در زندگی زخمهایی هست
که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میتراشد و میخورد
و این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد....
#صادق_هدایت
«باید میدانستم که عشق همه چیز است و معشوق فقط بهانهای تا تو فارغ از او، دنیای عاشقانهات را بسازی.»
#صادق_هدایت
یادم باشد که تنهاییم را برای خودم نگه دارم، و بغضهای شبانهام را برای کسی بازگو نکنم. تا ترحم دیگران را با اظهار علاقه اشتباه نگیرم. یاد من باشد که فقط برای سایهام بنویسم...
#صادق_هدایت
چه خوب بود اگر همه چیز را میشد نوشت. اگر میتوانستم افکار خودم را بدیگری بفهمانم، میتوانستم بگویم. نه یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمیشود بدیگری فهماند، نمیشود گفت، آدم را مسخره میکنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.
#صادق_هدایت
- زندهبهگور
شاید ظاهراً میخندیدم یا بازی میکردم ولی در باطن کمترین زخمِ زبان یا کوچکترین پیش آمد ناگوار و بیهوده ساعتهای دراز فکر مرا به خود مشغول میداشت و خودم خودم را میخوردم.
#صادق_هدایت
شاید ظاهراً میخندیدم یا بازی میکردم ولی در باطن کمترین زخمِ زبان یا کوچکترین پیش آمد ناگوار و بیهوده ساعتهای دراز فکر مرا به خود مشغول میداشت و خودم خودم را میخوردم.
#صادق_هدایت