eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
717 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷روز آزاد سازی خرمشهر؛ از‌ ‌شش‌ ‌ماه‌ ‌اوّلِ‌ ‌شروع‌ ‌جنگ،‌ ‌یعنی‌ ‌نیمه‌ی‌ ‌دوّم‌ ‌سال‌ ‌‌۵۹‌‌ ‌تا‌ ‌شش‌ ‌ماه‌ ‌اوّل‌ ‌سال‌ ‌‌۶١‌‌ ‌چقدر‌ ‌فاصله‌ ‌است؟‌ ‌در‌ ‌این‌ ‌فاصله،‌ ‌حرکت‌ ‌ملّت‌ ‌ایران‌ ‌و‌ ‌نیروهای‌ ‌مسلّح‌ ‌ما‌ ‌آنچنان‌ ‌شد‌ ‌که‌ ‌دو‌ ‌عملیّات‌ ‌بزرگ‌ ‌و‌ ‌مهم‌ ‌در‌ ‌همان‌ ‌دو‌ ‌سه‌ ‌ماه‌ ‌اوّل‌ ‌سال‌ ‌‌۶١‌‌ ‌به‌ ‌وجود‌ ‌آمد؛‌ ‌یعنی‌ ‌فتح‌المبین‌ ‌در‌ ‌اوّل[سال]‌‌ ‌در‌ ‌فروردین،‌ ‌و‌ ‌بیت‌المقدّس‌ ‌و‌ ‌فتح‌ ‌خرّمشهر‌ ‌در‌ ‌اردیبهشت‌ ‌و‌ ‌اوّل‌ ‌خرداد؛‌ ‌ یعنی‌ ‌اینجور‌ ‌پیش‌ ‌رفت،‌ ‌اینجور‌ ‌حرکت‌ ‌سریع‌ ‌بود!‌‌ ‌ یعنی‌ ‌ما‌ ‌همان‌ ‌ماهی‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌ده‌ ‌کیلومتری‌ ‌اهواز‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌خمپاره‌ ‌میزدند‌ - ‌یعنی‌ ‌از‌ ‌دُبّحردان‌ ‌که‌ ‌تا‌ ‌اهواز‌ ‌به‌ ‌نظرم‌ ‌حدود‌ ‌ده‌ ‌کیلومتر‌ ‌است،‌ ‌اهواز‌ ‌زیر‌ ‌آتش‌ ‌خمپاره‌ ‌بود‌ - ‌از‌ ‌آن‌ ‌وضعیّت‌ ‌رسیدیم‌ ‌به‌ ‌این‌ ‌وضعیّت‌ ‌که‌ ‌چند‌ ‌هزار‌ ‌اسیر‌ ‌در‌ ‌فتح‌المبین‌ ‌و‌ ‌چند‌ ‌هزار‌ ‌اسیر‌ ‌در‌ ‌بیت‌المقدّس [گرفتیم]و‌ ‌گرفتن‌ ‌سرزمینهای‌ ‌بسیار‌ ‌و‌ ‌گرفتن‌ ‌خرّمشهر‌ ‌و‌ ‌استحکام‌ ‌نیروها‌ ‌و‌ ‌مسائل‌ ‌دیگر‌ ‌‌[اتّفاق‌ ‌افتاد].‌‌ ‌۱۳۹۶/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس *پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی @dghjkb
🌱شهدا، ارادتمندان امام رضا(ع) بسیاری از شهدا بعد از زیارت آستان مقدس و مطهر حضرت ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) به جبهه های نور علیه ظلمت اعزام شدند و خون پاک خود را نثار آبیاری درخت تنومند اسلام و قران کردند و در وصایای خود با اشاره به رخصت از امام هشتم(ع) خواستار آزادی راه کربلای معلی بودند. سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی هم از مریدان امام هشتم (ع)و از خادمان حرم حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بود. پیکر سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی، مجاهد بزرگ ابومهدی المهندس و چهار همرزم شهیدشان نیز در روضه منوره امام رضا (ع) طواف داده‌ شد. همه شیعیان به اهل بیت(ع) عشق و ارادت وافری دارند اما این عشق در نظر شهدا، موج متفاوت‌تری داشت که آنها را همچون خاندان محمد و آل محمد (ص) به سوی جبهه‌های جنگ کشاند تا خونشان، پاسدار دین و عشق به اهل بیت(ع) باشد. با مراجعه به وصایای شهدا و گزیده‌ سخنان آنها را درباره عشق به حضرت امام رضا (ع) یافتیم. شهید ابوالفضل اصلاح: تنها آرزوی من در درگاه خداوند متعال این است که خادم حرم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) شوم و پدرم، اگر این آرزو نصیب من نشد از شما می‌خواهم خادمی حرم امام هشتم(ع) را به عهده بگیرید و به زائران امام رضا(ع) خدمت کنید. شهید احمد احمد نژاد بیرم آباد به خانواده‌اش سفارش می‌کند: از شما می خواهم که در تشییع جنازه ها و نماز جمعه ها شرکت و در کنار قبر علی بن موسی الرضا(ع) برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید. از شما می خواهم که اگر خداوند توفیق شهید شدن را به من داد، مرا به بهشت رضا آن جایگاه عاشقان خدا و آن خانه ابدیت مرا به خاک بسپارید. شهید احمد کفاش طرقی به پدرش وصیت می‌کند: پدر جان اگر من پسر شما احمد کفاش، کشته شدم مرا در صحن حرم علی بن موسی الرضا(ع) به خاک بسپارید . پدر جان اگر آنجا جا نبود مرا در بهشت رضای مشهد خاکم کنید. شهید اسماعیل محمدی مجرد در کنار قبر علی ابن موسی الرضا عهد می‌بندد، این شهید بزرگوار در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) عهدنامه‌ای می‌نویسد: بسم الله الرحمن الرحیم خدایا چنان نیرو و قوت و قدرتی به ما عطا فرما که در اطاعت و بندگی و عبادت و دستورات و احکام تو موفق باشیم انشاء الله. از این زمان به بعد با خود و خدای خود در این مکان مقدس در کنار مرقد حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) عهد می‌بندم که جانم را فدای اسلام کنم. شهید حسن سربندی‌فراهانی نوشته است: رسول اکرم (ص) فرمودند که  جهاد دری از درهای بهشت است که بر روی بعضی از بندگان خاص خودش باز می‌کند. این نکته تعصب عجیبی بر روی این حقیر گذاشت، زیرا خودم را از بندگان خاص و مخلوص خدا نمی‌بینم و با گفته‌ای که مادرم به من گفتی (هیچ کدام شما شهید نمی‌شوید) دلم عجب سوخت. به پیش آقا ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) رفتم قصد کردم که چهل روز روزه بگیرم و چهل روز از صبح تا غروب در حرم مطهر آقا بمانم تا حاجتم را که شهادت است از ایشان بگیرم، آری اگر شهادت نصیبم گشت از برکات امام رضا (ع) می‌باشد. شهید جلال شهد فروش با امام رضا(ع) درد و دل می‌کند و می گوید: یا علی بن موسی الرضا(ع)، من در حرم شما، به پدر واقعی خود سلام کردم ، ولی جواب ندادند و حتی گفتند ترا نمی شناسم، زیرا من می‌دانم که پدر بزرگوار شما (امام موسی الکاظم علیه السلام) که مرا در طفولیت شفا دادند و به گفته مـــادرم، این گفته را گفتم و مـرا از اول می شناسند و دوست دارم که این جسم بی جان و بی روح و گناه کرده را در آستانه مطهر خود جا دهید و در جهان دیگر ، برای من پدری و مرا شفاعت کنید ، چون پدری مهربان در عمرم نداشتم . شهید عبدالمجید اعتصامی فرد خطاب به پدرش می‌نویسد: همانطوری که علی بن موسی الرضا(ع) در مرگ فرزندانش تنها و غریب بود تو هم مثل او باش و نگذار قطره اشکی که دشمن را شاد می سازد از چشمانت جاری شود. شهید علی اکبر حسین‌پور درباره قولش به امام رضا(ع) به مادرش می‌گوید: مادر، این چند روز که من آمدم مرخصی نبود، ماموریت بود، ماموریت داشتم که از همه خداحافظی کنم همچنین از علی بن موسی الرضا(ع)، وقتی حرم می‌رفتم به امام رضا(ع) گفتم، یا امام رضا(ع) تو یاریم کن، می‌خواهم بروم قبر امام حسین (ع) را زیارت کنم و راه کربلا را باز کنم و به امام رضا (ع) قول دادم که می‌خواهم پیش قبر پسرش حضرت جواد بروم، اگر نتوانسم بروم انشاء الله هر وقت راه کربلا به دست رزمندگان اسلام باز گردید شما یک قطعه عکسم را بردارید و به صحن امام حسین(ع) و حضرت جواد(ع) ببرید که من پیش امام رضا(ع) بد قول نشوم. از: رضا رضایی مجد *خبرگزاری جمهوری اسلامی علیه‌السلام @dghjkb
کدام جنگ‌های دنیا را سراغ دارید که زنان با عفاف و حجاب در جنگ حاضر شده و عاطفه زنانگی و شهادت را دَرهم آمیزند و جنگ را فتح کنند... در طول جنگ تحمیلی ۱۳ هزار زن مستقیم در جنگ حضور داشتند...! @dghjkb
🏴 شب‌ عمـلیات‌ وقتی فهمـیدن‌ رمـزِ‌ عملـیات‌ 'یـا‌ ابوالـفضله' ، قمـقمه‌هاشـون‌ خالی‌ کـردن تـا‌ با‌ لبِ‌ تشـنه‌ بزنـند‌ به‌ دل‌ دشمـن... 🏴 @dghjkb
🏴حال و هوای محرم در جبهه‌های دفاع مقدس  بدون شک تاثیر محرم و قیام اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) در جبهه‌های 8 سال دفاع مقدس تاثیری عمیق بر ایمان و اخلاص رزمندگان اسلام در نبرد با دشمن را داشت. رزمندگان با تاسی از سالار شهیدان با وجودی که نیروهای رژیم بعث عراق به پشتیبانی استکبار از تمام امکانات و تجهیزات کامل و پیشرفته برخوردار بودند. رزمندگان شجاع اسلام با دست خالی در مقابل آنها ایستادگی کردند. بازخوانی قیام عاشورا و تجلی جلوه‌های حماسه و عشق و ایمان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل نشان دهنده این است که رزمنده‌ها در تمامی لحظات با نیروی برگرفته از نام و یاد  و راه اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) در مقابل دشمن متجاوز ایستادگی کردند؛ و برای اولین بار یک وجب هم از خاک مقدس ایران اسلامی که با خون هزاران شهید گلگون شده بود را به دشمن ندادند. در عشق و ارادت رزمندگان اسلام به سیدالشهدا همین بس که در عزیمت به خط مقدم جبهه‌ها و انجام عملیات ذکر و نام حسین آرامش جان رزمندگان بود و در مراحل سخت، صبر و استقامت و ایمان حسین (علیه‌السلام) قوت دل‌های آنان می‌شد. در طول هشت سال دفاع مقدس بسیاری از عملیات‌ها و یگان‌ها و مقر رزمندگان اسلام به نام اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) مزین می‌شد. این نامگذاری‌ها، از سر ارادت، ایمان و معرفت عاشورایی سرچشمه می‌گرفت و گواه آن بود  که نام حسین(علیه‌السلام)، عاشورا و کربلایش، الهام بخش، راهنما و پشتوانه روحی و فکری هشت سال دفاع مقدس بوده است. با اینکه عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) در همه ایام سال در جبهه‌ها برگزار می‌شد و اغلب رزمنده‌ها در مرثیه‌ها و حتی اشعاری که دست جمعی در برنامه‌های صبحگاه و مذهبی می‌خواندند ذکر اباعبدالله نیز گفته می‌شد، اما فرا رسیدن محرم شور و حال خاصی به جبهه‌ها می‌داد. حال و هوای محرم در جبهه همانند عزاداری در شهرها بود. رزمنده ها سعی می کردند تا عزاداری‌ها را به همان نحو در جبهه‌ها اجرا کنند. رزمندگان با پارچه‌های سیاه چادرها و سنگرها و محل‌های عزاداری را سیاه‌پوش می‌کردند. گردان‌ها و لشگرها هر کدام جداگانه دسته‌های عزاداری مخصوص به خود را تشکیل می‌دادند. در هر صورت همان سنت و برنامه‌های عرفی که در شهر انجام می‌شد در جبهه هم برقرار بود، ابداع نوحه و مرثیه و سبک نوحه خوانی در جبهه خیلی زیاد بود، سبک‌های خاصی که حماسی بود و به فضای جبهه می‌خورد؛ برای مثال شعارهای صبحگاه که بچه‌ها با‌ آن می‌دویدند متناسب با ایام محرم سروده می‌شد. و اما درس‌هایی که ملت عزیز ایران مخصوصآ رزمندگان اسلام از حسین (علیه‌السلام) گرفتند از این قرار بود که ای  حسین  ای امام  برحق، تو ما را آموختی كه در هر عصر، زندگی با ستم پیشگان را ننگ و ذلت دانسته و مرگ را جز سعادت و نیل به فلاح نپنداریم. ما را آموختی كه برای احیای ارزش‌های متعالی فراموش شده قیام كنیم، با تحریف‌ها و بدعت‌ها و وارونه جلوه دادنِ حق و حقیقت مبارزه كنیم. از تو آموختیم كه هر گاه در هر زمانه دین محمد (صلوات‌الله‌علیه) جز با كشته شدنمان باقی نماند خود را به دست مرگ سپاریم و در راه برقراری احكام الهی، خویشتن را فدا سازیم. یاد همه شهدای عزیزی که با رمز مبارک «یا حسین (علیه‌السلام)» به خط دشمن زدند و با سلام بر حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند گرامی باد. یادداشت از: محمد فتحی می‌آبادی خبرگزاری بسیج از همدان @dghjkb
.. 🔵دفاع مقدس یعنی زمانی که هر کسی به فکر حفظ جون خودشِ، جونتو بگیری کف دستت بری وسط میدون.. @dghjkb
🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱 🌷در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است 🌷امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است.... ☘☘☘ 🌴هفته دفاع مقدس گرامی باد.. هفته @dghjkb
... 🌴زنان؛ آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری در دفاع مقدس؛ تاریخ‌ معاصر ایران ‌شاهد گویایی ‌بر حضور همه‌جانبه ‌و فعالانه ‌زنان ‌مسلمان ‌ایرانی ‌در صحنه‌های‌ گوناگون ‌دفاعی، رزمی، سیاسی ‌و اجتماعی‌ بوده ‌است؛ زنانی که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات خود چشم پوشی کنند. آنان ‌در دفاع‌ مقدس، نقشی‌ ریشه‌دار و ارزشمند داشته‌اند و با پیروی‌ از مکتب ‌عاشورا حماسه‌های ‌فراموش‌ نشدنی ‌آفریدند. همانطور که امام خمینی(ره) درباره نقش‌ آنان در دفاع ‌مقدس‌ می فرمایند: پیروز و سرافراز باد نهضت ‌اسلامی‌ زنان ‌معظم‌ ایران، افتخار بر این ‌قشر عظیمی‌ که ‌با حضور ارزشمند و شجاعانه ‌خود در صحنه ‌دفاع، میهن ‌اسلامی‌ و قرآن‌کریم ‌و انقلاب ‌را به ‌پیروزی‌ رسانده ‌و اکنون‌ در جبهه ‌و پشت‌ جبهه ‌در حال‌ فعالیت ‌و آماده ‌فداکاری‌ هستند. بنابراین با توجه ‌به‌ نقش‌ غیرمستقیم‌ زنان‌ در جنگ ‌تحمیلی‌ هنوز آنچنان‌که ‌شایسته ‌است ‌از فداکاری، مقاومت ‌و ایثار آنان ‌سخن‌ به‌ میان‌ نیامده ‌است. ‌در حالی‌ که‌ آنان ‌در پشت‌ صحنه‌ نقش‌ عظیمی ‌ایفا می‌کردند که ‌هیچ ‌دوربینی ‌نتوانسته ‌است ‌این ‌نقش‌ را سزاوارانه ‌به ‌تصویر بکشاند. @dghjkb
💠دفاع مقدس: یکی از بزرگ‌ترین فوائد این جنگ هشت ساله و دفاع هشت‌ساله، حفظ و تقویت روحیه‌ی انقلاب و حرکت، در نسل جوان ما و در جامعه‌ی ما بود.۱۳۹۶/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس https://farsi.khamenei.ir/ @dghjkb
☘خاطرات شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی: خاطره‌ای از شهید حسنعلی احمدپور روز‌های اول ماه مبارک رمضان بود، من هم از جمع گردان همیشه پیروز مسلم‌ابن‌عقیل از لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودم، تازه چند صباحی بود شلمچه، خط تحویل گرفته بودیم، بچه‌های بابل، گرگان و بهشهر زیاد بودیم، فرمانده گردان حاج تقی ایزد بود، همیشه تو سنگر از شجاعت‌های حاج تقی و سردار شهید سیدعلی دوامی می‌گفتیم و افتخار می‌کردیم، دنیا، دنیای دیگری بود. سیدعلی از گشت آمده بود، وقت رفتن به یکی از بچه‌ها سپرده بود که موقع برگشت هوایش را داشته باشد، خیلی راحت برخورد می‌کرد، اما در شلمچه حتی اگر برای چند ثانیه سرت را از خاکریز بالا می‌گرفتی خطرناک بود، وقتی برگشت تو سنگر نگهبانی با چند تا از دوستان و رزمنده‌ها گرم صحبت شد تا اذان شود و نماز اول وقت رو بخواند، روی گونی‌های سنگر نشسته بود که یکی از بچه‌ها گفت: «سید! ببخشید خطرناک است». اما سید گفت: «شما سرتان را بیارید پایین، من الان چیزی‌م نمی‌شود». همه تعجب کردند، سید گفت: «من ۲۱ رمضان به دنیا آمدم و ۲۱ رمضان هم شهید می‌شوم. راست می‌گفت، ۲۱ رمضان بر اثر جراحات خمپاره ۶۰ به شهادت رسید. تو سنگر بودیم، شهید مصطفی کلاهدوز سراسیمه آمد، بچه‌ها دعا کنید، سیدعلی مجروح شده، واقعاً چه سِرّی را سیدعلی می‌دانست؟ سیدعلی مگر چه کسی بود؟ به چه درجه‌ای رسید که حتی تاریخ شهادتش را می‌دانست، اما قبل شهادت به خودش نگفت حالا زوده! باشه کمی پیرتر بشوم و ماند و جاودان شد،‌ای کاش کمی بیشتر حواس‌مان بود. یادباد خاطرات همه شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا و شهدای گردان مسلم که تا آخرین روز‌های جنگ حماسه‌ها آفریدند و جزیره مجنون را برای همیشه باخون‌شان رنگین کردند. *وقایع روز @dghjkb
☘خاطرات شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی: خاطره‌ای از شهید مهدی خندان به روایت از حاج آقا پروازی خدا، شهید مهدی خندان را رحمت کند. مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیرو‌های تهران بود. ستون بچه‌ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. وقتی به کمین دشمن رسیدیم، همه عزا گرفته بودندکه چطور باید از این کمین رد شوند. فاصله ما تا نیرو‌های دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جمله‌ای بود که از دهان همه شنیده می‌شد. شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او می‌توانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول می‌دهم کسی شمارا نبیند.» بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از ۱ شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه این‌ها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.» *وقایع روز @dghjkb
☘دفاع مقدس؛ نگذارید حادثه‌ی معجزنشان دفاع مقدس ضعیف بشود. عزیزان من! انگیزه وجود دارد برای ضعیف کردن این حقیقت، در واقعیّت زندگی ما و در واقعیّت ذهن ما.۱۳۹۶/۰۳/۰۳ بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس https://farsi.khamenei.ir/ @dghjkb
🌱خاطرات شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی: خاطره‌ای از شهید مهدی زین‌الدین دو سه روزی بود می‌دیدم توی خودش است. پرسیدم «چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟» گفت «دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست.» گفتم» همین جوری؟» گفت» نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می‌دونم؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی‌دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی‌زنم که تو با من حرف می‌زنی. دیدم راست می‌گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی‌ره.» شاگرد مغازه‌ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: «می‌خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب.» بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می‌کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. *وقایع روز @dghjkb
🍃 یاد ایامی ... 🌷 یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم 🌷 در میان لاله و گل آشیانی داشتم 🌴 دوران @dghjkb
حضورت اشارتی است زینب‌گونه شاید دردمندی به دستان تو دخیل بسته باشد ... در دوارن دفاع‌ مقدس زمانی که رزمندگان مجروح می‌شدند و به عقبه در بیمارستان‌های صحرایی اهواز، اندیمشک، خرمشهر و کرمانشاه اعزام می‌‌شدند ؛ به دلیل اینکه خانواده و یا خویشاوند رزمندگان تا چند روز اول در بیمارستان حضور نداشتند. "پرستاران" حکم پدر و مادر رزمندگان را پیدا می‌کردند..! @dghjkb
شھادت آغاز خوشبختی‌ است؛ خوشبختی‌ای‌ که‌ پایان‌ ندارد؛ شهید که‌ بشوی، خوشبخت‌ ابدی‌ میشوی..🌱 @dghjkb
کمی طلوع آفتاب کمی چای داغ کمی نسیم صبحگاهی و بسیاری تـو ... مگر ما جز این چه می‌خواهیم؟! @dghjkb