eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
717 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ایران والعراق لایمکن الفراق 🔹به کوری چشـم سـعـودی و صهیونیست پاسدار مـیـراث‌تـان خـواهـیـم بـود ... @dghjkb
آقا بیا که فاجعه از حد گذشته است! انسان ز مرزِ هر چه نباید گذشته است! آقا بیا ببین که چه ها در زمان ما! بر امتِ مسیح و محمد «ص» گذشته است! تو شاهدی خودت که در این روزگار تلخ! بر دوستان خوبِ خدا بد گذشته است! هر روز بی قراریِمان می شود فزون! فرصت برای حوصله شاید گذشته است! هر روز ترس و توطئه،هر روز مرگ و خون! آقا بیا که فاجعه از حد گذشته است! 🌷 @dghjkb
🏴من با گریه های نافله شب این شهید بزرگوار از خواب بیدار می شدم. او در صحنه نبرد هم یک مالک اشتر به تمام معنا بود که لشکر به او پناه می برد. 🏴من هنوز در صحنه‌های سخت جنگ سوریه به او توسل میجویم. او سیدالشهدای سیستان و بلوچستان بود 🔹روایت از شهید حاج قاسم میرحسینی نماز شب یادتون نره @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 علیه السلام فرمودند: 🍃 به راستی که با ارزش‌ترین مردم کسی است که دنیا را برای خود مقامی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید. تحف‌العقول، ص‌ ۴۱۰ @dghjkb
「🌱✨」 عج ما شب‌زده‌ایم‌ و تو همان‌ صبح‌ سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی... بیا مهدی جان.... @dghjkb
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح ( 1 ) 🔹 حیاء مذموم 💠 « لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ »   🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۶۷ نهج البلاغه می فرمایند : " از بخشش اندك شرم و حیا مکن، زیرا محروم كردن یا محروم شدن از آن اندک تر یا كمتر است. ✅ موضوع این حکمت حیاء منفی و مذموم است که انسان را محروم می کند. 🔰 در نهج البلاغه شریف، مصادیقی برای حیاء مذموم داریم ؛ 1⃣ یکی آنجایی است که انسان در مقابل سؤالی قرار می گیرد ، پاسخ آن را بلد نیست اما حیا می کند که بگوید نمی دانم. 2⃣ و دیگری آنجا که انسان چیزی را که نمی داند خجالت می کشد برود یاد بگیرد؛ 🔻 در حکمت ۸۲ این دو مصداق را اینگونه بیان می کند که احدی از شما خجالت نکشد وقتی از او چیزی سؤال کردند که نمی دانست ، بگوید نمی دانم و احدی خجالت نکشد وقتی چیزی را نمی داند که برود بیاموزد . 3⃣ مصداق دیگر حیاء منفی آنجایی است که اتّفاقاً انسان از روی خجالت به کسی که درخواستی کرده می بخشد. 🔻 مولا دربارهٔ " سخا " و " سخاوت " در حکمت ۵۳ می فرماید : " سخاوت آن چیزی است که قبل از درخواست فقیر و سائل پرداخت کنید و الّا آنچه که با درخواست سائل پرداخت می کنید ، یا از روی خجالت و شرم است یا بخاطر ترس از مذمّت شدن. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @dghjkb
🌷صد وصیت‌نامه شهدا: وصيت نامه شهيد محسن عينعلي پروردگارا، در اين برهه از زمان در زير آسمان عظمتت همراه با ارواح مقدس شهدا به سرپرستي امام (ره) وصيت‌نامه‌اي مي‌نويسم، هرچه فكر مي‌كنم به جز گناه و معصيت باقي نگذاشته‌ام، و هرچه غير از اين بيان كنم ريا مي‌شود، چرا كه ندارم و اظهار مي‌كنم، اما رحمت خدا مرا اميدوار نمود. آنطور كه سعادت شركت در رزم با كفر را پيدا كردم، اصل وصيت من همين شهادتم است كه ان‌شاءالله خدا مرا مي‌آمرزد تا بتوانم با خونم از ارزش‌هاي والاي اسلام حراست كنم، با خونم از ولايت فقيه حمايت نمايم، با خونم از روحانيت هميشه مبارز و از قرآن و اهل بيت (علیه‌السلام) حمايت كنم، دنياي پست را بفروشم و به ارواح مقدس شهدا بپيوندم. ان‌شاءالله... *پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران"نویدشاهد" ۹۳ @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 🏴آنکس که پناهم بدهد باز حسین است..... علیه‌السلام @dghjkb
می‌گویند . . کربلا قسمت نیست، دعوت‌ است 🌾- خدایا! من‌ معنی‌ قسمت‌ و دعوت را‌ نمی‌دانم ! اما تو خوب معنی‌ طاقت را می‌دانی‌ مگرنه؟! 🍃دل‌ من‌ لک زده‌ برای کربلای ارباب .... @dghjkb
🔮 مجموعه پیام‌های مکتب عاشورا ♨️ پیام بیستم: اصلی‌ترین هدف‌های دشمنان دین‼️ ✅ اصلی‌ترین هدف‌های دشمنان دین، همیشه اصلی‌ترین مدافعانِ دین بوده‌اند؛ یعنی ولیِّ خداوند و پیروانِ با بصیرتِ او! @dghjkb
YEKNET.IR - shoor 3 - fatemie avval 1400 - narimani.mp3
2.28M
🔳 🌴شب بارونه صورتم خیسه 🌴یکی این حال منو بنویسه 🎤 🌱بسیار دلنشین @dghjkb
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍀 علیه‌السلام فرمودند: 🍃 انتظار فرج به چند چیز است: ◽️صبور بودن ◽️گشاده رویی ◽️همسایه داری ◽️خوش رفتاری ◽️ترویج ‌کارهای‌ نیک ◽️خودداری از آزار و اذیت دیگران ◽️خیر‌خواهی و مهربانی با مؤمنان تحف العقول، صفحه ۴۱۵ @dghjkb
🏴🏴 🍂خیر یعنی‌ در جوانی‌ رفته‌ باشی‌ کربلا.... 🍂رحم‌ کن‌ بر من‌ برات‌ کربلا‌ گم‌ کرده‌ام... 🏴 چندیست پر‌سشی بد‌نگرانم‌ کرده! اربابم... اربعین، کرب‌و‌بلا‌ حک شده‌ در‌ تقدیرم؟ @dghjkb
🔴 با عبادت خالصانه، می‌توان به امام زمان رسید ⭕️ کسی که میخواهد جز یاران امام مهدی علیه السلام باشد، ابتدا باید ویژگی و اوصاف یاران حضرت را بشناسد و آنرا در خود تقویت کند؛ یاران امام زمان طبق روایات به مرتبه‌ای از ایمان و آگاهی رسیده‌اند که خداوند را همان‌گونه که شایسته یک انسان مؤمن است می‌شناسند و لحظه‌ای از یاد او غافل نمی‌شوند، و عبادت و بندگی او را سرلوحه تمام‌ کارهای خود قرار می‌دهند. پس با عبادت خالصانه میتوان در صف یاران قرار گرفت: 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام در وصف اصحاب امام مهدی عجل الله فرجه می‌فرمایند: «اثر سجده در پیشانی‌هایشان نشسته؛ شیران روز و راهبان شب هستند. و گویی دل‌هایشان پاره‌های آهن است... در بین رکن و مقام با وی بیعت کنند.» قَدْ أَثَّرَ السُّجُودُ بِجِبَاهِهِمْ لُیُوثٌ بِالنَّهَارِ رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُالْحَدِیدِِ.. فَیُبَایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶ 📗سرور أهل الإيمان، ج ۱، ص۷۰ 📗منتخب الأنوار، ج۱، ص۱۹۵ عج @dghjkb
🏴🏴 🏴اَحِبَّڬ لِأنَّڬ نَبِض قَلبی مِنَّڬ 🏴 دوستت دارم ، چونکه نبض قلبم از توئه..... علیه‌السلام @dghjkb
نخستین زائر امام حسین (ع) چه کسی بود؟ جابر بن عبداللّه انصاری، از صحابی پیامبر اسلام (ص) بود که دوران پنج امام معصوم را درک نمود. او پس از واقعه عاشورا، در اربعین امام حسین (ع) به کربلا آمد و به همین سبب از او به عنوان اولین زائر امام حسین (ع) یاد می‌گردد. جابر، چهارده سال قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) در قبیله خزرج متولد شد و یک سال پیش از هجرت پیامبر به یثرب، به همراه پدر خود و هفتاد نفر از مردم یثرب به حج آمد و در منا با پیامبر اسلام (ص) دیدار و بیعت نمود، در حالی  که او هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. حضور جابر در غزوه ها جابر از افرادی است که در بیشتر غزوه‌ها و جنگ های زمان پیامبر اسلام (ع) حضور داشته که تعداد این غزوه‌ها به اختلاف ذکر شده است. به گزارش خود او، از 27 غزوه پیامبر(ص)، در 19 غزوه شرکت داشته است. او در غزوه بدر و غزوه احد غایب بود. برخی گزارش‌ها او را از بَدریّون دانسته‌اند و از خود او نقل شده که در این واقعه آبرسان بوده است. اولین جنگی که جابر در آن حضور داشت، «حمراء الأسد» است. کفار قریش در اُحد به لشکر اسلام ضربه سهمگینی زدند و هفتاد نفر از رزمندگان اسلام و سردارانی چون «حمزه» و «مصعب» را به شهادت رساندند و به سوی مکه عقب نشینی کردند. اما در بین راه به فکر افتادند که بازگردند و کار مسلمین را یکسره کنند. چون این خبر به پیامبر (ص) رسید، حضرت دستور داد تا آنانی که در اُحد شرکت داشته اند، آماده تعقیب دشمن شوند. رزمندگان و مجروحان جنگ احد حرکت می‌کنند و کسانی که در اُحد پیامبر (ص) را یاری نکردند اجازه مشارکت نمی یابند. در این میان جابر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب می شود و با آن که روز قبل پدرش در اُحد به شهادت رسیده بود و فرمان جنگ شامل او نمی شد، با خواهش و التماس از آن حضرت تقاضا می کند تا به او اجازه جهاد بدهند و پیامبر نیز می‌پذیرند. جابر می‌گوید: «از غایبان در اُحد، به جز من کسی در حمراء الأسد حاضر نشد.» مخالفت جابر با حکومت معاویه جابر بن عبدلله انصاری، به خوبی با ذات شوم معاویه آگاه بود. در کتاب «وقعة صفین» که از کتاب های کهن است، از جابر بن عبدالله نقل شده که پیامبر خدا فرمود: «معاویه در حالی می میرد که از امت من نیست»، واضح است که جابر با این سخن پیامبر اسلام، هرگز تحت تأثیر شرایط دوران معاویه قرار نگرفت و موضعی محکم در مقابل آنها گرفت. او پس از آنکه از تصمیم معاویه مبنی بر انتقال منبر رسول خدا از مدینه به دمشق، آگاهی یافت، به شدت با این اتفاق مخالفت نمود و نزد معاویه رفت و سرانجام توانست جلوی این اتفاق را بگیرد. جابر در رکاب امیرالمومنین علی (ع) جابر عبدالله انصاری، پس از وفات پیامبر اسلام (ع)، به یاری علی (ع) پرداخت و در بسیاری از جنگ ها در سپاه امام علی (ع) حضور داشت و جنگید. او که درک عمیقی از اسلام داشت، در رابطه با علی بن ابی طالب (ع) اینگونه گفته: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله»؛ کسی که در حقانیت جنگ های امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگ های پیامبر تردید کرده است. در نگاه جابر، علی(ع) چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)، میزان حق تلقی می‌شد و منافقان را با بغض داشتن به او می‌شناختند. سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علی خیر البشر»، «علی بهترینِ انسان‌ها است»، الهام‌بخش مؤلف شیعی، جعفر بن احمد قمی شد تا در کتابش به نام نوادر الاثر فی علی خیر البشر، یک‌سوم روایات خود را از جابر نقل کند. علاقه و اعتقاد جابر به علی (ع) به گونه ای بود که در بحارالانوار از او اینگونه آمده است: «در جنگ احزاب که علی(ع) دشمن را درهم کوبید و متلاشی کرد، ملائکه خوشحال شدند؛ پس هر کس از دیدن علی شادمان نشود، لعنت خدا بر او باد» منابع: 1- اعیان الشیعه، سید محسن الامین، جلد 4 2- وقعه الصفین، نصر بن مزاحم منقری 3- جابر بن عبدالله انصاری، حسین واثقی 4- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، جلد 11 5- معارف، ابن قتیبه 6- انساب الاشراف، بلاذری 7- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 8- تاریخ المدینه المنوره، ابن شَبّه نمیری 9- اختیار معرفة الرجال، محمدبن عمر کشی 10- قاموس الرجال، تستری 11- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 12- تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، مزّی *خبرگزاری تسنیم علیه‌السلام @dghjkb
جابر، اولین زائر امام حسین (ع) بنا بر منابع و روایات فراوان، جابر اولین زائر امام حسین (ع) است. شیخ طوسی می‌نویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا صلوات الله علیه از مدینه برای زیارت قبر امام (ع)  به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد. در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و زیارت اربعین همین است.» ماجرای زیارت مرقد امام حسین (ع) توسط جابر بن عبداللّه انصاری جابر به همراه «عطیه»، فرزند سعد کوفی، یکی از تابعان، بزرگان و راویان شیعه و از محدثان، به سوی کربلا رفت. عطیه ماجرای زیارت امام حسین (ع) را اینگونه روایت می‌کند: «همراه جابربن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین (ع) رهسپار شدیم. هنگامی که نزدیک کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد و لباس پوشید، آنگاه سر کیسه‌ی عطری را باز کرد و مقداری از آن را بر بدن خود پاشید و خود را خوش بو ساخت. هر گامی که به سوی قبر امام حسین (ع) برمی داشت، زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بود.» هنگامی که نزدیک قبر رسید، گفت: «دست مرا به قبر برسان». دست او را روی قبر نهادم. جابر از بسیاری غم و اندوه از هوش رفت و روی قبر افتاد. من به سر و صورتش آب پاشیدم. آن گاه که به هوش آمد، سه بار فریاد زد: «یا حسین». سپس گفت: «چگونه دوستی است که پاسخ دوست خود را نمی‌دهد؟» آن گاه به خود پاسخ داد و گفت: «چگونه می‌توانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ‌های گردنت بریده شده، خونت ریخته شده و سرت از بدن جدا گشته است؟ گواهی می‌دهم که تو زاده بهترین پیامبران، فرزند سرور مؤمنان، همزاد تقوا، از نسل هدایت، پنجمین عضو اصحاب کسا، فرزند سرور برگزیدگان الهی و زاده زهرا اطهر (س)، سرور زنان جهان هستی.» سپس جابر اینگونه ادامه داد: «چگونه چنین نباشد، در حالی که از دست سرور پیامبران غذا خورده ای، در دامن پرهیزکاران پرورش یافته‌ای، از پستان ایمان شیر نوشیده‌ای و با نور اسلام از شیر گرفته شده‌ای؟ تو چه در زندگی و چه پس از مرگ، پاک بوده‌ای. دل های مؤمنان از فراق و دوری تو آزرده شده است، ولی تو همواره زنده ای. سلام و درود خداوند بر تو باد. گواهی می‌دهم که در راه برادرت یحیی بن زکریا گام نهادی و همانند وی شهید شدی.» در ادامه کتاب اعیان الشیعه، آمده: سپس جابر به اطراف قبر روی گرداند و چنین گفت: «درود بر شما روان های پاک که در آستان حسین (ع) خفته و در بارگاه وی آرمیده‌اید. گواهی می‌دهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات را پرداختید. امر به معروف و نهی از منکر کردید. با بی دینان جنگیدید، خدا را پرستش کردید، تا اینکه مرگ را در آغوش گرفتید. سوگند به خداوندی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، ما نیز در پاداش شما شریکیم.» سپس عطیه از او پرسید: «چگونه در پاداش این شهیدان با آنان شریکیم، در حالی که در راه شهادت گامی برنداشته، شمشیری نزده‌ایم؟ حال آنکه سرهای آنان در راه خدا از تن جدا گشت و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند؟» جابر پاسخ داد: «ای عطیه، از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: «هرکس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیز در صف آنان قرار می‌گیرد و با آنان در یک مکان گرد می‌آید و هرکس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است.» عطیه، ادامه ماجرا را اینگونه بیان می‌کند: «در این هنگام، سیاهی کاروانی از سوی شام پدیدار شد. به جابر گفتم: «اینک سیاهی کاروانی از سوی شام نمودار شده است.»، جابر گفت: «برو از این کاروان برای ما خبری بیاور. اگر از افراد عمروبن سعد بودند، برگرد و خبر بده». من رفتم و طولی نکشید که بازگشتم و گفتم: «جابر، برخیز و به پیشواز حرم رسول خدا (ص) بیا. اینک زین العابدین است که همراه عمه ها و خواهرانش می‌آیند.» جابر با سروپای برهنه حرکت کرد. هنگامی که نزدیک امام سجاد (ع) رسید، امام به وی فرمود: «آیا تو جابری؟» عرض کرد: «آری». امام فرمود: «جابر، در این مکان بود که مردان ما کشته شدند، کودکانمان را سر بریدند، زنانمان اسیر گشتند و خیمه های ما را آتش زدند.» منابع: 1- اعیان الشیعه، سید محسن الامین، جلد 4 2- وقعه الصفین، نصر بن مزاحم منقری 3- جابر بن عبدالله انصاری، حسین واثقی 4- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، جلد 11 5- معارف، ابن قتیبه 6- انساب الاشراف، بلاذری 7- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 8- تاریخ المدینه المنوره، ابن شَبّه نمیری 9- اختیار معرفة الرجال، محمدبن عمر کشی 10- قاموس الرجال، تستری 11- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 12- تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، مزّی *خبرگزاری تسنیم علیه‌السلام @dghjkb
رساندن پیام پیامبر اسلام (ص) به امام باقر(ع) توسط جابر ماجرای ملاقات جابر بن عبداللّه با امام باقر (ع) در بسیاری از منابع گزارش شده است. جابر از پیامبر اکرم (ص) شنیده بود که تو چندان عمر می‌کنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات می‌کنی، او شکافنده علم «یبْقَرُالعلم بَقْراً» است، پس سلام مرا به او برسان. جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا می‌کرد: «‌یا باقَرالعلم»، سرانجام روزی محمد بن‌ علی(ع)، که در آن زمان در سنین نوجوانی یا جوانی بود را یافت و سخن پیامبر (ص) را به امام باقر (ع) رساند. وفات جابر بن عبداللّه انصاری جابر در پایان عمر خود، یک سال در جوار خانه خدا در مکه زندگی کرد. در آن مدت، بزرگانی از تابعین، مانند عطاءبن ابی رَباح و عمروبن دینار، با او دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد و در مدینه درگذشت. مِزّی  روایتهایی درباره سال وفات جابر آورده است که هریک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای 68 تا 79، ذکر کرده اند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال 78 و در 94 سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر او نماز خواند. منابع: 1- اعیان الشیعه، سید محسن الامین، جلد 4 2- وقعه الصفین، نصر بن مزاحم منقری 3- جابر بن عبدالله انصاری، حسین واثقی 4- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، جلد 11 5- معارف، ابن قتیبه 6- انساب الاشراف، بلاذری 7- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 8- تاریخ المدینه المنوره، ابن شَبّه نمیری 9- اختیار معرفة الرجال، محمدبن عمر کشی 10- قاموس الرجال، تستری 11- سیر اعلام النبلاء، ذهبی 12- تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، مزّی خبرگزاری تسنیم @dghjkb