و شکارچی مهربانی دارد میآید
که اسلحهاش
تنها یک گل سرخ است
#ریچارد_براتیگان
.
مثل دری که بر پاشنهٔ فراموشی میچرخد
بهآرامی از نظر محو شد
زنی که دوستش داشتم
و بارها میان نوازشهای من
همچون گوزنی مکانیکی به خواب رفته بود
و من در سکوت فلزی رٶیاهایش درد کشیده بودم.
#ریچارد_براتیگان