شهدایی🥹🥹
•☆﷽☆• ❤️🩹دلتنگی ام برای ... مردان زمینیِ دیروز است که امروز ستارههای آســــمانی شدهاند..🌟 🎥#فی
«📜🌾»
زندگینامه شهید:
آقا نوید ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ در تهران به دنیا آمد
نوید مـــتاهل و تازه دامـــاد بود و خــــطبه عــــقد
شهید توسط رهــــــبر مــعظم انقلاب (به صورت
تلفنی) خوانده شد📞💍
از صـفات بارز اخلاقی آقا نوید، احـــــترام به پدر
و مــادر ، مودب و با حیا ، بسیار دلسوز ، اهـــل
فکر و صبور ، شـــوخ طـــــبع، بسیار کار راه انداز
و توانمند بود. آقا نـوید که برای انجام ماموریت
ســــه ماهه به ســــوریه اعـــزام شده بود، بعد از
پایان ماموریت به درخواست خودش و با اجازه
فــــرماندهان به دیرالزور بوکمال اعزام شد ✈️
نوید در نبرد با تروریست های داعش در شـــهر
بوکمال زخمی و به اسارت تروریست ها در آمد
طی مدتی خـــــبری از نوید نبود تا اینکه با آزادی
کامل شهر البوکمال در تاریخ ۵ آذر ۱۳۹۶ پــیکر
مــــطهرش شــناسایی و مـــــشخص شد که مـثل
امام حــــسین (ع) به شهادت رســـــیده و سر از
پیکرش جدا شده است🥀
#شهیدنویدصفری🌿
#شادیروحشهداصلوات🦋
شهدایی
کـاشروزیبـرسـد،
کہبہهممژدهدهیم...!
یوسـففـاطـمـہآمـد!
دیـدی...؟!
مـنسـلامـشکـردم...!
پاسـخـمداد امـام
پاسـخـشطـوریبـود!!
باخودمزمزمہکردمکہامام...!
میشناسدمگراینبیسروبیسامانرا💔؟!
وشـنـیـدمفـرمـود...:
توهمانیکہ«فـــرج» میخواندی :)❤️
#امام_زمانم|#انتظار
شهدایی
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#رضا_زارعی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدایی
#برشی_از_خاطرات 📜
شنیده بودیم نماز جماعت و اول وقت برایش اهمیت دارد. ولی فکر نمی کردیم این قدر مصمم باشد! صدای اذان که بلند شد، همه را بلند کرد؛ انگار نه انگار عروسی است، آن هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش نماز جماعتی شد به یاد ماندنی...
#شهید_محمدعلی_رهنمون
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدایی
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#شکنجهی_کوه!!
🌷خواندن قرآن در اردوگاه ممنوع بود، آن هم در شرايطی كه تنها مونس و آرام بخش ما در آن دنيای ظلمانی قرآن بود. در يكی از شبهای زمستان حدود ساعت هشت، يكی از اسرا به نام مهدی، درحالیكه پتويی بر روی سرش كشيده بود، با خواندن قرآن با خدا راز و نياز میكرد. نگهبان آسايشگاه ناگهان در را باز كرد و با شنيدن صدای قرآن و مشاهده او، با مشت و لگد به جانش افتاد و از اينكه امشب مجرمی را برای معرفی به افسر اردوگاه پيدا كرده است خوشحال هم بود. مهدی را بيرون بردند و در محوطه اردوگاه تمام لباسهايش را از تنش درآوردند.
🌷سوز سرمای زمستان به حدی بود كه تا مغز استخوان نفوذ میكرد ولی نگهبانان كه بويی از انسانيت و رحم و شفقت نبرده بودند، يك سطل آب سرد بر روی او ريختند و سپس بدن نحيف و رنجورش را زير ضربات سنگين كابل گرفتند و آنقدر او را زدند كه خسته شدند و عرق از سر و صورتشان سرازير شد اما باز هم او را رها نكردند. ما از دور شاهد اين صحنههای فجيع و دلخراش بوديم و ديديم كه او چون كوهی استوار در برابر ضربات آنان پايداری كرد و در واقع حسرت يك آه را نيز بر دلشان نشاند.
#راوی: آزاده سرافراز حسن نادری
منبع: خبرگزاری ایسنا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدایی
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 درد و دل پدر با فرزند شهیدش، ″آقا سید مهدی موسوی″
▪️سید جان چند سال بود میرفتی مسافرت، پس ایندفعه چرا اینطوری شد؛
زبونم نمیگرده برات فاتحه بخونم؛
دلم نمیشکنه برات گریه کنم؛
باورم نمیشه؛
گفتم تو منو کفن و دفن میکنی؛
بی وفا چرا عجله کردی...
#شهید_سیدمهدی_موسوی
#شهیدخدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدایی
این همہ در طول روز برای کارای مختلف وقت میذاریم. . .
چند دقیقہای هم برای قرآن که نه... برای قلب و جآنِ خودمون وقت بذاریم که منور به نور قرآن بشه🤍💫
اَللَّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنَا بِالْقُرْآن
خدایا قلب هایمان را با قرآن نورانے کن
وَ زَیِّنْ اَخْلاقَنَا بِالْقُرْآنِ
خدایا اخلاقمان را با قرآن زینت بده^^
#قرآن_کریم
شهدایی
آقـا..
امامزمانم
یڪچیزیبگم ؟! ..
میدونستۍعشقبہتوعہکہ
باعثمیشہتوایندنیاو
آدَماشدوومبیارم ،
میدونستۍدلخوشۍدنیاےمنۍ؟!♥️🕊
#امام_زمان
#مهدی_فاطمه
شهدایی
یه جا دیدم پسری فریاد میزنه بابام سوخت من هم میخوام پیشش باشم.😭😔
امان از دل رقیه که پدرش رو بی سر دیده،تازه دخترا هم بابایی ان😭
اگه آقا جان بود این اتفاق می افتاد؟؟ بیاید از ته دل امام زمان رو صدا بزنیم.
نزاریم با گناهانمون ظهور عقب بیفته😔😔
شهدایی
شهدایی🥹🥹
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_بیستم🌸/#ماشـــین🚙 شخصیت هادی ب
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پــارت_بـــیستویــکم🌸/#فــتنه🥷
سال ۱۳۸۸ از راه رسید. این سال آبستن حوادثی بود که هیچ کس از نتیجه ی آن خبر نداشت بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداکثری مردم، نقشه های شوم دشمن را نقش بر آب کرد. اما یک باره اتفاقاتی در کشور رخ داد که همه چیز را دست خوش تغییرات کرد. صدای استکبار از گلوی دو کاندیدای بازنده ی انتخابات شنیده شد. یک باره خیابانهای مرکزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی بی بی سی شد! هادی در آن زمان یک موتور تریل داشت در بازار آهن کار می کرد. اما بیشتر وقت او پیگیری مسائل مربوط به فتنه بود. غروب که از سر کار می آمد مستقیم به پایگاه بسیج می آمد و از رفقا اخبار را می شنید. هر شب با موتور به همراه دیگر بسیجیان مسجد راهی خیابانهای مرکزی تهران بود. می گفت: من دلم برای اینها می سوزد به خدا این جوانها نمی دانند چه می کنند، مگر میشود تقلب کرد آن هم به این وسعت؟! یک روز هادی همراه سید علی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند.جمعیت اغتشاش گران کم نبود جلوی دانشگاه پارچه ی سیاه نصب کرده و تصاویر کشته های خیالی اغتشاشگران روی آن نصب بود. هادی و سید علی از موتور پیاده شدند. جرئت میخواست کسی به طرف آنها برود. اما آنها حرکت کردند و خودشان را مقابل تصاویر رساندند. یک باره همه ی عکس ها را کنده و پارچه ی سیاه را نیز برداشتند. قبل از اینکه جمعیت فتنه گر بخواهد کاری کند، سریع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بی بی سی این صحنه را نشان داد.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸شهدایی
شهدایی🥹🥹
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #پــارت_بـــیستویــکم🌸/#فــتنه🥷 سال ۱۳۸۸
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پــارت_بــیستودوم🌸/#فـــتنه🥷
در ایام فتنه یکی از کارهای پیاده نظام دشمن که در شبکه های ماهواره ای آموزش داده میشد نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روی دیوارها و .... بود. هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسیار حساس بود. ارادت او به ساحت ولایت عجیب بود. یادم هست چند ماه که از فتنه گذشت طبق یک برنامه ریزی از آنسوی مرزها، همه ی اتهامات که تا آن زمان به رئیس جمهور وقت زده میشد به سمت رهبری انقلاب رفت آنها در شبکه های ماهواره ای تبلیغ میکردند که چگونه در مکانهای مختلف روی دیوارها شعار نویسی کنید. بیشتر صبح ها شاهد بودیم که روی دیوارها شعار نوشته بودند. هادی از هزینه ی شخصی خودش چند اسپری رنگ تهیه کرد و صبح های زود قبل از اینکه به محل کار برود در خیابانهای محل با موتور دور می زد.اگر جایی شعاری علیه مسئولان روی دیوار می دید، آن را پاک می کرد.یکی از دوستانش می گفت یک بار شعاری را گوشه ای از پل عابر دیده بود. به من اطلاع داد که یک شعار را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم می روم که آن را پاک کنم. گفتم آخه تو از کجا دیدی که اونجا شعار نوشته اند!؟ گفت: من هر شب این مناطق را چک میکنم الآن متوجه این شعار شدم.بعد ادامه داد: کسی نباید چیزی بنویسد حالا که همه ی مردم پای انقلاب ایستاده اند ما نباید به ضد انقلاب اجازه ی جولان دادن و عرض اندام بدهیم. هادی خیلی روی حضرت آقا حساس بود. یک بار به او گفتم اگر شعاری ضد حکومت روی دیوار بنویسند و ما برویم آن را پاک کنیم، چه سودی داره چرا این همه وقت می گذاری تا شعار پاک کنی؟ این همه پاک میکنی، خب دوباره می نویسند! گفت: نه این کسانی که مینویسند زیاد نیستند. اما می خوان این طور جلوه بدهند که خیلی هستند. من این قدر پاک میکنم تا دیگر ننویسند. در ثانی اینها دارند به مسئله را که به قول خودشون به رئیس جمهور مربوطمی شه به حساب رهبری و نظام میگذارند. اینها همه برنامه ریزی شده است.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🌸شهدایی