*این روزها ایام سالگرد عملیات کربلای 4 است و کربلای چهار یعنی چه؟!*
👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... میگویند : ستارگان آسمان بالای سر اروند رود و نهر خین،صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است!
🍀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟
میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟
🍀پس با چشم دل بخوانید : جنازه بچه ها کنار هم جمع شده بودند، بعضیها سر نداشتند، بعضی دست و پا نداشتند، بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند،آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار ها جدا میکردند و به طناب گره میزدند و در آب رها میکردند، دو نفر بسیجی اول طناب را میگرفتند و دو نفر دیگر آخر طناب را که شهداء را به عقب برگردانند. در تاریکی اروند،صفی از پیکر پاره پاره شهداء در آب روان بود، آن شب اروند شاهد صحنه هایی از منتهی الیه مظلومیت و شجاعت و ایثار بود...
🍀فکرم به پرواز درآمد👈خدایا: میان این همه انسان که در شهرها در خانه های گرم و نرم خود خوابیده اند،چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟... چند نفر باور میکنند که این جوانان برای امنیت و آسایش آنها اینچنین از همه چیز خود گذشتند؟... چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟
#کربلای_چهار_عملیات_فریب بود یا نبود!👈لو رفته بود یا نرفته بود اینها مال دانشکده های جنگ است. آنجا که می گویند اگر انواع و اقسام تجهیزات دارید. اگر پشتوانه ماهواره ای دارید و... داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست، داستان عشق است!
داستان اخلاص و ایثار است.
داستان ایمان و باور است.
داستان باور اعتقادات است.
🍀میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟... شب توی سرما بزن به آب، ببینم کدام عقل معاش کدام علم دانشگاه به تن دستور میدهد که برو توی آب😰آن غواص هایی که درسیاهی زمستان عباس وار به آب نگاه میکردند و دل به دریا میزدند 😰
☀️نمیدونم فارغالتحصیل کدام دانشگاه جنگ بودند ... اما آنها استاد مدرسه عشق و گوش به فرمان امام خمینی کبیر قدس سره بودند! چه میدانم شاید آن لحظه خلقتِ انسان، که ملائک به خدا گفتند چرا او را خلق می کنی؟ در حالی که در زمین خونریزی میکند و خدا گفت من چیزی میدانم که شما نمیدانید، لحظه به دریا زدن غواص ها، دست بسته زنده به گورشدن غواص ها، لحظه خاک لودر روی صورت ریخته شدن غواص ها، خدا آنها را نشان ملائکش داد و گفت: 👈 نگاه کنید او بنده من است! "عملیات کربلای چهار پیروزمندانه ترین عملیات تاریخ بعد از کربلای سیدالشهداء بود!!!"
👌 درکدام جنگ؟ کدام عملیات؟ کدام یگان رزمی چون این غواص ها، هرازچندگاهی از لا به لای تاریخ سر بر میآورند و دوباره به خط میزنند و خاک دنیازدگی و پوچ اندیشی که آینه دل ما را فرا گرفته را کنار میزنند و اینگونه دوباره با آن دست های بسته شده گره های قلوب زنگار گرفته ما را باز میکنند و اصلا خیلیها نمیدانند کربلای چهار یعنی چه؟!!😰
🍀بگذریم که کربلای چهار خود راهکار عملیات پیروز کربلای پنج را به فرمانده هان نشان داد و بعثی های سرمست از پیروزی ظاهری در عملیات قبلی اصلا به مخیله شان هم خطور نمیکرد در فاصله ۲ هفته از همان منطقه عملیات وسیع دیگری شروع شود.
*#یاد_همه_شهیدان_بخیر*
*🌹سلام و درود خدا بر جانبازان و بازماندگان قافله عشق و ایثار*
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
#شهیدشاپوربرزگر_گلمغانی
🌷...چهاردهم اردیبهشت سال ۶۲، در پادگان شهید پیرزاده، در حین آموزش به نیروهای بسیجی، یک نارنجک جنگی در دست راستش منفجر می شود. علت این انفجار، نامرغوبی نارنجک بوده است که به محض کشیدن ضامن، در دستش عمل می کند.شاپور را ظرف مدت سه ساعت، به بیمارستان امام خمینی(ره) در تبریز می رسانند. در اتاق عمل، به خاطر قوی بودن بدنش، آمپول بیهوشی در ابتدا به او اثر نمی کند. چون وضعیت دستش رو به وخامت می رفته، پزشک جراح مجبور می شود جلوی چشمان او، کار قطع کردن اضافات گوشت و استخوان دست را، از مچ به پایین شروع کند. آنها در کمال تعجب می بینند که این جوان هیچ ناله ای نمی کند تا اینکه به تدریج بیهوش می شود...
🌷شهید مهدی باکری می گوید: شاپور برزگر با یک دست در جبهه می جنگید. بنده به فرمانده تیپ گفتم: نگذارید این جوان با یک دست به جبهه برود، او که نمی تواند بجنگد. فرمانده تیپ گفت: بیا ببین که چگونه با یک دست جنگ می کند، او قبول نکرد که عقب برگردد....
🌷شاپور می گفت: مگر حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست جنگ نکرد؟ چه شجاعت و شهامتی؟ با یک دست می جنگید و حمله ور می شد...شاپور یه دستش قطع شده بود ، اما دست بردار از جبهه نبود. بهش گفتند :«با یه دست که نمی تونی بجنگی ، برو عقب» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود:«ولله ان قطعتمو یمینی ، انّی احامی ابداً عن دینی»»
🌷در عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. #حمیدباکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل(ع) رو از محاصره دشمن نجات بده. باعده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی مأموریت و از بالای تپه ای بچه ها را از محاصره نجات میداد. پس از چند لحظه ای گلوله ای به سمت چپش و روی قلبش خورد...
🌷...وقتی تیر به سمت چپ و روی قلب شاپور برزگری خورد، پس از چند لحظه فوران خون با ورق ورق شدن قرآنی که در جیبش بود، آنچنان صحنه ای برایم ایجاد کرد که تا آخر عمر یادم نمی رود...
🌷...لحظه های آخر که قمقمه رو آوردم نزدیک لبای خشکش گفت: «مگه مولای مان حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم»
🌷بعدها که خدمت همسر محترم شهید رسیدم و راز این معرفت و شجاعت شاپور را از ایشان پرسیدم، ایشان فرمودند، شاپور تا موقع شهادتش، خواندن روزانه زیارت عاشورایش ترک نمی شد و هرچه دارد و بهش دادن، از مداوامت در زیارت عاشورا خواندنش بود👌
🌷وقتی هم این خاطره را با تمام حزئیات برای رهبر معظم انقلاب،امام خامنه ای در یک محفل خصوصی بازگو کردم، آقا هم برای این شهید اشک ریخت و گفتند: «هنیا لک»
🌷شاپور شهید که شد ،هم تشنه لب بود هم بی دست😰
#کتاب_خاطرات_دردناک، #ناصرکاوه
راوی: مصاحبه #حاج_آقامحمدرئوف_احرابی و کتاب حماسه دو لاله ، زندگینامه و خاطرات #شهید_شاپور_برزگر
به گزارش خبرنگار ایمنا
اسامی شهدای دفاع مقدس در روز دوازدهم مهرماه عبارت است از:👇
• خلبان شهید شهابالدین سلطانی (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید محمد سبزآبادی برچلو (استان تهران، شهرستان شهریار) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید مسعود امیریدربان (استان خراسانرضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید خسرو جعفری (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید جعفر شیرینآبادیزغنآبادی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان ارسباران) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید هادی جورکی (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید حسین بهرام (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۵۹ ه. ش)
• خلبان شهید غلامرضا چاغروند (استان لرستان، شهرستان خرمآباد) (۱۳۵۹ ه. ش)🤔
☀️پسر پیرمرد دفنکننده پیکر خلبان شهید غلامرضا چاغروند بهنام دیوان جالیزی در این خصوص میگوید: در 12 مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود. منطقه چند ساعت قبل بهعلت عقب نشینی نیروهای ایرانی در اشغال نیروهای بعثی بود. نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلولههای خود قرار دادند بالگرد بهسمت کوههای اطراف پرواز کرد و بهعلت اصابت گلوله به هلیکوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست. بلافاصله نیروهای مهاجم هلیکوپتر را به محاصره درآوردند و سرنشینانش را به اسارت درآوردند فرمانده بعثیها از خلبان میخواهد به امام امت توهین کند که با مقاومت چاغروند روبهرو میشود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه دارد که یکی از افسران عراقی با سرنیزه بهسمت او حمله میکند و وی را غریبانه به شهادت میرساند... این خلبان جوان ۲۳ ساله که تازه داماد بود و فرزندی نداشت بهخاطر نام رهبر سر از تنش جدا کردند و جنازهاش دو روز در بیابانها ماند و پیرمردی در روستای جلیز دهلران جنازه او را خاک کرد و به جرم خاک کردن شهید چاغروند ۱۰ سال به اسارت رفت.
#سالگرد_شهادت
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
#برای_آرمان_عزیزم
🌷حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشآموزان در روز ۱۱ آبانماه۱۴۰۱، به شهادت آرمان علیوردی اشاره کرده فرمودند: آن طلبه جوان و متدین و حزباللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟ افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چهکسانی هستند و از کجا دستور میگیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد...
#آرمان_عزیز_شهادت_مبارک
☀️چگونه وحوش اغتشاشگر در پایتخت جمهوری اسلامی، آرمان علی وردی را پس از شکنجه، به شهادت می رساند👇
🔹 #شهید_آرمان_علیوردی👈
#بدون_هیچ_سلاح_و_تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتابهای حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت، برای دفاع از امنیت و ناموس مردم، چون او نمیتوانست نسبت به این مسئله بی تفاوت باشد. در این حین با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت میگیرند او را به باد کتک!؟. وقتی کوله او را باز میکنند و می فهمند طلبه است، کتکها شدیدتر میشود و او را روی زمین میکشند. از او خواستند به رهبر معظم انقلاب توهین کند👈 مثل داعشیها👌 ولی او قبول نکرد. این چه آزادی بیانی است که نمیتوانند عقیده مخالف را تحمل کنند؟ باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی این طور دوره شود و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید. 👈 کشتن آرمان، کاملا حساب شده بود!؟ اول با چاقو به سفید رانش میزنند تا نتواند راه برود، بعد در حین شکنجه کردنش، سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع، دستش را روی سر می گذارد😰 اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند سرانحام، با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند 👈 یکی از قاتلان شهید آرمان علی وردی؛ برای اینکه از دیگران عقب نیفتد با ناخنگیر ذره ذره گوشت بدن آرمان را در آن حالت شکنجه و از بین رفتن قوای حسمانی، شروع به کندن می کند. آخر سر هم پیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند.وقتی بچه های بسیجی او را به بیمارستان میرسانند روح ملکوتی آرمان به سوی حق پرواز می کند و دعوت حق را لبیک گفته و مظلومانه و با بدن پار پاره به شهادت میرسد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
#جواد_تاجیک_مدیرعامل_بهشت_زهرا: #شهید_آرمان_علیوردی یکماه قبل از شهادتش به مزارش سر زده بود و گفته بود من به زودی به اینجا میآیم
#مزار_شهید_آرمان یکی از شلوغترین مزارهای شهدای بهشت زهراست.
#لطفا_نشر_دهید
📚📄📚📄📚
📚 مقام ومنزلت حضرت زینب (س)
🥀پیامبراکرم (ص) فرمودند : هر كس بر مصيبت هاى زينب (س) بگريد ، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين (ع) ، گريسته باشد... کتاب: وفيات الائمه ث ۴۳۱
🌷زینب سلام الله علیها کیست؟؟
☑️حضرت سيدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر فرمودند: «خواهرم زینب! مرا در نماز شبت دعا كن»...
☑️حضرت سجاد (ع) فرمودند: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم» 👈 «عمه جانم زینب در طول زندگی اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم»؛ یعنی حتی در وضعیت غم بار یازدهم محرم، که شب شام غریبان است...
✍شـهـید مـحـرم ترک،اولین شهید مدافع حرم بود. وی درسال ۱۳۵۷/۱۰/۱ به دنیا آمد🌴شهید محرم ترک در۲۹ دی ماه ۱۳۹۰ با کـولهبـاری پـر از خـدمـت بـه نظام مقدس جـمـهوری اسلامی ایران و در راه دفاع از حرم به دیدار حق شتافت تا اولین نفر از خیل عاشقان شهادت باشدکه در راه دفاع از حـرم مـطهر حـضرت زیـنب (سلام الله) شربت شهادت را نوشیدند
🌸روضه حضرت زینب(س): امام خمینی هروقت که مشکلات داخلی و خارجی برای مملکت پیش می آمد. سریعا می فرمودند که یک نفر برای ایشان روضه حضرت زینب(س) بخواند. راوی: آیت الله رسولی محلاتی
☀️ حجت الاسلام سید محمّد مهدی میرباقری :
☑️ زينب کبری (س) از يک طرف، کار دشمن را میبيند و لعن میکند، و از طرف دیگر، اوج بندگیِ سيدالشهدا (ع) را میبيند. البته هرچه جمال بندگی سيدالشهدا (ع) را میبيند بلايش سنگينتر میشود؛ اينطور نيست که وقتی جمال کار سيدالشهدا (ع) را میبيند بگويد تمام شد، برويم جشن بگيريم، ضيافت عاشورا ، ضيافت بَلاست؛ اين است که موهايش سفيد شده و قدش خميده است. اگر در بلای سيدالشهدا (ع) سوختی و ذوب شدی، آن وقت پرده جمال را کنار میزنند. شما جايی ديدهايد زينب کبری (س) که میفرمايد «جز زيبايی نديدم» منبر سال ۱۳۹۲
💠 #رهبر_انقلاب: ارزش و عظمت زینب کبری (س)، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین (ع) هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمدهی این عظمت از این جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین(ع) به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشندهی بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت.
۱۳۷۰/۰۸/۲۲
به یاد مدافعان حرم حضرت زینب(س) قسمتی از جنایات هولناک داعش:👇
نیروهای داعش ۹۰ درصد سوریه و ۵۸ درصد عراق را اشغال کردند و حتی به دیوار زینبیه دمشق رسیدند.
⭕ِِ داعش زمانی که به نزدیکی حرم حضرت زینب(س) رسید بر روی دیوار حرم شعار می نوشت که هنوز بخشی از این شعارها موجود است. فرمانده داعش بر روی بی سیم خود در نزدیکی حرم حضرت زینب(س) رجز می خواند و می گفت عباس, کجایی که مازینب را از قبر بیرون خواهیم کشید...
⭕️ داعش به منزلی در سوریه حمله کرد، در حالی که در این منزل چهار کودک به همراه پدر و مادر در حال غذا خوردن بودند، داعش سر یکی از دختران که ۹ سال بیشتر نداشت را برید به طوری که خون این دختر بر روی غذاها ریخت و خانواده دختر را مجبور کرد که این غذا را به همراه خون جگرگوشه شان بخورند...
⭕️ داعش نوزاد تازه به دنیا آمده را از دستان پدر و مادر می گرفت و آنان را لخت می کرد و بر سینه دیوار می چسباند و با نیزه با این بدن دارت بازی می کرد، داعش شکم مادر باردار را در مقابل چشم شوهرش پاره می کرد و شرط بندی می کرد که فرزندی که دختر است یا پسر، از شکم این مادر بیرون می آید...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه