شهدایی🥹🥹
. کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦. شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_هفتادونهم🌸/#درخطمقدم🔥 هادی شجاعانه
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#قسمت_هشتادم🌸/#ابراهیمتهرانی😎
چند روزی بود که هادی را نمی دیدم خبری از او نداشتم. نمی دانستم برای جنگ با داعش رفته. در مسجد هندی همه از او تعریف میکردند؛ از اخلاق خوب، لب خندان و مهم تر اینکه با لوله کشی آب در منزل بیشتر مردم، یک یادگار از خودش گذاشته بود. یکی دو بار هم به او زنگ زدم اما برنداشت. توی گوشی نام او را به عنوان ابراهیم تهرانی ثبت کرده بودم. خودش روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. بچه ی تهران هم بود. برای همین شد ابراهیم تهرانی تا اینکه یک روز به مسجد آمد. خوشحال شدم و سلام علیک کردیم. گفتم: ابراهیم تهرونی کجایی نیستی؟ می دانستم در حوزه ی علمیه هم او را اذیت کرده اند. او با دو چرخه به حوزه و برای کلاس می رفت اما برخی افراد با این کار مخالفت می کردند. با اینکه درس و بحث او خوب بود و حسابی مشغول مطالعه بود، اما چون در کنار درس مشغول لوله کشی بود بعضی ها می گفتند یک طلبه نباید این کارها را انجام دهد! خلاصه آن روز کمی صحبت کردیم. من فهمیدم که برای جهاد به نیروهای حشد الشعبی ملحق شده. آن روز در خلال صحبت ها احساس کردم در حال وصیت کردن است. نام دو سید روحانی را برد و گفت: من به دلایلی به این دو نفر کم محلی کردم. از طرف من از این دو نفر حلالیت بطلب بعد یکی از اساتید خودش را نام برد و گفت: اگر من برنگشتم، حتماً از قلانی حلالیت بطلب نمیخواهم کینه ای از کسی داشته باشم و نمی خواهم کسی از من ناراحت باشد. می دانستم آن شیخ یک بار به مقام معظم رهبری توهین کرده بود و ..... او همین طور وصیت کرد و بعد هم رفت.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید