🍁 شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#التماس_شفاعت ...
@dideban_online
بی سیم چی حاج حسین بودم..
یه وقتایی خبرای خوب از خط می رسید
و به حاجی میگفتم
برمیگشتم می دیدم توی سجدست
شکر میکرد توی سجده اش..
هرچه خبر خوب تر بود
سجده اش طولانی تر بود..
گاهی هم دو رکعت #نماز میخوند
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🏴یهتیکهکلامداشت؛
وقتیکسیمیخواستغیبتکنه
باخندهمیگفت: «کمتر بگو»
طرفمیفهمیدکهدیگهنبایدادامهبده ...
شهید_مدافع_حرم
#مهدی_قاضی_خانی
@dideban_online
میگفت: نزد خانم #فاطمه_زهرا (سلام الله علیها) رو سفید باشی. شهادتت قبول باشد. خداوند برایت سهل و آسانی قرار دهد. #خدا به همراهت... خدا به همراهت.
تابوت مدتی در خانه مستقر شد. هر کس با توجه به ارتباطش با #شهید، به شیوه خود با شهید وداع کرد. همه وداع کردند جز #مادرش
ساعت را پرسید: زمان اقامه نماز چه وقت است، نگاهها با حیرت به سوی او چرخید و او در حیرت و تعجب بیشتر دیگران گفت: قبل از اقامه #نماز در کنار تابوت ظاهر نخواهم شد، شهدا اولین #هدفشان نماز بود. من 12 روز منتظر «علی» بودم، شما 10 دقیقه منتظر من بمانید تا نمازم را بخوانم.
#شهید_علی_محمد_هزیمه🌷
@dideban_online