eitaa logo
شهدایی🥹🥹
736 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
اینجــا‌یہ‌نفر‌هسٺ‌ڪہ‌نزاره‌🥺 احسآس‌تنہایـے‌کني اینجــاحرف‌‌از‌‌رفاقتــہ❤️ #برادرشهید‌م بابک نوری کپی حلاله به شرط اینکه صلوات برای شهدا بفرستین شروع خادمی.1403/2/17 @MZmmmmz : آیدی مدیر ناشناسمون https://eitaa.com/joinchat/3223323503C7348c57498
مشاهده در ایتا
دانلود
•آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر •دلی میخواد به وسعت خود آسمون🌦 • مردان آسمونی بال پرواز نداشتن • تنها به ندای دلشون لبیک گفتند☺️ 🤍
دخترش زار زار گریہ مۍکرد… ازش پرسیدن: چۍمۍخواۍ؟! گفت: مۍخوام صورت پدرمو بوس کنم!‌ جیغ و دادِش، دل همہ را کباب ڪرده بود. یکۍ رفت و بہ سرباز روۍ سر تابوت گفت: ‌خب بذارید صورت پدرش رو ببینہ،دخترشہ!چۍ میشہ مگہ؟ سرباز اشکش جارۍ شد: آخ کہ من براش بمیرم،پدرش سر نداره💔:)!‌ 🍃🌹🔹 شهدایی🥲🥺 https://eitaa.com/dfhjvccdddf
بعضی‌ ها مثل گل‌ اند ...🌷 کنارشان که می‌نشینی، حتی اگر حرف نزنند یا نــــــگاهشان نکنی، در قـــلبت می‌نشینند و نا خود آگاه لبخند بر لبت می‌آید🙂 وقتی از کنــــارشان مـــــی‌روی، تو هم بوے خوب آن‌ ها را می‌ دهی ...🍃 +مثل شهدا((: بلباسی ♥️ شهدایی🥲🥺 https://eitaa.com/dfhjvccdddf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسمتون چیه تا زندگینامتونو بزارم😁☺️☺️☺️
*🔰وجدان ِخود را قاضی کنید،* *ببینید آن وظیفه‌ای* *که بر عـُهده‌ی شما بوده ؛* *انجام داده‌اید یا نه..🌱* ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄
▫️ . 💢دوتا داداش بودند تو لشکر ویژه ۲۵ کربلا اهل قائم شهر ، محمدرضا و سعید ، محمدرضا ۱۶ سالگی تو منطقه شوش سال ۱۳۶۱ و سعید چهار سال بعد ( دی ماه ۱۳۶۵) در سن هجده سالگی تو شلمچه بشهادت رسید.امروز هم سالگرد آقا سعیدشونه ... . ▪️یادمه چند سال پیش رفته بودم پیش مادر شهیدان بی باک ؛ میگفت هر دو پسرم و خودم گذاشتم تو قبر ...فدای صبر مادران شهدا ...😔 ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
بریم ادامه رمان بنده نفس تا بنده شهدا☺️☺️🥹
شهدایی🥹🥹
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_پنجاه_یکم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا تو شش ماه من از گذشتم به حاج رضا گفتم گاهی
بالاخره با ترافیک تهران تا برسم خون حاجی اینا یکی، دوساعتی طول کشید مامان بابای رضا خیلی مهربون بودن انگار خونه ای خودم راحت بودم 🙈🙈🙈 مامان و باباش بعداز یه ساعت رفتن تو حیاط کباب بزنن رضا داشت انگور میخورد یهو بهش گفتم بامن ازدواج میکنی؟ انگور پرید گلوش رفتم براش آب آوردم گونه هاش مثل دخترا قرمز شده بود خخخخخ سرش انداخت پایین هیچ حرفی نمیزد گفتم چیه من دوست دارم همسرم جانباز باشه خب ازت خوشم اومده 😁😁😁 هیچی نگفت تا عصر اصلا بهم نگاه نمیکرد،و سرش پایین بود آره من چندماه بود عاشق رضا بودم فرداش رضا زنگ زد خونمون بابام که حرفاش شنید داد و فریاد راه انداخت بهم گفت ازخونه برو از ارث محرومم کرد ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
شهدایی🥹🥹
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_پنجاه_دوم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بالاخره با ترافیک تهران تا برسم خون حاجی ا
از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن خواستگاریم با ۱۴سکه و یه سفر جنوب به عقدش دراومدم 😍😍😍😭😭😭 خونه مجردیم به اسم خودم بود خونه فروختم و جهزیه خریدم البته رضا نمیذاشت اما من کار خودم کردم و خونه فروختم و جهزیه آماده کردم رضا نذاشت من مراقبش بشم بازم پرستارا میومدن مراقبش البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد رضا داشت نماز میخوند ۵روز زندگی مشترکمون شروع شده بود قیمه گذشته بودم آخه رضا خیلی دوست داشت -رضا جان رضا جان بیا نهار جناب همسر بیست دقیقه گذشت صدای نیومد خودم پاشدم برم تو اتاق خواب بهش سر بزنم دیدم سر سجده اس نشستم کنارش -رضا جان نمیخای تمومش کنی نمازتو آقا؟ هیچ جوابی نداد ترسیدم دستم گذشتم روی دستش یخ یخ بود با جیغ و ترس رفتم بالا ماااااامااااان رضا یخ یخه تروخدا بیاید مامان: یاحسین حاج حسین بدو مامان و بابا که اومدن سریع زنگ زدیم آمبولانس اومد ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄
شهدایی🥹🥹
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_پنجاه_سومـ #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم
آمبولانس که اومد سریع به رضا کپسول اکسیژن وصل کردن و گفتن باید سریع منتقل بشن بیمارستان تا رسیدن به بیمارستان نیم ساعتی طول کشید نیم ساعتی که به من پنجاه هزار ساعت گذشت انقدر هول شده بودیم که با دمپایی و کفش لنگه به لنگه رفتیم بیمارستانـ دکتر گفت بخاطر شوکی بهش وارد شده فعلا باید یکی و دو هفته ای تو بیمارستان باشه اون دوهفته من یه پام بیمارستان بود یه پام مزار شهدا خدا صدای راز و نیازام شنید و بعد از دوهفته رضا از بیمارستان مرخص شد خیلی خوشحال بودم فکر میکردم سالیان سال این زندگی ادامه داره اما طول زندگی ما خیلی کوتاه بود رضا که از بیمارستان مرخص شد یه چندروزی استراحت کرد یه ذره که حالش خوب شد پیشنهاد داد بریم شلمچه منو رضا مامان بابا راهی سرزمین عشق شدیم ┄┄┅┅┅❅شهدایی❅┅┅┅┄┄