eitaa logo
🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
381 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
182 فایل
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ شروع ختم چله ی بیست و پنجم ١٤٠٣/١٠/٠٦ سوره ی فتح و ١٠٠ مرتبه ذکر استغفار ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ ارتباط با ادمین @Admin2shohada @Admin1shohada لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) بچه‌ها كسل بودند و بي‌حوصله. حاجي سر در گوش يكي برده بود و زير‌چشمي بقيه را مي‌پاييد. انگار شيطنتش گل كرده بود. عراقي آمد تو و حاجي پشت سرش. بچه‌ها دويدند دور آن‌ها. حاجي عراقي را سپرد به بچه‌ها و خودش رفت كنار. آن‌ها هم انگار دلشان مي‌خواست عقد‌ه‌هاشان را سر يك نفر خالي كنند، ريختند سر عراقي و شروع كردند به مشت و لگد زدن به او. حاجي هم هيچي نمي‌گفت. فقط نگاه مي‌كرد. يكي رفت تفنگش را آورد و گذاشت كنار سر عراقي. عراقي رنگش پريد و زبان باز كرد كه «بابا، نكشيد! من از خودتونم.» و شروع كرد تندتند، لباس‌هايي را كه كش رفته بود كندن و غر زدن كه «حاجي جون، تو هم با اين نقشه‌هات. نزديك بود ما رو به كشتن بدي.حالا شبيه عراقي‌هاييم دليل نمي‌شه كه…» بچه‌ها مي‌خنديدند. حاجي هم مي‌خنديد. ادامه دارد... |