#امام_رضا عليه السلام :
مَن أعانَ ظالِما فهُو ظالِمٌ، و مَن خَذَلَ ظالِما فهُو عادِلٌ.
✨هر كه ستمگرى را يارى كند ، ستمگر است و هر كه ستمگرى را يارى نرساند و دست تنها گذارد ، دادگر است .
بحارالانوار ، ج ۹۶ ، ص ۲۲۱، ح ۱۲
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
@dghjkb
🏴 فصل عزیز عزا
باز آمده محرمت از راه یا حسین
پیچیده باز بوی غمت هرکجا حسین
باز این چه شورش است که در جان ما بهپاست
باز این چه ماتم است و چه شور و نوا حسین
خورشید در غروب غریبی به خون نشست
آمد دوباره فصل عزیز عزا حسین
دلها دوباره پر شده از آه سینهسوز
عالم دوباره پر شده از ذکر یاحسین
"با عقل آب عشق به یک جو نمیرود"
عشق است اینکه کرده عزایت بهپا حسین
والشّمس والضّحی، که تویی حجّت خدا
ای وصفی از کرامت تو "هَلْ أتی" حسین
بیچاره آن کسی که خراب غم تو نیست
خوشبخت آنکه شد به غمت مبتلا حسین
"حبّ الحسین" در دل شیعه است از ازل
با خشتهای مهر تو دل شد بنا حسین
از ابتدای صبح ازل اشکبار تو
تا انتهای شام ابد انبیا حسین
"إنْ کُنْتَ باکیًا"، همهدم "فَابْكِ لِلْحُسَيْن"
این روضه را برای تو خوانده رضا، حسین
ای درد جسم و روح مرا روضهات دوا
ای محفل عزای تو دارالشفا حسین
فرقی نمیکند که چه باشند، نوکرند
در دستگاه شور تو شاه و گدا حسین
دیگر نمیخورد غم و دنیا نمیخرد
هرکس که شد به مهر و غمت آشنا حسین
در منجلاب عادت دنیا شدیم غرق
ای کشتی نجات غریقان بیا حسین
دنیا نظاره کرد خروش قیامتت
هر اربعین، مسیر نجف ــ کربلا حسین
حق تو بود و مهریۀ مادر تو بود
بستند آنچه بر حَرمت اشقیا حسین
خواهد بگیرد از دل ما روضۀ تو را
دستی که کرده است سرت را جدا حسین
سوگند بر غمت به دو عالم نمیدهیم
یک ذره از محبت و مهر تو را حسین
از لطف خود به حق علیاکبرت بکن
ما را برای دورۀ رجعت سوا حسین
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
ما زندهایم تا به ابد با تو یا حسین
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@dghjkb
15.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
من عقیدهی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است.(۱۳۹۳/۱۱/۲۷ مقام معظم رهبری)
🌱🌱🌱🌱🌱
✨ شادی روح شهدای گمنام
و همه شهدا...
#روزانه_یک_صفحه_هدیه_به_شهدا
#صفحه_۱۹۵
#باشهدا
@dghjkb
🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاس
▪️ ماه بهخونافتاده
تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب
رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب
برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت
در حسرت یک بوسهاش خون شد دل آب
پیچید در پایش که دست از او نشوید
شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب
بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت
بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب
او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام
در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب
ساقی بهسوی تشنگان میرفت سرمست
تا که به میخانه رساند بادۀ ناب
مشکی پر از امید را بر دوش میبرد
آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب
بارانی از تیر آمد اما او سپر شد
میرفت در موج خطر بی ترس گرداب
کی از هجوم شبپره ترسد عقابی؟
پولاد کی میلرزد از غوغای سیماب؟
هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه
دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب
از تیرها با جانش استقبال میکرد
تا که بَرد آبی سوی گلهای بیتاب
انداختند از پیکرش دست و نلرزید
تنها امیدش را به دندان کرد قلاب
آن مشک را چون طفل در آغوش میبرد
سقا صدف شد، مشکْ مرواریدِ خوشاب
تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر
شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب
در چشم او تصویری از لبهای تشنه
در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب»
پا تا سرش خون بود و فکر خیمهها بود
تا تشنهکامان را کند از آبْ سیراب
دشت تنش شد بیشهای از تیر دشمن
خون دل او میچکید از چشم نُشّاب
شد تیرها بال و پرش، در اوج میرفت
تا آنکه شد تیری بهسوی مشک پرتاب
هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت
شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب
دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن
درمانده و نومید شد ماه جهانتاب
با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس
از مشک سقا بر زمین میریخت خوناب
شد بوسهگاه تیرها آن ماه خونین
یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب
مرغ دلش یکباره پر زد تا مدینه
چون روضههای فاطمیه دارد آداب
از روضههای فاطمه میمرد اباالفضل
هر بار حرفی مجتبی میزد از این باب
میسوخت عمری از غم زهرا و حیدر
شد بیقرارِ مادر آن محبوب احباب
ناگاه دستی آمد و شقالقمر کرد
افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب
دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون
در راه وصل دوست شد آماده اسباب
ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور
او دید مادر را به بیداری، نه در خواب
آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته
از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب
پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت
از خیمهها میآمد آوای "عمو، آب"
شد بار اول که صدا میزد: برادر
ماه بهخونافتاده را خورشید دریاب...
▪️▪️▪️؛
مولا بهسوی خیمهها برگشت تنها
دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب
پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد
بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب
از علقمه میآمد اما بی علمدار
میآمد و از چشم او میرفت سیلاب
زینب شود کمکم مهیای اسارت
ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@dghjkb