28.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رولت خامه ای مجلسی مشابه بازاری
مواد لازم :
شیر ۲ ق غ
تخم مرغ ۳ عدد
شکر حدود ۹۰ گرم
بیکینگ پودر ¼ ق چ
وانیل ¼ ق چ
روغن ۱ ق غ
آرد ۹۰ گرم
𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘
🍰بھ ڪاناݪ ڪیڪ و دســࢪ ما بپیوندید👇🏻
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دسر انبههه خیلی خوشمزستتتت حتما درستش کنید با میوه های دیگه هم میشه ولی با انبه خیلی خوب میشه
مواد لازم
انبه دو عدد یک عدد هم میشه
پودر ژلاتین ۲ ق غ ۲۴ گرم
اب یک سوم لیوان ۸۰ گرم
خامه شیرین شده ۴۰۰ گرم
بیسکوییت پتی پور یک و نیم بسته
خلال پسته بدلخواه کمی برای تزیین
ابمیوه ی انبه یک عدد
.
𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘
🍰بھ ڪاناݪ ڪیڪ و دســࢪ ما بپیوندید
هدایت شده از تبلیغات گسترده ماهان
صفحه رسمی ملانصرالدین در ایتا🔥
جوک +۱۶😑
سوپر خنده😂
خنده در حد غش😁
وای وای عالیههههههه این ملا😂😂
ورود👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
بد بود لفت بده🚶♂
هدایت شده از سوتی کده
از وقتی اومدم توی این کانال
کیسه صفرام ترکیده 🤣 ازبس خندیدم
بزن رو لینک و یواش بیا داخل 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
احتـــمال پــارگـی دل و روده در ایـن
کانال زیاده، لطفا با تجهیزات کامل
وارد شوید😜😜 👇
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درس اخلاق🌹
👌حتما حتما این کلیپ رو ببینید....
نه یکبار ...بلکه ده بار....
💥اگه دلتون شکست واشکی ریختیت مریضها وگرفتارانو حتما دعا کنید
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
🔴درمان بیماری های خودایمن:دیابت،فشارخون،ام اس،میگرن
پیسی، زگیل (hpv)پسوریازیس ،ماکولار،کبدچرب و آلوپسی،اگزما،ریزش مو(آلوپسی)،جوش و لک،ایکتیوز،لیکن پلان،روماتیسم
کهیر و لک و خارش💥💥چاقی و لاغری💥💥
🌹درمان از طریق ارگانیک🌹
💢💢آیدی کارشناس
@yamahdiadrekni_s
🌹لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/410190031C585786f229
هدایت شده از سوتی کده
🔴 بلایی که سر دختر بچه ی پنج ساله اومد❕
«من مادر دو دختر بچه هستم، دو شیفت کار می کردم که بتونم معاشمون رو تأمین کنم. چون همسرم فوت کرده بود شرایطمون خیلی سخت بود. هرشب توی مسیر محل کارم دخترهام رو میذاشتم پیش یکی از همسایه ها، اون شب ، همه چیز به نظر عادی می اومد.دخترم ملیکا کاملا سالم بود. اما اواسط شب، از طرف اون خانم یه پیامک برام اومد که داره ملیکا رو می بره بیمارستان. موقعی که من رسیدم بچه م تموم کرده بود .فقط ۵ سالش بود. وقتی علت مرگ بچه م رو از زبون پزشک شنیدم پام سست شد و محکم افتادم روی زمین دکتر گفت:
ادامه داستان ..ادامه داستان ....
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_اموزشی
#مشکوفی_ زعفرانی
𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘
🍰بھ ڪاناݪ ڪیڪ و دســࢪ ما بپیوندید👇🏻
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دونات مربایی 🎥🔝
𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘
🍰بھ ڪاناݪ ڪیڪ و دســࢪ ما بپیوندید👇🏻
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
💰دعای ثروت حضرت سلیمان
🌗 هرکس بدنبال روزی بی حساب است در بین الطلوعین این ذکر را زمزمه کند روز هفتم به اذن خدا ...
👌#متاسفانه این دعا به قدری قویه که فرزندان هم تا ۷ نسل ثروت باقی میمونن
❌و برای همین هیچوقت در دسترس عموم نبوده و ما هم مجبوریم زود پاکش کنیم 👇
https://eitaa.com/joinchat/1722352022Cbfec7e3259
هدایت شده از سوتی کده
.
۵۲ راز قانون جذب ثروتمندان 😳👇
فقط کافیه ۳ روز این کانال داشته باشی❗️
https://eitaa.com/joinchat/3200189071Cc99e7b40d9
آیات مجرب جذب پول و ثروت 📮⛔️
.
#بهشت را ندیده میخرند
✨بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه میرفت. در ساحل مینشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را میشست. اگر بیکار بود همانجا مینشست و مثل بچه ها گِل بازی میکرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه میساخت. جلوی خانه باغچهایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: «بهلول، چه میسازی؟»
بهلول با لحنی جدی گفت: «بهشت میسازم.»
همسر هارون که میدانست بهلول شوخی میکند، گفت: «آن را میفروشی؟!»
بهلول گفت: «میفروشم.»
زبیده خاتون پرسید: «قیمت آن چند دینار است؟»
بهلول جواب داد: «صد دینار.»
زبیده خاتون گفت: «من آن را میخرم.»
💚
✨بهلول صد دینار را گرفت و گفت: «این بهشت مال تو، قباله آن را بعد مینویسم و به تو میدهم.»
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.
💫زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلاییرنگ به زبیده خاتون داد و گفت: «این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریدهای!»
وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.
☀️صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: «یکی از همان بهشتهایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!»
بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: «به تو نمیفروشم.»
هارون گفت: «اگر مبلغ بیشتری میخواهی، حاضرم بدهم.»
بهلول گفت: «اگر هزار دینار هم بدهی، نمیفروشم.»
هارون ناراحت شد و پرسید: «چرا؟!»
بهلول گفت: «زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو میدانی و میخواهی بخری، من به تو نمیفروشم!»
💚
✨✨✨