💠آن روز، علیرضا به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش.
داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم.
🔸حالت عجیبی داشت.
انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره میخواند مثل این که خدا را میبیند؛ ذکرها را
دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:
🔸«اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع میخونیم
و فکر میکنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خود خداست.»
#شهید_علیرضا_کریمی 🕊
شادی روح شهدا صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هروقت که راه کربلا باز شود
چهار سال مریض بود.
کلی دوا و دکتر کردیم. فایده نداشت. آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان. معاینه اش کرد و گفت:«کبدش از کار افتاده. شاید تا فردا صبح زنده نماند!» پدرش سفره حضرت ابوالفضل علیه السلام را نذر کرد. آقا شفایش داد.
دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر می گردی؟
جواب داد:
« هر وقت که راه کربلا باز شود.»
توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل.
وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود، شانزده سال بعد هم برگشت. درست شب تاسوعا وقتی برگشت که اولین کاروان اززائران ایرانی رفتن کربلا.
راه کربلا باز شده بود...
#شهید_علیرضا_کریمی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷