eitaa logo
دیده بان
1.4هزار دنبال‌کننده
36.5هزار عکس
16.5هزار ویدیو
182 فایل
گزارش اخبار سیاسی،اجتمایی،فرهنگی تبلیغی و بیشتر یاد و خاطره شهدای حرمی بنام ایران جهت ارتباط با ادمین @Dedehbanamol
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️اسامی قدیمی بعضی از شهرهای آباد: بندر ناصریه =روایت زیاده ولی ریششو از {آمارد، آملد، آمله و یا امرته} میدونن =بارفروش و مامطیر =مشهدسر =اشرف و قبل از آن تمیشه و خرگوران =شهسوار =سخت سر =فری کنار =باغلو، گیل‌خواران ={خواجک} بعد{حبیب الله} و بعد {ده نو} و بعد هم نوشهر = رستمدار و سولده =سالوس یا شالوس به معنی باتلاق = سارویه ، سادراکارتا و یا سارو به معنی شهر زرد =متل قو =سات کوه یا سوات کوه.ساد یا سات در تبری به معنای عاری از درخت =شاهی و قبل از آن علی آباد و قبل تر از آن هم چمنو =نام قدیمی آن کبود جامه و نام قدیمی تر آن نامیه =نیکاه و یا نیکا و یا آناهایتگاه به معنی جایگاه الهه ناهید ما را در ایتا دنبال کنید 🔻 🌎🌍دیده بان پایگاه خبری تحلیلی،اجتمایی،فرهنگی، تبلیغی و بیشتر یاد و خاطره شهدای حرمی بنام ایران https://eitaa.com/dideban1401
💢 جلیل محمودنژاد ( ) : ۲۹ دی ۱۳۶۵ کربلای پنج: . 📩قسمتی از وصیت نامه ی شهید : خدايا! تو خود آگاهي ماندن در اين دنيا دشوار است. در غربت زمين بي يار و ياور حضور داشتن خود عيب است (در فراق شهيدان) انگار كه پشتمان شكسته است. زنجير درد دستهايمان را بسته، ما از نبودن آنها رنج نمي بريم خدا مي داند ولي از بودن خويش با اين گناهان چه بكنيم.  . 🟪 @hafttapeh
🏷 ابراهیم عبدالله پور :۱۳۴۷ _توشکون : ۱۳۶۵_ پنج تاریخ تدفین : ۱۱ سال مفقود بود_سال ۱۳۷۴ . ▪️مادر شهید : زمانی که کوچک بود آن موقع 1 ریال ، 2 ریال پول زیادی بود، از ما پول می گرفت ، عکس امام خمینی را می خرید و عکس شهید بهشتی و شهید رجایی را می خرید و به مردم میداد ، می گفتم پسر چرا اینکار را می کنی ؟ می گفت : «باید تبلیغات شود باید بچه های محل بدانند امام کیست. . 🟪 @hafttapeh
با شهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخته .... . 📷 حمزه حسین پور ( ) : ۲۵ ۱۳۶۶ . 🆔 @hafttapeh
🏷 : _ ۱۳۴۳ : _۱۶ ۱۳۶۶ . ▫️ // برادر شهید : یک بار مسجد محل آتش گرفت. هیچ‌کسی حتی آتش‌نشان‌ها هم، به خاطر کپسول گاز وارد مسجد نمی‌شدند. از این‌رو، حشمت خودش را خیس کرد و داخل مسجد شده، کپسول را از بخاری جدا کرد و بیرون آورد. بعد آتش‌نشان‌ها وارد مسجد شدند و آتش را خاموش کردند.» . ▫️ // خواهرش «محرم» می‌گوید: «بعد پس از فتح خرمشهر، آن‌قدر خوشحال بود که سوار موتور شد و بلندگو به دست، به روستاهای مختلف رفت و این خبر خوش را به همه رساند.» . 🆔 @hafttapeh
💢 🍃 . ▪️اهل بودند. ۱۳۶۴ مادر به همراه دوتا دخترش رفته بودند تهران محله گیشا ( کوی نصر) منزل یکی از بستگانشان.۱۳ خرداد ۱۳۶۴ هواپیماهای رژیم بعث را کردند ، و مردم بیگناه را رساندند.رقیه خانم و دو دخترش هم در آن حادثه بشهادت رسیدند...( شادی روحشان صلوات) . 🆔 @hafttapeh
. 🎙روایت زیبای ذیل از «شهید ابراهیم امیرصادقی» اعزامی از لشکر 25 کربلا، به زبان «نادر قلی زاده» است که خواندن آن خالی از لطف نیست. . ▪️با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند.مخالفت من فایده نداشت و به اجبار به خانه ی خواهرش رفتیم. . ▪️ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت: - «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!» خواهرش گفت:- «!» ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت: «یا ! ما را .» همه شروع کردیم به خندیدن. به ابراهیم گفتم:- «ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!» ابراهیم با حالت خاصی گفت: «از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده ۱نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) مرا بطلبد...» . ⚜ ابراهیم امیر صادقی اهل و عضو لشکر ویژه ۲۵ بود که در سال ۱۳۶۵ کربلای ۱ بشهادت رسید.شادی روحش ...🌷🇮🇷 . 🆔 @hafttapeh