🍃👨🏻🌸
👩🏻❤️
🌸
#سوال_شماره9⃣8⃣
با سلام
من دارای یه فرزند پسر بیست وهشت ساله دارم که تک فرزنده متاهل و دارای یک فرزند دختر ۲ ماهه می باشد
که متاسفانه دارای اضطراب و استرس بیش از حدی داره و گاها نا امید و از اینده میترسه با دوستاش به سمت استعمال قلیون میره که واقعا باعث نگرانی ما شده
در زمان کودکی همیشه تنها یی رو تجربه میکرد
من سرکار بودم وپدرش هم همینطور کم حرف میزد همیشه از اول راهنما یی
سرو وکارش بیشتربا کامپیوتر بود وبازی های کامپیوتری رو خیلی بهشون علاقه داشت البته من خودم از کلاس چهارم نا سوم دبیرستان پسرم بشدت افسرده بودم پسرم بیشتر سعی میکرد خودشو با کامپیوتر سرگرم کنه علاقه زیادی به
تفریح ومسافرت داره. به شدت عصبیه وحساسه
و نسبت به مسا ئل مختلف سوء ظن داره بسار نا امیده بیشتر وقت ها حسترت دیگران رو میخوره میگه من تک فرزند بودم چرا باید من نسبت به هم سن و سال های خودم کمتر داشته باشم نسبت به دری خوندن هم از همون اول ابتدایی بی علاقه بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه عاشق💖
مادرتون💖
باشید🌸
چون هرگز دیگر🌸
مثل او💖
پیدا نخواهید کرد🌸💖🌸
@Moshavere_Khanevade
╆━━┅═💚💛═┅┅──┄
🍃👨🏻🌸
👩🏻❤️
🌸
#سوال_شماره0⃣9⃣
سلام، خسته نباشید، وقت بخیر، ببخشید من 11 سال ازدواج کردم دو تا فرزندم دارم، متاسفانه سه سال متوجه شدم همسرم مصرف کننده ی، خودش قبول نمیکنه، میگه تفریحیه.. اخلاقش به کل عوض شده، همش پول کم میاره، بی حوصلگی زیاد داره، با اقوام رفت و آمدش رو خیلی محدود کرده اصلا تو خونه حرف نمی زنه، فقط تلویزیون، یا کبوتر داره رو پشت بوم، با ما غذا نمی خوره، خیلی حرف های بیخود و بی معنی و گاهی اوقات رکیک میزنه،.. خیلی تلاش میکنم ولی.... بی فایده است واقعا خسته شدم فقط همین رو بگم زندگی با آدم بیاراده و معتاد خیلی خیلی سخته، دلم واسه بچه هام میسوزه، نتیجه این که تا خودش نخواد خوب نمیشه، خودم دارم مریض میشم، لطفا راهنماییم کنید، سپاسگزارم
🍃🌸
پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .
پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد :
"پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي.
دوستدار تو پدر".
*طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد: "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".*
*ساعت 4 صبح فردا مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟*
*پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".*
نکته:
*در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي خواهيم يافت و يا راهي خواهيم ساخت.*
@Moshavere_Khanevade