eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
710 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴نا امید نباش؛ همانا نا امیدی کفر است... 🌱 شاید خداوند تو را از کم بی نیازگرداند ،،،، ✨و همانا به دنبال سختی آسانی می آید... ✨و گفته الله صادقتر و درست تر از هر گفته ایست.... @dghjkb
🍃 خانه آخرت خیلی از دنیا زیباتر است... بسم الله الرحمن الرحیم «ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً» اينجانب پاسدار ابراهيم بارگاهي که براي دومين بار عازم جبهه هستم و به سوي شهادت مي‌شتابم، چون بار اول که در جبهه بودم و لياقت و سعادت شهيد شدن را نداشتم،‌ اين بار مي‌روم که خداوند، جان ناقابل ما را قبول نمايد و شربت شهادت بنوشم. من مي‌خواهم به جايي بروم که رجايي و باهنر و بهشتي و مطهري و طالقاني و نواب‌ صفوي و ديگر شهداي مجلس مثل «کامکاري، نيکبخت، زينبي، بيژني، ضرغام، امرالله و ديگر شهدا آنجا باشند. روح و شخصيت شهيد آنچنان پاک و وارسته شده است که در بدنش و در خونش و حتي در جامعه‌اش اثر گذاشته است. بدن شهيد، يک جسد متروح است، يعني جسدي است که احکام روح بر آن جاري شده، بدن و جامه‌ شهيد از ناحيه‌ روح و انديشه و حق‌پرستي و پاک باختگي ‌اش کسب شرافت کرده است. شهيد اگر در ميدان معرکه، جان به جان آفرين تسليم مي‌کند، بدون غسل و کفن با همان تن خون‌آلود و جامه‌ خون‌آلود دفن مي‌شود. اگرچه دنيا، زيبا و دوست‌ داشتني است، دنيا آدم را به طرف خودش مي‌کشد اما خانه‌ آخرت خيلي از دنيا زيباتر است؛ خيلي از دنيا بالاتر و عالي‌تر است که آخر کار بايد گذاشت و رفت؛ پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نکند. اين بدن‌هاي ما ساخته شده که آخر بميرد پس چرا در راه خدا با خمپاره قطعه ‌قطعه نشود. پدر و مادرم و خواهرم و همسرم اگر من بدون خداحافظي از شما به جبهه رفته‌ام، وقت نداشتم خبر بدهم مرا ببخشيد و حلالم کنيد و بر من گريه نکنيد و راهم را ادامه بدهيد.... خداوندا! در چشمانم روشنايي و در دينم بصيرت و در قلبم يقين و در علمم اخلاص و در نفسم سلامت و در روزيم وسعت قرار بده و مرا مادامي که باقي هست، شکرگزار خودت قرار بده ..... والسلام «شهید ابراهيم بارگاهي» @dghjkb
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 ✨ سلام به دایی شهیدم که بعد از سی وپنج سال شناسایی شد !!!!! 🌱ودلم شاد گردید آن هم به وجود برکت امام رضا(ع) بود که شهید را به ما رساند..... 🍃دلم گرفته دعا کنید از آسمان.... @dghjkb
🍃ای شهید!!! مگر چه می بینی که اینچنین شاد و مسروری،، 🍃لبخند بزن دلاور لبخند بزن بر آنچه به آن دست یافته ای لبخند بزن که آنچه وعده الهی بود ،به حقیقت پیوسته است... لبخند بزن به فرشتگان مقربی که به استقبالت آمده اند به همرزمان شهیدت،،، 🍃به امام شهدا... لبخند بزن به ما که چشم به شفاعت تو دوخته ایم... @dghjkb
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 شب جمعه و یاد شهدا... شادی روح شهدای گمنام🏴 شهدای ر حانیت🏴 شهدای محراب🏴 شهدای امر به معروف🏴 شهدای دفاع مقدس🏴 شهدای انقلاب🏴 شهدای مدافع حرم🏴 شهدای مدافع سلامت🏴 شهدای مدافع امنیت🏴 شهدای هسته ای🏴 و همه شهدا🏴🏴 🏴 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🏴 🏴 اللهم عجل لولیک الفرج🏴 @dghjkb
🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴🌱🏴 امام سجاد علیه السلام: نشانه های مؤمن پنج چیز است: پرهیزگاری در خلوت صدقه در حالت نیازمندی شکیبایی هنگام مصیبت بردباری هنگام خشم و راستگویی هنگام ترس الخصال، ص۲۴۵ @dghjkb
*وصيت‌نامه شهيد جواد جليلي: بسم‌الله‌الرحمن الرحيم درود خداوند متعال بر تو باد اي رهبر عالي قدر و بزرگوار سلامشهيدان ايران ...حسين جان! جوانان ما در جبهه‌ها به ياد تو سينه‌هاي خود را جلوي گلوله‌هاي سبك و سنگين قرارمي دهند و جان خود را مي‌دهند پروردگارا من مي‌دانم تو ما را خلق كردي و تو به ما جان داده‌اي....خداوندا مرا ياري كن اگر تو ياري نكني ياوري جز تو ندارم و اي مردم مسلمان اين خون پاك شهيدان است كه پيچ و خم قلاب را صاف و هموار مي‌كند كه شايد با ريخته شدن اين خونهاي پاك كساني كه در ناداني هستند بهراه الله نماينده شوند. از شما مردم مسلمان و دوستان و آشنايان تقاضا مي‌كنم كه با انقلاب به حالت سستي برخورد نكنيد انقلاب هدف بزرگي را دنبال كرده است و از شما مي‌خواهم كه جلوگيري از فرزندان خود نكرده و بگذاريد راهي راه مي‌خواهند بروند و اگر كسي مانع از رفتن فرزندش به جبهه‌هاي جنگ شود به خدا قسم مسئول است..... خدايا تو را شكر مي‌كنم كه به من قدرت تشخيص حق از باطل را دادي و خدايا تو را شكر مي‌كنم كه رهبرم را شناساندي كه به من چنين پدر و مادري دادي خدايا تو را شكر مي‌كنم كه مرا در ناداني نميراندي مادر عزيزم مي‌دانم كه شما را اذيت كردم و براي شما نتوانستم فرزند خوبي باشم.... بعد از مردن من حجله‌اي براي من مگذاريد چون درنزد خدا هيچ ارزشي ندارد گل بر سر قبرم نياوريد چون اين گلها بعد از 2 يا 3 روز پلاسيده مي‌شوند مرا در بهشت‌زهرا (س) دفن كنيد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته 58/4/1361 جواد جليلي @dghjkb
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 💠كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت می‏كردند، منتظران حقيقى بودند. (مقام معظم رهبری) @dghjkb
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ☘سلام سردار،، ☘عکس ات بالای تختم است ،، ☘ما زینب های تو هستیم پس برایمان دعا کن.... @dghjkb
✨گمنامی که پس از ۳۵سال نامدار شد/ شهیدی که از ابتدا آتش به اختیار بود: به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, دوست داشت گمنام شهید شود و اثری از او نباشد. خدا هم او را 35 سال گمنام و بی‌نشان میان شهدا قرار داد. 16 سال پیش بود که به‌عنوان شهید گمنام شناسایی شد و به‌همراه 7 همرزم گمنامش در پنجم مهر سال 80 در شهرک ولایت دانشگاه امام حسین(ع) به خاک سپرده شد تا به نگینی درخشان در شرق تهران تبدیل شود. تقدیر سرنوشتش بر آن رقم زد تا پس از 16 سال گمنامی و بی‌نشانی توسط آزمایش DNA هویتش شناسایی شود. شهید «مجتبی کریمی» 18 سال بیشتر نداشت که به‌همراه دوست صمیمی‌اش شهید «علی علی‌آبادی» که او هم هنوز مفقودالاثر است عازم جبهه شدند و در عملیات رمضان در هفتم مرداد سال 61 مزد جهاد و مجاهدت خود را گرفت و شربت شهادت را نوشید. پدرش نیز در سال 92 پس از فراغ و بی‌خبری از پیکر فرزندش به رحمت ایزدی پیوست و مادر رنج این دوری و فراغ را به‌تنهایی بر دوش کشید تا آنجا که مبتلا به بیماری‌ای همچون پارکینسون و حملات قبلی شد اما هنوز با صلابت به شهادت پسرش افتخار می‌کند. شب گذشته  سردار مرتضی صفاری فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) به‌همراه سردار محمدرضا حسنی آهنگر فرمانده دانشگاه جامع امام حسین(ع) و جمعی از مسئولان آستان شهدای گمنام شهرک ولایت و معراج الشهدای مرکز با حضور در منزل خانواده این شهید والامقام خبر شناسایی پیکر مطهر فرزندان شهیدشان را به آنها ابلاغ کردند. الآن که پیکر پسرم  شناسایی شده گریه نمی‌کنم و به او افتخار می‌کنم مادر شهید مجتبی کریمی در این دیدار می‌گوید: چند سال پیش خواهرش, مجتبی را در خواب دیده بود و به او گفته بود «مجتبی، کجایی؟»، گفته بود «من خیلی وقته آمده‌ام». یک بار دیگر هم خواب او را دیدم که کنار پدرش کار می‌کند به او  گفتم «مجتبی، کجایی؟ کی آمدی؟» و او را بوسیدم. مجتبی گفت که «به بابام کمک می‌کنم» و دیگر خوابی از او  ندیدیم. من همیشه منتظر بودم که خبری از او بشود و دلم قرص بشود. راهش را خودش انتخاب کرد و خدا را شکر راه بدی نرفتند. زمانی که خبر شهادت را به من دادند اصلاً گریه نکردم و به او افتخار کردم اکنون نیز که پیکرش بازگشته نیز گریه نمی‌کنم و به او افتخار می‌کنم. برادر شهید کریمی نیز در سخنانی می‌گوید: مجتبی با شهید علی‌آبادی دوستان صمیمی بودند که با هم به جبهه رفتند. روز آزادی خرمشهر شهادت پسرعمویم بود که همه کارهایش را مجتبی انجام داد، بعد از آن  رفتند پادگان امام حسن(ع) که به‌همراه شهید علی‌آبادی به جبهه اعزام شوند. من نیز دنبالش رفتم و بدرقه‌شان کردم. شش ــ هفت ماه گذشت اما خبری از او نشد. شب‌ها طوری بود که پدر و مادرم کمتر می‌خوابیدند و وقتی بچه‌ها می‌آمدند فکر می‌کردم برادرم هم همراهشان هست سریع سر کوچه می‌رفتم تا آنها را ببینم اما خبری از او نبود. یک سال بعد ساک وسایل و خبرش را برایم آوردند و به خانواده گفتم که مجتبی شهید شده. او در پنجمین مرحله عملیات رمضان در هفتم مرداد سال 61 شهید شد. مجتبی بسیار اهل مسجد بود و روی دیوارها شعار می‌نوشت. یکی از شعارهایش این بود که «ای زن، به تو از فاطمه این گونه خطاب است ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است»، حتی عده‌ای ناراحت شدند و جلویش را گرفتند که "چرا این را نوشتی؟" اما او باز هم این کار را می‌کرد. در این مدت مادرم و پدرم که مرحوم شد بسیار چشم‌انتظارش بودند. هر سِری که شهید می‌آوردند مادرم می‌گفت «داخل این شهدا مجتبی هم هست یا نه؟» که امشب این انتظار به سر رسید. خواهر شهید کریمی نیز در خصوص ویژگی‌های برادرش می‌گوید: مجتبی همیشه با اتوبوس این طرف و آن طرف می‌رفت و من آن موقع کلاس قرآن می‌رفتم و  می‌دیدم بارها در صف اتوبوس ایستاده. چون  آن موقع اتوبوس مختلط بود و می‌دید جمعیت پر است و خانم‌ها در اتوبوس هستند, سوار نمی‌شد. وقتی می‌آمدم خانه او چند ساعت بعد از من می‌آمد و می‌گفت "10 تا اتوبوس آمد و خانم‌ها زیاد بودند و من سوار نشدم". وقتی پیاده می‌آمد پول‌هایش را جمع می‌کرد. مجتبی می‌گفت «آدم خوبه شهید بشه و هیچی ازش برنگردد!» او ادامه می‌دهد: ما یک ماشین تایپ کوچک در خانه داشتیم و مجتبی همیشه مطالب مختلف را برای بسیج مسجد تایپ می‌کرد و می‌برد. یک بار یک پاکت نامه دیدم که پشتش نوشته بود کمیته امداد امام خمینی! به او گفتم «این چیه؟» گفت «این مال منه، کاری نداشته باش!» چند وقت گذشت و یکی از همسایه‌ها که وضعیت خوبی نداشت آمد  به ما گفت "کمیته امداد برای ما مستمری دم خانه می‌فرستاد و امروز رفتم کمیته امداد و گفتم «چرا مستمری ما را قطع کردید؟» اما آنها گفتند که «ما به شما پولی ندادیم». وقتی پاکت را آورد به ما نشان داد, دیدم همان پاکتی است که دست برادرم بوده. 
داخل پاکت هم 800 تومان بود و مثلاً شش ماه پولش را جمع کرده بود و تا توانسته بود پولش را جمع کند گذاشته بود خانه آنها! وقتی ماجرا را برایش گفتم او گفت «مگر فرق می‌کند؟ آنها نیاز داشتند و من به آنها دادم»، مانند آتش به‌اختیاری که رهبر می‌فرماید مجتبی آن موقع آتش به‌اختیار بود. مجتبی می‌گفت «آدم خوبه شهید بشه و هیچی ازش برنگردد!»، گفتم «تو رو خدا این حرف‌ها رو نزن!»، روز قدس سال 61 بود که با او خداحافظی کردم و گفتم دیگر نمی‌بینم و آن همان آخرین دیدارم بود. *گزارش از علیرضا خوب‌بخت (*خبرگزاری تسنیم) @dghjkb
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴 🌷 شادی روح همه لاله ها، و همچنین شهید مجتبی کریمی... 🍃 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍃 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @dghjkb