eitaa logo
دیده بان
1.4هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
16.6هزار ویدیو
188 فایل
گزارش اخبار سیاسی،اجتمایی،فرهنگی تبلیغی و بیشتر یاد و خاطره شهدای حرمی بنام ایران جهت ارتباط با ادمین @Dedehbanamol
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 پایان غیرقابل پیش‌بینی برای قهرمان قصه شما که اهل قصه، داستان، رسانه و سینما هستید؛ روایت را می‌شناسید. اگر شخصیتی در داستان‌تان داشتید که قهرمان همه جنگ‌ها و نبردها بوده باشد، همه هزاران زخمی که برداشته از روبرو بوده باشد؛ چون هیچ‌گاه او را در حال فرار از میدان جنگ ندیده‌اند، و القابی همچون اسدالله، حیدر و صاحب‌اللوا برایش انتخاب کرده باشید، تصمیم می‌گیرید این شخصیت داستان‌تان چگونه از دنیا برود؟ اگر من باشم، احتمالأ یک ظهر داغ تابستانی را انتخاب کنم؛ سپس قهرمان قصه‌ام را تک و تنها مقابل همه جنگ‌آوران زمانه قرار دهم؛ و در حالی که ساعت‌ها نبرد شجاعانه داشته است، آخر کار ضرب شمشیرها او را از پای در می‌آورد. خدا اما بزرگ‌ترین داستان نویس و خلّاق است؛ متفاوت‌ترین و بدیع‌ترین پایان‌ها را رقم می‌زند. او تصمیم گرفت آخرین شمشیری که بر پیکر قهرمان قصه وارد می‌شود نه در میدان جنگ که در محراب نماز باشد؛ نه در معرض آفتاب که در تاریکی شب؛ شمشیری که برای اولین بار از پشت بر او فرود آمد. شاید برای ما داستان‌نویس‌ها و اهالی رسانه و سینما خیلی خوشایند نباشد که چنین قهرمانی پس از سه روز و در بستر بیماری از دنیا برود. اما آقای کارگردان دنیا، صحنه را این چنین رقم زد تا بدانیم علی را نه شمشیر آهنی و فولادی، که شمشیر "روایت" از پا انداخت؛ و آخرین نبرد او نه در میدان جنگ تن به تن که در میدانِ جنگِ روایت‌ها رقم خورد. علی(ع) کشته ی جهل، نادانی و روایت‌های دروغ بود. که مرد شامی پرسید: «مگر علی(ع) نماز می‌خواند؟»