eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
714 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 اهل نجاتیم با حسین شال عزای ماه محرّم بیاورید یک خیمه روضه، یک دهه ماتم بیاورید چندی است رنگ غربت دنیا گرفته‌ایم ما را به شهر شاهد مَحرم بیاورید خالی شده است چشمۀ چشم و گرفته دل آبی ز اشک و آتش نم‌نم بیاورید تا خیمۀ عزای حسینش به‌پا کنیم با اذن فاطمه نخ و پرچم بیاورید شکر خدا که اهل نجاتیم با حسین از کربلا به محفل ما غم بیاورید ما را رها کنید در این دشت لاله‌گون "باز این چه شورش است" و کمی دم بیاورید از خیمۀ غریبی زینب برایمان اشعار روضه‌های مجسّم بیاورید یا از کنار خیمۀ سقای تشنه‌لب مشکی ز اشک و آه دمادم بیاورید تا قلب شرحه‌شرحۀ ما شهر او شود شرحی از آن مصیبت اعظم بیاورید آسان که نیست دیدن مولایمان به خون ما را به روز واقعه کم‌کم بیاورید... ، محرم‌الحرام ١٤٤٢ @dghjkb
صلی الله علیه وآله فرمودند: 🍃 آگاه باشيد؛ خداوند بر گريه‏كنندگان حسين و آنان كه دشمنان او را لعنت كنند و افرادى كه قلبشان از غيظ و غضب بر آنان پر باشد صلوات و رحمت می فرستد. بحارالانوار، ج44، ص306 @dghjkb
رویم نمیشود که بگویم مرا ببخش با این همه گناه ولیکن آقا ببخش شاید دلت گرفته ازاین توبه‌های سست اینبار چندمین بارست، ولی آخر بیا ببخش 🌾تعجیل درفرج صلوات..... @dghjkb
▪️وقایع روز دوم محرم و ورود امام حسین علیه‌السلام به کربلا؛ امام حسین(ع) در دوم محرّم سال 61 هجرى به اتّفاق یاران خویش به سرزمین کربلا وارد شد[1]،که  سرآغاز حماسه‌هاى عظیم عاشوراست.[2] مصائب اهل بیت علیهم‌السلام از روز دوم محرّم که وارد کربلا شدند شروع شد و روز به روز کار را بر آنها سخت‌تر کرد.[3] *سخنان امام حسین(علیه السلام) هنگام ورود به کربلا: آن حضرت هنگام ورود به سرزمین  کربلا ابتدا به یارانش رو کرد و فرمود:«النَّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلى أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُمْ، فَإِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ ؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین همانند چیزى است که بر زبانشان باشد، تا آنگاه که زندگى‌شان(به وسیله آن) پر رونق است آن را نگه مى‌دارند، ولى هنگامى که با مشکلات آزموده شوند عدد دین داران اندک مى‌شود».[4] آنگاه پرسید: آیا اینجا کربلا است!پاسخ دادند: آرى، اى پسر پیغمبر! آن حضرت فرمود:«هذا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلاءٍ، ههُنا مَناخُ رِکابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا؛ این دیار، جایگاه اندوه و بلا(و سرزمین گرفتارى و آزمون) است، اینجا محلّ خوابیدن شتران ما، و بارانداز کاروان ما، و محلّ شهادت مردان ما و جارى شدن خون ماست».[5]،[6] *عبیدالله‌بن‌زیاد و اطلاع از ورود امام(علیه السلام) به کربلا: پس از اینکه اصحاب امام علیه‌السلام پیاده شدند «حرّ» نیز با هزار سوار جنگى در ناحیه دیگرى در مقابل امام علیه‌السلام اردو زد و نامه‌اى به عبیداللَّه‌بن‌زیاد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسین علیه‌السلام به کربلا باخبر ساخت.[7] *نامه عبیدالله به امام حسین(علیه السلام) در روز دوم محرم: ابن زیاد نیز نامه‌اى به این مضمون براى امام حسین علیه‌السلام نوشت: «امّا بعد! اى حسین! خبر ورودت به کربلا به من رسید، امیرالمؤمنین یزید! به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و غذاى سیرى نخورم تا تو را به قتل برسانم و به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم و یا به فرمان من و یزید بن معاویه گردن نهى».[8] *پاسخ کوبنده امام حسین(علیه السلام) به ابن زیاد: چون این نامه به امام حسین علیه‌السلام رسید و آن را خواند، نامه را به دور افکند و فرمود:«لا أَفْلَحَ قَوْمٌ آثَرُوا مَرْضاهَ أَنْفُسِهِمْ عَلى مَرْضاهِ الْخالِقِ ؛ گروهى که خشنودى خود را بر خشنودى خداوند برگزیدند، هرگز رستگار نخواهند شد».[9] فرستاده «عبیداللَّه» پرسید: «اى اباعبداللَّه! جواب نامه چه شد؟»امام علیه السلام فرمود:«ما لَهُ عِنْدِی جَوابٌ؛ لِأَنَّهُ قَدْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَهُ الْعَذابِ ؛ این نامه نزد من جوابى ندارد، زیرا عبیداللَّه مستحقّ عذاب الهى شده است!».[10] چون قاصد نزد عبیداللَّه بازگشت و جریان را گفت، ابن زیاد به شدّت برآشفت (ولى پاسخى نداشت).[11]،[12] *سازش ناپذیری امام حسین(علیه السلام) در برابر ظالمان: امام علیه‌السلام با این سخن کوتاه و پر معنى نشان داد که با کسانى که خشنودى بندگان طاغى و یاغى را بر خشنودى خدا مقدّم مى‌شمرند، هیچ سر سازش ندارد و نامه امثال ابن‌زیاد را که جزو این گروهند، لایق و شایسته پاسخ نمى‌داند، آن را مى‌خواند و به دور مى‌افکند، هر چند جان شریفش در خطر باشد.[13] (1) عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها ،رویدادها، پیامدها؛ ص379. (2) کلیات مفاتیح نوین ؛ ص599. [3] احکام عزادارى ؛ ص114. [4] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص379. [5] مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 237 و بحارالانوار، ج 44، ص 383. [6] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص379. [7] همان. [8] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص382. [9] همان. [10] همان. [11] فتوح ابن اعثم؛ ج 5؛ ص 150- 151، مقتل الحسین خوارزمى؛ ج 1؛ ص 239 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 383. [12] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص382. [13] همان ؛ ص383 fa.shafaqna.com @dghjkb
*نامه امام حسین علیه‌السلام به اهل کوفه: در این روز امام علیه‌السلام قلم و کاغذى طلب کرد و نامه‌اى براى بزرگان کوفه که مى‌دانست بر رأى خود استوار مانده‌اند، و در واقع خطاب به عموم مردم کوفه، به این مضمون نوشت:««بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ إِلى سُلَیمانِ بْنِ صُرَدٍ، وَ الْمُسَیِّبِ بْنِ نَجْبَهَ، وَ رُفاعَهِ بْنِ شَدّادٍ، وَ عَبْدِاللَّهِ بْنِ والٍ…،[14]فَمَنْ نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ،وَ سَیُغْنِى اللَّهُ عَنْکُمْ، وَ السَّلامُ؛«به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از حسین‌بن‌على علیه‌السلام به سلیمان‌بن صرد، مسیّب‌بن نجبه، رفاعه‌بن شداد، عبداللَّه‌بن وال و همه مؤمنین، امّا بعد: شما مى‌دانید پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم در زمان حیات خود فرمود:«هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خداوند را حلال شمرده و پیمان خدا را شکسته و با سنّت پیامبر اکرم مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار نموده، ولى با او به مبارزه عملى و گفتارى برنخیزد، سزاوار است که خداى متعال او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد کند…[15]هر کس پیمان شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است». و خداوند به زودى مرا از شما بى نیاز خواهد کرد. والسلام».[16]،[17] امام علیه‌السلام نامه را مهر کرد و پیچید و به «قیس بن مسهّر صیداوى» داد تا به مردم کوفه برساند و چون امام از خبر کشته شدن قیس مطّلع شد، اشکش جارى گشت و عرضه داشت:«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنا و لِشیعَتِنا عِنْدَکَ مَنْزِلًا کَریماً، وَ اجْمَعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ قَدیرٍ؛ خداوندا! براى ما و شیعیان ما در نزد خود جایگاه والایى قرار ده و ما را با آنان در جوار رحمت خود گردآور که تو بر انجام هر کارى توانایى».[18] *اتمام حجت سیدالشهدا(علیه السلام)با کوفیان: امام علیه‌السلام در این نامه که براى عموم مردم کوفه مخصوصاً بزرگان آنها نوشته است بار دیگر اتمام حجّت مى‌کند. از یک سو وظیفه سنگین آنها را در قیام بر ضدّ جنود شیطان و سردمداران فساد و کفر و طغیان، روشن مى‌سازد، و از سویى دیگر عهد و پیمان و بیعت مؤکّد آنان را در حمایت از آرمان‌هاى خود یادآور مى‌شود.[19] جالب این که هرگز قیام و مبارزه خود را مشروط به قیام آنها نمى‌کند وعزم و جزم خود را براى مبارزه تا آخرین نفس با توکّل بر خداوند آشکار مى‌سازد.[20] [14] همان. [15] همان؛ ص 384. [16]  فتوح ابن اعثم؛ج 5؛ ص 143- 145، مقتل الحسین خوارزمى؛ ج 1؛ص 234- 235 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 381- 382. [17] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص 385. [18]  فتوح ابن اعثم؛ ج 5؛ ص 147 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 382. [19] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص385. [20] همان. fa.shafaqna.com @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب: در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت این است: هیئت محلّ است، محلّ بیان است، محلّ بیان مهم‌ترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است. 🏴 @dghjkb
🔵خانمی با بچه به مقر سپاه مریوان آمد گفت: کاک احمد گناه من چیه که شوهرم عضو کومله است و من محتاج نان شبم حاج احمد گفت: از زمانی که من اینجا هستم تا زمانی که از اینجا برم نصف حقوقم رو به این خانم بدید خبر که به گوش شوهرش رسید با جمعی از کومله‌ها خودش را تسلیم حاج احمد کرد.. @dghjkb
. ▪️ فصل عزا آمد دوباره فصل عزا شعر غم بخوان با سینۀ پرآتش و با چشم نم بخوان آمد دوباره موسم ماتم بگیر دم همراه عرش و کرسی و لوح و قلم، بخوان: "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" این را هزار بار بخوان، دم‌به‌دم بخوان شرحی از آتش دل آل رسول را در بندبند مرثیۀ محتشم بخوان آمد دوباره ماه غم و ماتم حسین این ماه را بزرگ بدان محترم بخوان در نینوای غمزده چون نی به ناله باش در پرده‌های شور و نوا زیر و بم بخوان از بلبلان خونی و بی‌آشیان بگو از لاله‌های زخمی و زار و دِژَم بخوان همراه اشک و نالۀ زهرا و مرتضی نوحه ببار و شور بگیر و دودم بخوان "از آب هم مضایقه کردند کوفیان" طوماری از جنایت اهل ستم بخوان از خیمه‌ها و قحطی آب و عطش بگو از دست و مشک و فرق و عمود و علم بخوان بر روی نیزه آیۀ اعجاز را ببین از داستان کهف و رقیم این رقم بخوان همچون نسیم از حرم دوست کن گذر از غنچه‌های پرپر باغ قِدَم بخوان بگذار سر به تربت مولای بی‌کفن از غربت و مصائب اهل حرم بخوان ، ۱۴۰۰/۰۵/١۹ برابر با یکم محرم‌الحرام ١۴۴۳ @dghjkb
🏴 در خرابه دختری جا مانده است حسرتِ دیدارِ بابا مانده است از فراقِ دیدنِ روی پدر کنجِ این ویرانه تنها مانده است 🍃 @dghjkb
▪️شب سوم: حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) رقیه(سلام‌الله‌علیها) دردانة سه ساله حسین بن علی(علیه‌السلام) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(سلام‌الله‌علیها) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. منبع:gamenetyahoo.blogfa.com *بیتوته سلام‌الله‌علیها @dghjkb
شما چهل روز دائم‌الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد..! نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد..! سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند..! انسان اگر می خواهد به جایی برسد با نماز شب می رسد..! نماز شب یادتون نره @dghjkb
صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: 🍃 اى فاطمه! همه چشم‌ها در روز قيامت گريان است؛ جز چشمى كه بر مصيبت‌هاى حسين بگريد. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳ ‌ @dghjkb
▪️وقایع روز سوم محرم: در روز سوم محرم، امام حسین‌ (ع) در سرزمین کربلا مستقر شدند و عمربن سعد با لشگریان خود وارد صحرای کربلا شد. طبق تاریخ امام پس از استقرار در سرزمین کربلا دستور برپایی خیمه‌ها را می‌دهند، ولی با یک تفاوت بزرگ، در سفرهای گذشته خیمه‌ها بر روی تپه و بلندی بر پا می‌شد، اما این بار امام دستور می‌دهند که خیمه‌ها بر روی سطح صاف و یا فرورفتگی بر پا شود. شاید منظور از این دستور امام این بود که کودکان و زنان در میدان جنگ و درگیری چیزی را مشاهده نکنند تا دچار ترس و وحشت نشوند. حربن یزید ریاحی که از سوی دشمن مامور شده بود تا با سپاهیانش راه را بر امام ببندد در مقابل کاروان امام خیمه می‌زند و در اولین اقدام عبیدالله را از ورود امام به کربلا با خبر می‌سازد. خریداری اراضی کربلا: از اتفاقاتی که در روز سوم محرم به روایت تاریخ رخ داده است، خرید زمین کربلا توسط امام حسین(ع) بود. امام زمین کربلا را از اهل نینوا خریدند و شرط کردند که هر کس که علاقمند به زیارت قبور شهدا و قبر حضرت بود او را پذیرایی کرده و هدایت کنند. ورود عمر بن سعد به کربلا: عبیدالله بن زیاد در روز دوم محرم نامه‌ای را برای امام ارسال می‌کند و می‌نویسد که یزید مرا فرمان داده که یا از تو و یارانت بیعت گرفته و تسلیم ما شوید و یا شما را زنده نگذارم. امام حسین (ع) جواب نامه عبیدالله را نمی‌دهند و به فرستاده او می‌فرمایند که برای عبیدالله بن زیاد عذابی سخت در انتظار است. بدین ترتیب عبیدالله، عمربن سعد را فرمان داده تا به جنگ با امام برود. عمر بن سعد که وعده حکومت بر ری را از عبیدالله گرفته بود از جنگ با امام حسین(ع) می‌ترسد و فرمان عبیدالله را قبول نمی‌کند. اما عبیدالله شرط حکومت بر ری را جنگ با امام حسین(ع) می‌خواند و عمر بن سعد در شرایطی که اطرافیانش او را از این کار منع می‌کردند قبول کرد که به جنگ با امام حسین(ع) برود. بالاخره عمر بن سعد در روز سوم محرم با 4 هزار سپاه از اهل کوفه به کربلا داخل می‌شود. هنگامی که عمر بن سعد به کربلا وارد شد، عزرة بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیه‌السلام فرستاد تا از امام سؤال کند برای چه به این مکان آمده است و چه قصدی دارد؟ چون عزره از جمله کسانی بود که به امام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود از رفتن به نزد آن حضرت شرم کرد. پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نامه نوشته و او را دعوت به کوفه کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند. تمامی آنها از رفتن به خدمت امام حسین علیه‌السلام خودداری کردند. ولی شخصی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که مرد گستاخی بود برخاست و گفت: من به نزد حسین رفته و اگر بخواهی او را می‌کشم. عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلا ندارم، ولی به نزد او برو و از او سؤال کن به چه منظوری به اینجا آمده است؟ کثیر بن عبدالله به طرف امام حسین علیه‌السلام رفت، ابوثمامه صائدی که از یاران امام حسین علیه السلام بود چون کثیر بن عبدالله را مشاهده کرد به امام عرض کرد: این شخص که می‌آید بدترین مردم روی زمین است، پس ابوثمامه راه را بر کثیر بن عبدالله گرفت و گفت: شمشیر خود را بگذار و نزد حسین برو! کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید، پیام خود را می‌رسانم در غیر این صورت برمی‌گردم. ابوثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت می‌گذارم تو پیامت را ابلاغ کن. کثیر بن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمی‌گذارم چنین کاری کنی. ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشت کاری هستی و من نمی‌گذارم به نزد امام بروی. پس از این مشاجره و نزاع کثیر بن عبدالله بدون ملاقات بازگشت و جریان را به عمر بن سعد اطلاع داد. عمر بن سعد شخصی به نام قرة‌ بن قیس حنظلی را به نزد خود فرا خواند و گفت: ای قره حسین را ملاقات کن و از علت آمدنش به این سرزمین جویا شو. قرة بن قیس به طرف امام حرکت کرد، امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمود: آیا این مرد را می‌شناسید؟ حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری!‌ این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی می‌شناختم و گمان نمی‌کردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده نمایم. آنگاه قرة بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ کرد، امام حسین علیه‌السلام فرمود مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده‌اند و اگر از آمدن من ناخشنودید باز خواهم گشت، قرة چون خواست برگردد حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرة وای بر تو چرا به سوی ستمکاران باز می‌گردی؟ این مرد را یاری کن که بوسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی. قرة گفت: من پاسخ این رسالت را به عمر بن سعد برسانم، سپس در این امر اندیشه خواهم کرد. پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان باخبر ساخت. منبع: isna.ir *بیتوته @dghjkb
نامه عمر بن سعد به عبیدالله بن زیاد: حسان فائد می‌گوید: من نزد عبیدالله بن زیاد بودم که نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنین آمده بود: چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم قاصدی نزد او فرستادم و از علت آمدنش جویا شدم، او در جواب گفت: اهالی این شهر برای من نامه نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت کرده‌اند، اگر آمدنم را خوش نمی‌دارید باز خواهم گشت. عبیدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند گفت: اکنون که در چنگ ما گرفتار شده امید نجات دارد ولی حالا وقت فرار نیست. نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد: عبیدالله به عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت. چون نامه به دست عمر بن سعد رسید، گفت: می‌پندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست. عمر بن سعد نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام نرسانید زیرا می‌دانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا اندیشه سپاه انبوهی را در ذهن می‌پرورانید. عبیدالله بن زیاد در نخیله: عبیدالله شخصا از کوفه به طرف نخیله حرکت کرد و کسی را نزد حصین به تمیم که با قادسیه رفته بود فرستاد و او به همراه چهارهزار نفر که با او بودند به نخیله آمده سپس کثیر بن شهاب حارثی و محمد بن اشعث و قعقاع بن سوید و اسماء‌بن خارجه را طلب کرد و گفت: در شهر گردش کنید و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از یزید و من فرمان دهید و آنان را از نافرمانی و برپا کردن فتنه برحذر دارید و آنان را به لشگرگاه فرا خوانید. پس آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آنها به نخیله نزد عبیدالله بن زیاد بازگشتند و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه‌ها و گذرگاه‌ها می‌گذشت و مردم را به پیوستن به لشکر عبیدالله بن زیاد تشویق می‌کرد و آنان را از یاری امام حسین علیه السلام بر حذر می‌داشت. عبیدالله گروهی سواره را بین خود و عمر بن سعد قرار داد که هنگام نیاز او وجود آنها استفاده شود و در هنگامی که او در لشگرگاه نخیله بود شخصی به نام عمار بن ابی سلامه تصمیم گرفت که او را ترور کند، ولی موفق نشد به طرف کربلا حرکت کرد و به امام ملحق گردید و شهید شد. منبع: isna.ir *بیتوته @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️امام حسین(علیه‌السلام)» در وصیت نامه شهدا؛ 🔹يكي از عوامل اساسي و تأثيرگذاري كه باعث شد ملت ايران از جنگ هشت ساله تحميلي سرافراز بيرون بيايد، تأثيرپذيري رزمندگان سپاه اسلام از اهل بيت (ع) و به خصوص امام حسين (ع) بود كه اين مسئله را مي‌توان به وضوح در گفتار و رفتار شهيدان دوران دفاع مقدس جستجو كرد. 🌴"رزمندگان خون دادن را از حسین می آموزند و آنچنان آگاهانه قدمهای خود را بر زمین می کوبند و استمرار حرکت می کنند که ترس سراپای وجود ابرقدرتها را فراگرفته و از ترس به خود می پیچیند و مجال فکر کردن و تصمیم گرفتن را از دشمن گرفته اند." شهید محمدمهدی آفرند  **پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ و ایثار و شهادت"نوید شاهد" @dghjkb
AUD-20210807-WA0001.mp3
4.51M
🏴ویژه ماه ♨️رزق خاص ماه محرم بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @dghjkb
نور چشمم فدای طفلانت جان زینب همیشه قربانت زندگی من و تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست 🌺 @dghjkb
▪️شب چهارم: حضرت حرّ(علیه‌السلام) شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(علیه‌السلام) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. منبع:gamenetyahoo.blogfa.com *بیتوته @dghjkb
مداحی_آنلاین_اگه_گناه_کارید_نباید_بیاید_در_خونه_امام_حسینع_استاد.mp3
1.85M
🏴ویژه ♨️اگه گناه کارید نباید بیایید در خونه امام حسین(ع) !؟ بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @dghjkb
علیه‌السلام فرمودند: 🍃 هر کس که رنج و اندوهی را از مؤمنی برطرف سازد، خداوند متعال غم‌های دنیا و آخرت را از او دور می‌سازد. اعلام الدین، ج۱، ص ۲۹۸ @dghjkb
🍃خدایا... با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان... و به نافرمانی‌ات بدبختم مکن... فرازی از دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه @dghjkb
▪️وقایع روز چهارم محرم و رسیدن یکایک لشکریان اهل کوفه برای بستن راه امام حسین(ع) امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان در جنگی که حدود هشت ساعت به طول انجامید، به شهادت رسیدند، هیچ موضوعی در تاریخ اسلام به‌ اندازه عاشورا ریزبینانه و جزئی گزارش نشده و شاید یکی از دلایل آن حقانیت شهدای کربلا و ضرورت تبیین حقیقت ماجرایی فوق ظالمانه و آگاه بخشی مردم از ظلم ظالم به مظلوم و اهداف والای قافله آزادگی است. در روز شمار حوادث عاشورای حسینی؛ برای روز چهارم در تاریخ حادثه خاصی و مشخصی ذکر نشده است. تنها اتفاق در امتداد رسیدن یکایک لشکریان اهل کوفه است. در روز سوم محرم چهار هزار سواره نظام با عمربن سعد به کربلا رسیده بودند و از روز چهارم تا روز نهم محرم، لشکریان دیگری به سرکردگی دیگرانی به کربلا رسیدند مثلاً «شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی» با چهار هزار نفر و دیگران تا آخرین چهار هزار نفری که به کربلا رسیدند. «شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلابی» از مسیحیان نصرانی شهر حیره بود، وقتی لشکریان مسلمان در فتوحات به عراق رسیدند شمر بن ذی الجوشن مسلمان شد و پدرش همچنان بر نصرانیت خود باقی ماند. شمر بن ذی الجوشن از طرف عبیدالله ابن زیاد با چهار هزار پیاده نظام در روز نهم محرم به کربلا آمدند و اتفاقاً سرکردگی یا فرماندهی میدان کارزار را اینان به دست گرفتند یا به عبارت دیگر متصدیان میدان کارزار کربلا از طرف ابن زیاد همین شمر بود. روز چهارم محرم در مجالس شیعه عرب بیشتر یاد اصحاب امام حسین(ع) به طور کلی و به خصوص در میان اصحاب امام حسین(ع) سرنوشت حربن ریاحی را بیان می کنند. حربن ریاحی اولین سرکرده هزار سواره نظام برای رویارویی و محاصره امام حسین(ع) و رساندن او به شهر کوفه و نزد عبیدالله ابن زیاد بود. حربن ریاحی به دستور ابن زیاد امام حسین(ع) را به نزول در کربلا وادار کرد، البته در روز عاشورا تصمیم خود را گرفت و از عمر بن سعد جدا شد، توبه کرد و به امام حسین(ع) ملحق شد و امام حسین(ع) توبه او را پذیرفت و به عنوان یکی از سواران اولیه قتال کربلا و از شهدای اولیه رکاب امام حسین(ع) قرار گرفت. برخی از شیعیان عرب نیز مجالس عزاداری روز چهارم را به بیان سرنوشت «حبیب بن مظاهر اسدی» اختصاص می دهند. در مجالس شیعیان غیر عرب در روز چهارم به سرنوشت دو نفر از کسانی که منسوب به بارگاه امام حسین(ع) هستند، می پردازند، یکی از این افراد «عبدالله بن حسن بود» که ۱۱ سال داشت و از جمله شهیدان کم سن و سال واقعه عاشورا بود. عبدالله بن حسن یکی از فرزندان کوچک امام حسن مجتبی(ع) است که ظاهرا در وقت شهادت امام حسن(ع) یک ساله بیشتر نبوده و در روز کربلا شاید ۱۱ سال داشته است، عبدالله بن حسن در آخرین ساعات مبارزه امام حسین(ع) و افتادن بر روی زمین، در دامان عمویش امام حسین(ع) شهید شد و در مجالس و محافل ایرانیان غالب ذکر این نازدانه امام حسن(ع) را و احیاناً رقیه دختر منسوب به امام حسین(ع) را ذکر می کنند. نحوه شهادت عبدالله بن حسن  یکی از کم سن و سال های بنی هاشم که اشاره کردیم عبدالله ابن حسن فرزند امام حسن مجتبی(ع) بود که در آخر عمر آن حضرت به دنیا آمده یعنی حدود سال ۵۰ که اکنون اول سال ۶۱ هجری است و لذا گفته می شود که این فرزند امام حسن(ع) ۱۱ ساله بود و از خیمه ها به طرف مقتل امام حسین(ع) یعنی آنجایی که امام حسین(ع) بر زمین افتاده بود، خود را رساند و افتاد در دامان عمویش امام حسین(ع) و کسی را که شمشیرش اشاره به طرف امام حسین(ع) کرده بود، دست گرفت که جلوی شمشیر را بگیرد و او بی رحمانه شمشیر را فرود آورد و دست این نوجوان ۱۱ ساله را بُرید و او با دست بریده به دامان عمویش پناه آورد. البته پیش از اینکه به امام حسین(ع) برسد، امام حسین(ع) صدایش را بلند کرد و خواهرش زینب(س) را صدا زد که کودک را بگیر که به معرکه نیاید، اما زینب(س) نتوانست به او برسد و او را بگیرد، بالاخره این هم یکی دیگر از کم سن و سال های نوجوانان بنی هاشم است که در کربلا شهید شده است. fa.shafaqna.com @dghjkb
💠روز به روز باید یادِ شهدا و تکرار نامِ شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند! @dghjkb