🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
#جبهه
خمپارهاۍ در ڪنار یڪجوان
۱۶-۱۷ساله به زمین خورد
و سرش را از بدن جدا ڪرد
سر به زمین افتاد
و از شیب ارتفاع همینطور
پایین رفت...🍃
مرد میانسالے سراسیمه
دنبال سر دوید
تا اینڪه آن را از روے
سیمخاردارها برداشت
و آورد گذاشت روے پیڪر
و خودش را هم انداخت
روے بدن شهید...🌸
هرچه رزمنده میانسال را
صدا زدم ڪه بلندشو بریم
الان وقت این کارها نیست
توجهے نڪرد...
رفتم زدم پشت ڪمرش
سرش را برگرداند
دیدم به پهناے صورت
اشڪ ریخته و
آرام آرام گریه میڪند...🕯
بهش گفتم بلند شو بریم
به زبانآذرے با هقهق گریه گفت
آقا یعقوب!
مےخواهے پدر را از پسر جدا ڪنی...🥀
خجالت ڪشیدم
بےاختیار گفتم:
السلامعلیڪیااباعبدالله...
#سردارانبـےسر°•
#قصهمابهسررسید...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
@dghjkb
ترنم دعاي عرفه در جبهه
اهميت شب و روز عرفه، مثل روز و شبهاي جبهه است، فرصتي كوتاه براي جاماندگان و نيازمندان؛ شب عمليات، در جبهه مثل شب عرفه در عرفات، بايد آماده مي بودي خصوصا به لحاظ روحي، بايد رابطه خودت را باخدا اصلاح كرده بودي و اگر كسي برايش مساله مرگ حل نشده بود شب عمليات، مثل بعضي حجاج درجا مي زد.
شب عمليات، آنهايي كه حواسشون جمع بود، از قبل آماده شده بودن و «ره صدساله را يك شبه رفتند».
مداحي براي حضرت امام حسين عليه السلام توي جبهه خيلي شجاعت مي خواست، آنجا جاي شعار نبود، اگر مي گفتي «ياليتني كنت معكم» و «يا به ابي انت و امي»، ميدان امتحان هم مقابلت بود و زود معلوم مي شد اهل عمل هستي يا نه.
شهيدان بزرگواري چون «داود عابدي، سيدعلي زواره، مسعود ملا، غلامعلي رجبي، سيد جمال آزادي، سيد قريشي، سيدعطا ميرمحمدي، اكبر قدياني؛ داود دهقاني، مصطفي ملكي، حسين مصطفايي، محمد جواد روحي فر، جلال ابراهيمي و ... »؛ جانبازاني مثل حاج محمود ژوليده و مرحوم حجت الاسلام آقا سيدعلي نجفي با ذكر اباعبدالله الحسين عليه السلام و روضه خواني بر مصيبت اهل بيت در روز عرفه فضاي معنوي در راستاي ايستادگي و مقاومت رزمندگان در برابر دشمن ايجاد مي كردند.
عرفه را قدر بدانيم؛ خيلي سفارش شده دعا كنيم، دعاي خير كه اين دعاها به اجابت ميرسد.
غروب عمليات كربلاي 5 پشت خاكريز شهيد ذبيح الله يوسفيان اشك مي ريخت، ساعتي بعد، شد آنچه خواست و ذبيح الله ذبيح خدا شد.
امشب مثل شب عمليات است، يكي از بزرگترين فرصتهايي است كه داريم، از شب عرفه تا روز بعد غروب روز عرفه زمان بسيار زيادي است، هر لحظه روز عرفه، مثل روزهاي جبهه گرانبهاست؛ به خصوص براي دعا و درخواست از خداوند.
اينجا شما مي خواهي خدا برايت كاري بكند، در جبهه شهدا براي خدا، كار مي كردند، اين فرصت عرفه، بهترين فرصت است، فرصت هاي جبهه را هركس از دست داد، جا ماند، حاجي هم اگر از عرفات، جا بماند، چاره اي ندارد. اگه ميخواهيم مشكلاتمان را حل كنيم، بياييم اين چند ساعت را در خانه خدا برويم.
شهدا را واسطه قرار دهيم و بخواهيم؛ چه حاجتهاي مادي چه معنوي، همه را از خدا بخواهيم. امروز تاثير دعا خيلي زياد است، درباره ديگران اگر دعا كنيم، چند برابر به ما اعطا میکند.
از: رضا رضايي مجد
اجتمام * 1095 * 3063
*خبرگزاری جمهوری اسلامی"ایرنا"
#عرفه #دفاع_مقدس #جبهه
@dghjkb
🌴خاطرات رزمندگان کرمانی از ماه رمضان در جبهه؛
*روزه داران شهید
رمضان در جبههها در اوج گرمای تابستان ، آنهم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژهای داشت.
سال 60، ماه رمضان در اوائل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه میآمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر میتوانستند یک جا ثابت باشند بعضی از آنها در یک منطقه میماندند و از مسئول و یا فرمانده مربوطه مجوز میگرفتند و قصد ده روز نموده و روزه دار میشدند.
روزهای طولانی بالای 16 ساعت ، گرمای شدید و سوزان ،کار ، فعالیت ، نبرد با دشمن ، حتی در منطقه پدافندی ، شدت یافتن تشنگی وضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا ، در ایمان و ارادهی رزمندگان کمترین خللی ایجاد نمیشد.
سال 61 ، ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد .عملیات رمضان در همین ماه و سال انجام گرفت . شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی ، رزمندگان آمادهی عملیات میشدند. گرمای شدید، باد و طوفان، شنهای روان و از همه مهمتر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزهدار بودند بسیار سخت بود.
انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است . در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالیکه روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود . اما به عشق ، اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.
(راوی: سید ابراهیم یزدی)
"موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس"
#ماه_رمضان #دفاع_مقدس #جبهه
@dghjkb
🌴خاطرات رزمندگان کرمانی از ماه رمضان؛
* افطاری بهشتی
ما در دوران اسارت جزء مفقودین بودیم . یعنی نه ایران از ما خبر داشت و نه صلیب سرخ جهانی نام ما را ثبت کرده بود . به همین جهت مشکلات ما از سایر اسرا بیشتر بود . هیچ نام ونشانی ازما در جایی نبود .
عراقیها به ما خیلی سخت میگرفتند جز ارتباط و اتکال به خدا هیچ راهی نبود تنها امیدمان استعانت خداوندی بود یکی از راههای تحکیم ارتباط الهی، بحث نمازو روزه بود بچههایی که با ما در اردوگاه 12 و18 بودند تقریباً ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال ازماه رمضان ، روزه میگرفتند هرچند که روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی جرم بود . بارها اتفاق میافتاد که هنگام نماز دژخیمان به بعثی به بچهها حمله میکردند و جهت آنها را از قبله تغییر میدادند و نماز را بهم میزدند حتی یک شب مجبور شدیم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابیده و زیر پتو به جا بیاوریم.
روزه گرفتن جرم سنگینتری بود بچهها غذای ظهر را میگرفتند در یک پلاستیک به قطر 30*30 میریختند چهار گوشه آن را جمع کرده و گره میزند سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان میکردند و افطار میل مینمودند اگر موقع تفتیش از کسی غذا میگرفتند او را شکنجه میدادند.
آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری که احیاناً در شب میدادند را بچهها به عنوان افطار میخوردند و تا افطار بعد به همین ترتیب میگذشت خدا شاهد است امروز که 15 سال از اسارت میگذرد به هنگام ماه مبارک رمضان همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفرههایمان یافت میشود ولی لذت افطار دورانهای اسارت را ندارد به نظر من آن غذا ،غذای بهشتی بود و ما هنگام افطار واقعاً حضور خدا را احساس میکردیم .دعای افطار با حال و هوای معنوی خاصی توسط بچهها قرائت می شد هرچند پس از صرف افطاری تا افطار بعد هیچ خبری از خوراکی نبود ولی خیلی برایمان لذت بخش بود.
(راوی: سردار مرتضی حاج باقری)
*موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
#ماه_رمضان #دفاع_مقدس #جبهه
@dghjkb
🌴خاطرات رزمندگان کرمانی از ماه رمضان
*خادم رزمندگان
ماه رمضان سال 66 بود در منطقه عملیاتی غرب کشور بودیم نیروهایی که در پادگان نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)حضور داشتنددر حال آماده باش برای اعزام بودند . هوا بارانی بود و تمام اطراف چادر، در اثر بارش باران گل آلود بود بطوری که راه رفتن بسیار مشکل بود و با هر گامی ، گلهای زیادتری به کفشها میچسبید و ما هر روز صبح وقتی از خواب بیدار میشدیم متوجه میشدیم کلیه ظروف غذای سحر شسته شده ، اطراف چادرها تمیز شده و حتی توالت صحرایی کاملاً پاکیزه است . این موضوع همه را به تعجب وا میداشت. که چه کسی این کارها را انجام میدهد . نهایتاً یک شب نخوابیدم تا متوجه شدم چه کسی این خدمت را به رزمندگان انجام میدهد . بعد از صرف سحرو اقامهی نماز صبح که همه بخواب رفتند دیدم که روحانی گردان از خواب بیدار شد و به انجام کارهای فوق پرداخت و اینگونه بود که خادم بچه های گردان شناسایی گردید . وقتی متوجه شد که موضوع لو رفته گفت : من خاک پای رزمندگان اسلام هستم.
راوی: عبدالرضا همتی
*موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
#ماه_رمضان #دفاع_مقدس #جبهه
@dghjkb