براى آنچه كه دوستش دارى
از جان بايد بگذرى
بعد، ميماند زندگى
و آنچه كه دوستش دارى.
#شمس_لنگرودى
از پوستم
صدای تو میتراود
بر پاهای تو راه میروم
با چشم تو شعر مینویسم
من کهام؟
بهجز تو
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود دادهای
#شمس_لنگرودی
دوستت دارم
و عشق تو از نامم میتراود
مثل شیرهٔ تکدرختی مجروح
در حیاط زیارتگاهی
#شمس_لنگرودی
نه، نمیتوانم فراموشت کنم زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند بالهای من تکهتکه فرو میریزند..
#شمس_لنگرودی
اینهمه از تاریکی بد نگویید
شما که فروش چراغتان
به لطف همین تاریکی است
#شمس_لنگرودی
شب بخیر
«تو نخواهی آمد و شعر
داستان پرندهای است
که پرواز را دوست دارد
و بالی ندارد.»
#شمس_لنگرودی
و درکنار تو صبحی است
که رنجِ شبان را
از یاد میبَرد
بگذار صبحم را به نام تو بیاغازم
تا پریشانیِ دوشینم
از یاد برده شود...
#شمس_لنگرودی
صبح بخیر
براى آنچه كه دوستش دارى
از جان بايد بگذرى
بعد، ميماند زندگى
و آنچه كه دوستش دارى.
#شمس_لنگرودى
براى آنچه كه دوستش دارى
از جان بايد بگذرى
بعد، ميماند زندگى
و آنچه كه دوستش دارى.
#شمس_لنگرودى