eitaa logo
« دل♡نوشــــت راز »
2.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
17 فایل
با سلامـ خدمت دوستان عزیز باماهمراه باشید با حرفهایی از جنس همکلامی با خدا و دنیایی از عشق، احساس، شور و مهربانی، و انگیزه
مشاهده در ایتا
دانلود
از زمین گاهی زمان بر تو شکایت میکنم گاه بر آیات چشمانت درایت میکنم صحبت موهای تو هوش از سرم دزدیده است من از این هم صحبتی گاهی حکایت میکنم خشکسالی آمده قحطی به چشمانت رسید وندر این غوغا به یک عکست قناعت میکنم سهم من از عاشقی تنهایی شبها بود چونکه رفتی لا جرم خود را ملامت میکنم زان شبی که رفتی و امضای مرگم را زدی در امید رجعتت هر شب ولادت میکنم🌱 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
💎‍ قصه های کوتاه «یک حقیقت دردناک» نزدیک غروب بود. با تمام هیجانی که داشت وارد منزل شد و خطاب به همسرش گفت: امشب میهمان عزیزی دارم که سالهاست ندیدمش. شخص با کلاس و تحصیل کرده و با کمالاتی است. سعی کن براش سنگ تموم بذاری، بهترین سفره آرایی و خوشمزه ترین غذا ها راستی یادت نره قبل از ورودش به خونه، پدر پیرمُ  به اتاقی که داخل حیاطه ببری. مبادا دوستم اون و دیده و با دیدنش کسر شأنم بشه. همسرش سری به نشونه اطاعت امر تکون داد. مرد راهی بازار شد تا برای شب میوه، شیرینی و... خرید کنه. پدر که پشت در اُتاق صدای پسر را شنیده بود بی آنکه چیزی بگه، دلشکسته و گریون دور از چشم عروس، از خانه بیرون شد. دوست نداشت اون شب خانه بمونه مبادا وقتی که میهمانِ پسرش وارد حیاط میشه صدای سرفه او را شنیده، متوجه بشه و نمیخواست دیدنش موجب کسرشأن و شرمندگی فرزندش بشه. هوا نسبتاً تاریک شده بود پس خونه را ترک و راهی نزدیکترین پارک محل سکونت شد. شب تاریک و سردی بود همچنانکه عصا زنان و لرزان قصد عبور از جوی کنار خیابان را داشت در حالی که ناتوان از عبور بود، ناگهان جوان رعنا و شیک پوشی را مقابل خودش دید. جوان: سلام پدر جان، سلام: پسرم کجا این وقت شب با این حال؟ اجازه بدین کمکتون کنم. پیرمرد آهی کشید و گفت: ممنون پسرم خدا خیرت بده میخوام از این جوی گذر و از پیاده رو به پارک سرِ خیابون برم. جوان : اگه اجازه بدین من شما را تا پارک همراهی کنم. پیرمرد: نه پسرم به کارت برس دیرت نشه. جوان: نه پدر من امشب از شهری دیگه برای دیدن دوستی اومدم که سالهاست ندیدمش. پیرمرد: چه جالب پسر من هم امشب یکی از دوستان سابقش را دعوت داره. جوان: پس چرا شما از خانه بیرون شدین و قصد پارک دارین؟! پیرمرد آهی کشید و درحالی که قطرات اَشک رو گونه هاش می غلطید گفت: پسرم ، از پسرم شنیدم که به عروسم می گفت: یادت باشد قبل از ورود دوستم به منزل پدر پیرمو به اتاق داخل حیاط ببری. تا کسرشأنم نشه. برای همین چون پسرم را خیلی دوست دارم و نمیخوام جلوی دوستش که بعد سالها به دیدنش میاد و انسان تحصیل کرده و با کلاس و کمالاتیه، با این قدِ خمیده و صورتِ چروکیده و دست و پای لرزان شرمسارش کنم و کلاسش و پایین بیارم. جوان با شنیدن حرفهای پیرمرد دلش به درد اومد و اَشک از چشماش فرو ریخت. بغض سنگینی گلوش رو فشرد پیرمرد رو در آغوش گرفت و بوسید و گفت: پدر من سالهاست از نعمت پدر محرومم، ازت خواهشی دارم، دوست دارم جای پدرم امشب شمارا مهمان غذایی به نزدیک ترین رستوران این اطراف کنم اگه قبول کنید. پیرمرد نگاهی از سرحسرت به جوان کرد، انگار حسرت داشتن همچین پسری ، تمام وجودش را گرفته بود. گفت نه پسرم شما به دیدن دوستت برو حتماً منتظره. جوان: نه پدر دوست دارم امشب با شما باشم به دوستم زنگ میزنم منتظر نباشه. پیرمرد موافقت نمود و دوتایی برای صرف شام به رستورانی همان حوالی رفتند. جوان نخست دو نوشیدنی گرم سفارش داد، مشغول نوشیدن بودند که موبایلش زنگ خورد. بله دوستش(پسرپیرمرد)بود. الوو....کجایید منتظرم. جوان: باپدرم هستم.. امشب درخدمت پدرمم فردا شب مزاحم شما میشم. پسر از این حرف دوستش تعجب کرد چرا که قرار بود دوستش را تنها ملاقات کنه چه شده که میگه باپدرم...؟!!! پسر به دوستش اصرار زیادی کرد و گفت پس با پدرتون به منزل ما تشریف بیارین. جوان قبول نکرد و بلکه از او نیز خواست تا با همسرش برای ملاقات و شام به آدرسی بیاد که اونها آنجا بودند. آدرس را داد و منتظر ماند تا دوست و همسرش برای شام به او و پیرمرد ملحق بشن غافل از اینکه پیرمرد پدر همان دوستشه... 💔 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
صدایم ڪن ، چو لب وا مـے ڪنـےعشق است ❤️ خودت را در دلم جا مـے ڪنے عشق است ❤️ تو با شرم قشنڪ عمق چشمانت ❤️ مرا وقتے تماشا مـے ڪنے عشق است ❤️ سکوتی خفته در حجم نفس هایت محبت را که حاشا می کنی عشق است❤️ چه شد آن وقت دیدارت نمی دانم همین امروز و فردا می کنی عشق است❤️ تو کز پشت حصار پنجره هر روز فضای شیشه را ها می کنی عشق است❤️ میان کوچه می پاشی نجابت را دلم را اینچنین تا می کنی عشق است❤️ غروری دلنشین داری، تبسم کن «رها» را بی سر و پا می کنی عشق است❤️ ✍«بهروز قاسمی»، رها✨ 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
از آن روزی که عشقت را سرودی از این دلخانه ام دل را ربودی شدم بی دل، دلم دست تو بوده ندانستی تمام دل تو بودی❤️ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
من آن تنهاترین مرد اسیر باد و  بارانم همان مست خرابی که از  این دنیا گریزانم خیال بوسه های تو شناور می کند من را به روی موج آغوشت از این حال چو طوفانم میان کوچه های شهر  دنبال تو می گردم برای دیدنت سرگشته ی صدها خیابانم چه زیبا میشود باشی ولی افسوس ، تنهایم؛ منی که پای تو ماندم چو شمعی رو به پایانم من آن برنوی تنهایم جدا ماندم از آغوشت عروس بختیاری ، با تو خوبم ، بی تو ویرانم شکارم میکنی آسان ، تو با آن تیر چشمانت به چشمت صد قسم بانو ، که من در حصر مژگانم پناهِ شانه های تو ، برایم چون دماوند است بیا ای کوه آرامش به سوی لمس دستانم من از البرز افتادم به سوی جُلگه های عشق امانم ده دِنای من ، مسیرم را نمی دانم تو با گلپونه های وحشی هر دشت همراهی مرا با خرمنی از سبز دامانت بپوشانم لبت لبریز بوسیدن شبت در گیر آرامش تو ای بانوی زیبا رو  ، بیا امشب به دامانم لچک با باد می‌رقصد و می لرزد همه دنیا به رقص آور جهانی را مرا در خود بمیرانم لباس شعر های من نشان ایل قشقایی لباس تازه ای تن کن به دور خود بپیچانم❤️🌹❤️ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
🌺🌺از رسول الله پرسیدند:چرا دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود در حالی که خداوند متعال فرموده است: « بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را »حضرت فرمودند:چون ده چیز قلب های شما را میرانده است: ۱_خدا را شناختید ولی اطاعت نکردید، ۲_قرآن را قرائت کردید ولی عمل نکردید، ۳_ادعای محبت رسول خدا را دارید ولی با اولاد او دشمنی کردید، ۴_ادعای دشمنی شیطان دارید ولی از او پیروی کردید، ۵_ادعا می کنید بهشت را دوست دارید ولی برای آن تلاش نمی کنید، ۶_ادعا می کنید از آتش می ترسید ولی بدن خود را در آن می اندازید، ۷_به جای عیب خود به عیب دیگران پرداختید، ۸_ادعا کردید دنیا را دوست ندارید ولی به جمع اموال پرداختید، ۹_به مرگ اعتراف می کنید ولی برای آن آماده نیستید ۱٠_مردگان را دفن کردید ولی عبرت نگرفتید بنابراین دعای شما مستجاب نمی شود🌺🌺🌺 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
امشب بیا تا جرعه اى از شعر مهمانت كنم تک بيت اشعارمنى سر فصل ديوانت كنم تنديس زیباى تورا از نو بسازم با غزل زيباترين اسطوره ى، تاريخ ايرانت كنم چون ماه شبهايت شوم امشب ميان آسمان تا در مدار عاشـقى ماننـد كيوانت كنم🌺❤️🌺 ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
چگونه جان ندهد عاشقی که دلتنگ است❤️❤️ کسی که با غم دوری مدام در جنگ است چگونه دق نکند عاشقی که می داند مسیر رفتن تا "او" هزار فرسنگ است خبر دهید به لیلا جنون مجنون را که نبض عاشق بیچاره ناهماهنگ است خبر دهید به شیرین که مُرد فرهادش خبر دهید که عاشق، شهید در جنگ است چگونه زنده بماند؟چگونه دق نکند؟ چگونه جان ندهد عاشقی که دلتنگ است❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz