسان بودن خدا را به فرزندش یادآوری میکند، گردنبند صلیب در ماشینش نگه می دارد و....در موقع ابتلا به یک گرفتاری، مشروب خواری را شروع می‌کند و فردی را که گمان میکند سارق کودکش هست، تا سر حد مرگ شکنجه میکند. اطرافیان او هم در معرض امتحان ادعا تا ابتلا قرار میگیرند. ما کوه ادعا هستیم ادعای عدالت خواهی ادعای حقیقت‌جویی ادعای.... موقع ابتلا، حقیقت ادعا کشف می شود. پی‌نوشت: فیلم زندانیان(محبوسان) جذاب، پلیسی و دارای نکات داستانی است، اما بُعد جنایی فیلم سبب می شود تا دیدن فیلم را به همه توصیه نکنم. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe