eitaa logo
دلتنگ کربلا 🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5هزار ویدیو
46 فایل
حسین جان❤ کاش می شد وسط دست رساندن به ضریح مثل حجاج مِنا در حرمت می مُردیم... به یاد ⚘شهید امین رحیمی⚘ @deltangekarbalaa_3 #دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🥀شهادت با زبان روزه درحال اذان گفتن 🌹من در آن زمان در تیرماه ١٣٦١ به عنوان تخلیه گر مجروح به شلمچه اعزام شده بودم و در کنار یک بیمارستان صحرایى در خط مقدم جبهه بودم که ناگهان دیدم شهید جلال افشار براى بازدید از مجروحین و وضعیت بیمارستان صحرایى به آنجا آمد. اما چه جمالى داشت! چفیه اى بر سر گذاشته بود و سیمایش مانند ماه مى درخشید💫 🌹کاملا با دفعات قبل که او را مى دیدم تفاوت داشت، او همیشه چهره و محاسن زیبایى داشت اما آن شب جمالش وصف ناپذیر بود ، بسیار درخشنده شده بود و من خوشحال بودم که در آن تنهایى جبهه، ایشان را دیدم و لحظاتى از حضورش لذت بردم اما نمى دانستم که او در آستانه شهادت است! غروب فردایش شهید افشار براى اقامه نماز با زبان روزه نداى اذان سر مى دهد و در حین گفتن اشهد ان محمدا رسول الله (ص)ترکشى به او اصابت مى کند...💔 🌹من در بیمارستان صحرایى بودم که ماشین آمبولانس خاکى استتار شده اى به سرعت  از راه رسید و مجروحى را تخلیه کردند، ناگهان با تعجب نگریستم دیدم شهید جلال افشار است و ترکش به پهلوى او اصابت کرده بود و خون به شدت جارى است، هنوز از هوش نرفته بود و لبانش با اذکار الهى تکان مى خورد و هـیچ آه و ناله اى هم نمى کرد ، بلافاصله چند واحد خون تزریق کردند و لحظاتى بعد هلى کوپترى هم براى انتقال مجروحان به اهواز رسید و با سرعت او را منتقل کردند ولى ظاهرا به بیمارستان نرسیده از شدت خونریزى جان به جان آفرین تسلیم مى کند و به لقاء الهى که شیفته اش بود مى رسد.    راوی:مرتضی نجفی قدوسی 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا🥀
شهیدی که طبق خواسته‌اش مثل حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد🕊 شهید← پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.‌ ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم؛ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم. ۲۵ فروردین حامد جوانی» ایشان دو دست و دو چشمش را فدای حضرتـــ زینب (س) کرد✨ در سال ۱۳۹۴ هدف اصابت حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفت و ابوالفضل گونه آسمانی شد🕊 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
سردار بـے سر....🥀 🌷شهید حاج عبدالله اسکندری تاریخ تولد: ۱۵ / ۱ / ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱ / ۳ / ۱۳۹۴ محل تولد: قصرالدشت شیراز محل شهادت: سوریه *🌷دختر شهید← سر پدرم به دست داعشیان بریده و به نیزه زده بودند🥀و سپس عکسش را در اینترنت گذاشتند🥀حاضر بودم تمام دنیا را بدهم اما این عکس واقعیت نداشته باشد،🥀چیزی که بعد از دیدن عکس یادم است این است که مامان نشسته بود🥀و من و زهرا توی بغل گرفته و سه تایی گریه می‌کردیم🥀همرزم← شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم.🌙صحبت از شهادت بود.🕊️یهو حاج عبدالله گفت: " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی‌ام خاکم کنید."🍃بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن، حالا تو شهید شو .. !(:🪄شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی، سعی میکنیم لباس نظامی‌ات رو بزاریم تو قبر .. !(:🍁 تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم🥀محاصره شده بودن💥 امکان برگشتشون هم نبود🥀شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها🥀سر از تنش جدا کرده بودن🥀و عکس‌هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت🥀سر مطهرش رو توی شهر چرخونده و هلهله میکردن،🥀بحث تبادل اجساد رو مطرح کردیم💫 که تکفیری ها گفتند خاکش کردیم، چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست..🥀حاج عبدالله به آرزوش رسید..🕊️ ۸ سال بعد دقیقا در ماه محرم حسین(ع)، محرم ۱۴۰۱ تفحص شد🏴و پیکر حاج عبدالله و چند همرزم دیگر پیدا و شناسایی شد💫پیکر ایشان در روز عاشورا در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد*🕊️🕋 💙🌷
تو برو مَکّه،من میروم فَکّه🕊️ 🌷شهید سعید شاهدی تاریخ تولد: ۱۷ / ۱۲ / ۱۳۴۷ تاریخ شهادت: ۲ / ۱۰ / ۱۳۷۴ محل تولد: تهران محل شهادت: فکه *🌷مادرشهید← بچه که بود لقمه هم به مدرسه نمی‌برد،میگفت شاید کسی نداشته باشد و دلش بخواهد🥀به بیت المال خیلی حساس بود💫در حد توانش با جمع آوری کمکهای دیگران و گرفتن وام به آنها کمک می کرد🍃میگفت: یک عده مستاجرند، کرایه خانه ندارند بدهند یا سقف خانه شان دارد پایین می آید، نمی‌دانید چه سختی هایی می‌کشند.🥀راوی← یک روز دوتا شلوار خریدیم عین هم،🌱گفتم سعیدجان تو رو به جان هر کی دوست داری همینجا بپوشش.🌙خندید و گفت الان که زشته، فردا که دیدمش همان شلوار قدیمی پایش بود، با عصبانیت گفتم سعییید؟؟❓حرفم قطع کرد و گفت جوانی را دیدم اوضاع مناسب نداشت،نتوانستم خود را راضی کنم،🥀این بود که شلوار را دادم و خودم را خلاص کردم.🌙گفتم تو کی میخوای درست بشی؟❓گفت تا وقتی که یتیم محتاجی وجود نداشته باشه.🌙همرزم← من و سعید در همه لحظات با هم بودیم و قرار بود با هم برای تفحص به فكه برویم.💫وقتی رفتم سر كار به من گفتند كه در قرعه‌كشی اسمم برای مكه درآمده‌🌙به سعید گفتم كه قرار است به مكه بروم🕊️سعید با لبخند همیشگی پاسخ داد: تو برو مكه من هم می‌روم فكه🕊️ببینیم كدامیك از ما زودتر به خدا می رسیم؟🕊️تازه از حج بازگشته بودم كه تلفن زنگ زد📞 آقای بیگدلی از فكه بود‼️اشک از چشمانم سرازیر شد🥀باور كردنش برایم مشكل بود🥀سعید به خدا رسیده بود🕊️ایشان در حین تفحص شهدا با اصابت به مین که ترکش مین به گلو سینه و پهلویش خورد🥀به شهادت رسید🕊🕋 💙🌷
سردارِ رازِ ۲۱ 🌷مادرشهید← یکبار درمسجد ساری یادواره ای برگزار شد سید علی هم حضور داشت🌙 اما برای خوردن ناهار نیامد🍽️ از او پرسیدم: روزه ای؟ گفت: به دلایلی یک شب نتوانستم نماز شب بخوانم🌙10 روز خودم را تنبیه کرده ام که روزه بگیرم.🥀برای یک شب نماز شب نخواندن 10 روز را روزه گرفت💫 همرزم← او یخ ها را خُرد می‌کرد🧊وقتی آب میشد با آب یخ غسل شهادت میکرد🌙 کارش اطلاعات و عملیات بود📞 صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود🍂و گفته بود هر کس مُرده یا زنده سید علی را بگیرد جایزه دارد✨به سید علی شیر مازندران میگفتند💫میرفت وسط عراقی ها و کار شناسایی که تمام میشد بر می‌گشت. او بارها مجروح شد.🥀علی می‌گفت: کسی نمی تواند من را شهید کند مگر با کالیبر 60💥و من ۲۱ رمضان به دنیا آمده‌ام و ۲۱ رمضان هم شهید می‌شوم.» در آخر هم کالیبر 60 خورد به قلبش و آسمانی شد💥🥀مادرش← وقتی به دنیا آمد ۲۱ سال سن داشتم🎊علی در ۲۱ ماه رمضان به دنیا آمد🎊و در حالی که ۲۱ سال سن داشت🍂در ایام شهادت مولا علی🏴 در ۲۱ ماه رمضان شهید شد🕊️و به سردار راز ۲۱ معروف شد✨در نهایت او با کالیبر 60 به قلبش🥀به آرزویش رسید🕊️🕋