🔹دست و بالم خیلی تنگ بود حتی پول ویزا، کرایه رفت و برگشت رو هم نداشتم. مدیرمون هم با مساعده مالی موافقت نکرد. همه چیز دست به دست هم داده بود تا جامونده اربعین بشم. دلم شکست.. تزرونی ملاباسم رو تو گوشیم پخش کردم. سرم رو روی میز گذاشتم و شروع کردم به اشک ریختن و نجوا کردن با ابوالفضل عباس علمدار کربلا.
چند ثانیه نگذشته بود که صدای پیامک گوشیم اومد...
سلام صادق جان! امسال به خاطر مشکلات سربازی نمی تونم برم کربلا نذر کردم تو رو نائب الزياره خودم و مادر مریضم بفرستم کربلا.. قبول می کنی..
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
#رسوم_دیجیتال
#زيارة_الأربعين
#مشاية_الاربعين
#معكم_معكم
#معكم_معكم_لا_مع_عدوكم
#حب_الحسین_یجمعنا🇮🇶🇮🇷
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
نگاهشان که میکردم به ایمانشان غبطه میخوردم که چنان به گیسوی حسین(ع)گره زدهاندکه هیچ طوفانی نتوانسته ازمحبوب جدایشان کند.برق چشمهایشان آرامت میکند و انگار میفهمند که نگاهت تحسینشان میکند؛لبخند میزنند وچیزی میگویند که معنایش جز محبت و دوستی دوستان حسین نیست.
#مشاية_الأربعين