eitaa logo
دنج تنهایی
276 دنبال‌کننده
10 عکس
21 ویدیو
1 فایل
خانه دنجی برای حرفای دلم اگر حرفی بود در خدمتم @abbasjavaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
۹ بیت به خاک پای جوادالائمه(ع) هرگز‌ ندیده کاسبیِ او ، کساد را هرکس گرفته حرزِ امامِ جواد را ما ریزه خوار خوان جوادالائمه ایم داریم از ازل به دل این اعتقاد را نیکوست هرچه می‌رسد از دوست؛بی دریغ هرچند میدهی به کمِ ما، زیاد را عبدی که آمده است به سویت "عظیم"شد "روز و شبش" گرفته ،ز تو اجتهاد را (۱) "یحیی بن اکثم" است خجل در مناظره از اینکه عرضه کرده به پیشت سواد را تو آن چنان ملیحی و زیبا که جبرئيل دارد مدام روی لبش "ان یکاد " را افلاک از نسیم عبای تو زنده است از دامنت جدا‌ نکنی دست باد را! خورشید آمده است به پابوس گنبدت آقا ! نرانی از درت این خانه زاد را ای خوش به حال آن پدری که گذاشته است بر طفل خویش، نامِ "محمد جواد" را پ ن۱: حضرت عبدالعظيم(ع) دو كتاب تأليف نموده است. يكی از آنها كتابی است به نام(يوم و ليله) كه محتوای آن را فرايض روز و شب ذكر نموده اند. @denj_tanhaii
سفر به سلامت مسافر سلامم رو به مادرم برسون😭😭😭😭😭
نو سروده ای به خاک پای مادرم... تو آرزوی محالی که مستجاب شدی برای مطلع شعرم تو انتخاب شدی چقدر چادر گلدار تو پناهم داد چقدر بین من و غصه ها حجاب شدی گلِ نشسته به چادر! به خاطرت مانده چقدر در وسط روضه ها گلاب شدی؟ که روضه خوان به لبش تا که "یا حسین" آمد به یاد روضه شش ماهه اش کباب شدی مرا ببخش که در روزهای نا خوشی ام کنار بستر من غرق اضطراب شدی مرا ببخش اگر پای قد کشیدن من شبیه شمع فقط ذره ذره آب شدی ### قرار بود همیشه قرار هم باشیم ولی چه زود به دیوار خانه قاب شدی هنوز هم به جگر گوشه ات حواست هست؟ سکوت کردی و خندیدی و جواب شدی @denj_tanhaii
تو رفتی و همه جا بذر مرگ پاشیدند بهارهای پس از تو کم از زمستان نیست سوختم.....😭😭😭😭
دنج تنهایی
سفر به سلامت مسافر سلامم رو به مادرم برسون😭😭😭😭😭
برای خاطره هایش چون کمان که تیر را در چله اش جا میکند قامت من را غم تو یک شبه تا میکند آه ! دور از تو دلم با خاطراتت زنده است "ماهیِ در تنگ مانده " یاد دریا میکند میشود روزی بیاید که فراموشت کنم؟ اشکهایم می‌رسد از راه؛حاشا میکند اشک_این مهمانِ ناخوانده میان بغضهام_ در مسیر آمدن؛ این پا و آن پا میکند بعد تو دیگر سراغم را نمی‌گیرد کسی ای دریغا مرگ هم امروز و فردا میکند! @denj_tanhaii
در زندگی اش به غیر تشویش نبود انگار کسی عاقبت اندیش نبود باید بنویسند مورخ ها که انسان مدرن مرده ای بیش نبود @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر گذاشت قافیه ها را کنار هم مثل کسی که سنگ بنا را کنار هم... حبل المتین عالمیان نام مرتضاست که جمع کرده اهل ولا را کنار هم جز در کنار سفره این خاندان،کسی هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم در لحظه لحظه بندگی اش چون علی کسی در بند کرده خوف و رجا را کنار هم؟ دیدم به گَرد قنبر او هم نمیرسند وقتی گذاشتم خلفا را کنار هم مولا کجا و آن سه نفر؟؟!کِی گذاشته عقل سلیم خاک و طلا را کنار هم " او بنده است یا که خدا؟؟"جمع کرده است این مساله همه علما را کنار هم ما سمت زادگاه علی سجده میکنیم اینگونه بنده ایم خدا را کنار هم ## هنگام حشر زیر عبا جمع می‌کند ما نوکران آل عبا را کنار هم پ ن :شعرخوانی کوثر جانم 😍در محضر استاد محمدعلی مجاهدی❤️ @denj_tanhaii
به خاک پای امیرالمومنین علی (ع) بجاست از دل کعبه شکاف برخیزد بجاست کعبه برای طواف برخیزد علیست پاسخ هل من مبارز دشمن که ذوالفقار سه بار از غلاف برخیزد به عمرو عاص بگو راه چاره عریانیست اگر علی به هوای مصاف برخیزد همیشه هست "یدالله فوق ایدیهم" که هرچه هست از این ائتلاف برخیزد به جای نور؛ گروهی به تیرگی رفتند چه فتنه ها که از این انحراف برخیزد چه جای بحث زمانی که از لب دشمن برای فضل کسی اعتراف برخیزد که "گر نبود علی من هلاک میگشتم.....!!" ### منم همان مسکینی که در صف عشاق برای داشتنت با کلاف برخیزد @denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر گذاشت قافیه ها را کنار هم مثل کسی که سنگ بنا را کنار هم... حبل المتین عالمیان نام مرتضاست که جمع کرده اهل ولا را کنار هم جز در کنار سفره این خاندان،کسی هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم در لحظه لحظه بندگی اش چون علی کسی در بند کرده خوف و رجا را کنار هم؟ دیدم به گَرد قنبر او هم نمیرسند وقتی گذاشتم خلفا را کنار هم مولا کجا و آن سه نفر؟؟!کِی گذاشته عقل سلیم خاک و طلا را کنار هم " او بنده است یا که خدا؟؟"جمع کرده است این مساله همه علما را کنار هم ما سمت زادگاه علی سجده میکنیم اینگونه بنده ایم خدا را کنار هم ## هنگام حشر زیر عبا جمع می‌کند ما نوکران آل عبا را کنار هم @denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) خدا در اوج شادی،گاه غم بخشیده انسان را در آغوش بهار انداخته سوز زمستان را میان تار و پود پیله ها پروانه خواهد شد تحمل میکند هرکس مصیبتهای زندان را تو نور آسمان هایی که "فی قعرِ السُجون" هستی خدا گاهی به چاهی می سپارد ماهِ تابان را "امین و صالح و صابر ،وَفیّ و عالِم و زاهِر" چگونه وصف باید کرد خورشیدی فروزان را؟ چه اعجازیست پنهان در کلام روشنی بخشت؟ که تابانده به قلب "بُشرِ حافی" نور ایمان را تویی "وَالکاظِمینَ الغَیظ" ،"عافینَ عَنِ الناسی" نشان دادی در اعمال خودت تفسیر قرآن را چه حالی داشت هارون آن زمانیکه به چشمش دید به راه آورده اعجاز نگاه تو کنیزان را پر و بال قنوتت را شکست اما نرنجیدی نکردی از دعای خویش محروم آن نگهبان را کرامت را رساندی تا به سر حد خودش وقتی نمک گیرِ خودت کردی تمام خاک ایران را خودم را در حریم تو تصور میکنم هربار زیارت میکنم شیراز را،قم را؛خراسان را یقین دارم شفاعت میکنی آن را‌ که عمری داشت به لب "یا حضرت معصومه" و "جانم رضا جان"را @denj_tanhaii
عزای ماست که هر سال می‌شود تکرار وگرنه محرم که خرج غم گردد (پروانه) @denj_tanhaii
دلها گرفته کنج خرابه روضه بابا گرفته با گریه برخاست در خواب خود دستان بابا را گرفته بابا کجایی قلب سه ساله دخترت اینجا گرفته بعد از تو دشمن با تازیانه ها سراغ از ما گرفته بابا ببخشید دارم صدایت میزنم ؛اما گرفته از در در آمد بابا برای دیدن او با سر آمد این راس خونین بعد از چهل منزل به سوی دختر آمد بابا رسید و این انتظار لعنتی آخر سر آمد عمه به خود گفت از آنچه ترسیدیم بر سر آخر آمد سر درد دارد از آن شبی که دست، سوی معجر آمد غوغا شد آخر کنج خرابه روضه ای بر پا شد آخر دستش به دیوار بعد از چهل منزل رقیه پا شد آخر چشمش نمی‌دید با دستها بابای او پیدا شد آخر از بوی بابا بغض گلوی نازدانه وا شد آخر الحمدلله طفلت شبیه مادرت زهرا شد آخر @denj_tanhaii
تقدیم به دردانه ارباب شاعر برای گفتن از این غم کمک میخواست روضه برای شرح این ماتم کمک میخواست آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود مرهم برای زخم از مرهم کمک میخواست از راه رفتن های او چیزی نخواهم گفت وقتی برای ایستادن هم کمک میخواست.... آتش میان خیمه ها افتاد و از آن روز شانه میان گیسوی درهم کمک میخواست در خاطرش آمد رباب آن روز از باران حتی به قدر بارشی نم نم کمک میخواست یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه عمه برای غسل او آن دم کمک میخواست . . . یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم از من برای نصب یک پرچم کمک میخواست @denj_tanhaii
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که برای دختری بوی پدر آورده بود انگار به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید برای شام؛ رویای سحر آورده بود انگار چه رویایی؟سراسر خون چه رویایی لبالب زخم پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار.... لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار اگر چه درد ها را یک به یک در گوش بابا گفت زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار @denj_tanhaii
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع) برده است بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن که از لطف در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر در این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده است یک روز حیدر در دفاع از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده است تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست راه گلو را داشت طی میکرد شمشیر سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست @denj_tanhaii
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) سپرده ام غزلم را به اختیار حسن پریده مرغ دلم باز در مدار حسن زبان چگونه بگوید فضائل او را چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟! کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن و همنشینیِ او با جزامیان یعنی که خار ها همه گل می‌شود کنار حسن کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست که بین معرکه هر کس شود شکار حسن فدای همت مردانه اش که افتاده جمل به زیر قدم های استوار حسن برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی که آمدند به میدان دو یادگار حسن دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت به قلب معرکه میرفت با شعار حسن که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد هجا هجا شد فرزند نامدار حسن ## روایت است به محشر نمی‌شود غمگین هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد کسی که رفته به پابوسی مزار حسن @denj_tanhaii
از کجا قصه را شروع کنم مقتل از التهاب میگرید خط به خط صفحه صفحه تاریخ واژه واژه کتاب میگرید وای از آن لحظه ای که میریزد آب پاکی به روی دست رباب... مثل چشمان شرمسار عمو دیده مشک آب میگیرید انعکاس سراب در چشمش از نگاهش چکید و جاری شد مادری که سراب می بیند مادری که "سراب" می گرید "به کدامین گناه کشته شده؟ طفل شش ماهه ات در آغوشت" این سوال بزرگ عاشورا قرنها بی جواب می گرید ای جهان!با غمش بساز و بسوز بر تن پاره پاره چشم بدوز چه عظیم است داغ این که سه روز بر تنت آفتاب میگرید چشمهای تو دید از نیزه بین آغوش خالی مادر جای اصغر، گره گره با خون روی دستش طناب میگرید چند روزی است اصغرش خواب است مادرش باز هم پی آب است شاید اصلا هنوز بی تاب است در خیال رباب میگرید . . . صاحب روضه ها کجاییکه میرود قصه سوی جاییکه مادرت می کند دعاییکه تا شود مستجاب میگرید @denj_tanhaii
رباب ماند و سوالی که مشک آب چه شد؟ سکوت تلخ عمو ،روی نیزه جریان داشت @denj_tanhaii
به خاک پای پسر ارشد ارباب همانگونه که در سیما ، پیمبر بودنش پیداست میان کارزار جنگ ، حیدر بودنش پیداست کسی که خون مولا در رگش جاریست،معلوم است که در جولان شمشیرش ، دلاور بودنش پیداست "علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب" در این اصل و نسب، از عالمی سَر بودنش پیداست پدر دریای نور و مادرش دریای احساس است در این پیوند ارزشمند ، گوهر بودنش پیداست پدر خورشید افلاک و عمو ماه بنی هاشم میان آسمان قوم ، اختر بودنش پیداست چنان با شور می‌گوید اذانش را که در معنا زمانِ گفتنِ الله،اکبر بودنش پیداست @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز در کنار سفره این خاندان کسی هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم در حرم مولانا امیرالمؤمنین(ع)نایب الزیاره همه عزیزان هستم @denj_tanhaii
به خاک پای قمر بنی هاشم(ع) ندیده ام در جهان شرابی،که نیست مست ابوالفضائل که داده پیمانه بلی را؛خدا به دست ابوالفضائل در او کشیده جمال خود را؛خدا به خود گفته بارک الله خدا هویداست در نگاهِ خدا پرست ابوالفضائل نمیشود از دَرش کسی رد،سخاوت او شده زبانزد فدای آن بوسه ها که میزد،علی به دست ابوالفضائل چه حیدرانه ،دلاورانه؛به سوی میدان شود روانه مگر به خواب خودش ببیند ،عدو شکست ابوالفضائل نقاب بسته مَهِ منیری؛جهان ندیده چنین امیری که مانده در خاطرات صفّین ناز شَستِ ابوالفضائل ادب رسیده به او زِ مادر،به روی لب دارد این مکرّر "فدای لبخند تو برادر،تمام هست ابوالفضائل " نمی‌رسد درک ما به نامت،که ما کجا و کجا مقامت؟ که دست بر سینه محضر تو،ادب نشسته؛ ابوالفضائل! مدال عشقت به گردنِ من،نگاه لطف تو مامنِ من به دامنت شعر الکنِ من،دخیل بسته، ابوالفضائل! پ ن ؛مفاعلاتن مفاعلاتن @denj_tanhaii
با کاروان نیزه ها . . سری به رفعت او روی نیزه جریان داشت هزار بغض گلو روی نیزه جریان داشت مگر که مصحف نوری ورق ورق شده بود...؟!! که آیه آیه او روی نیزه جریان داشت . (هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست:)* خضاب بسته به مو ، روی نیزه جریان داشت مگر به شوق کدامین نماز خواندن بود؟! ز خون گرفته وضو روی نیزه جریان داشت . زبان زبان نگاهست بین شمس و قمر چقدر راز مگو روی نیزه جریان داشت...! . نگاه دخترکی سمت نیزه برمیگشت نگاه خیره به او روی نیزه جریان داشت رباب‌ماند و سوالی که مشک آب چه شد؟؟! سکوت تلخ عمو روی نیزه جریان داشت....!! *:حضرت حافظ @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج شام غریبان حسینی حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام