eitaa logo
دیده بان
1.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
23.2هزار ویدیو
37 فایل
آدرس کانال دیده بان در پیام رسان ایتا Http://eitaa.com/didehban313 آدرس کانال دیده بان در تلگرام http://t.me/didehban313 آدرس پیج اینستاگرام دیده بان https://www.instagram.com/mehrbanali313
مشاهده در ایتا
دانلود
. . سوم شهریور ۱۳۲۰ را فراموش نکنید . . سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ منصورالملک نخست وزیر در خانه بزرگ و مجلل خود خوابیده بود که با صدای پیشکارش از خواب بیدار شد. سفیر انگلیس و روس پشت درب خانه نخست وزیر ایران بودند و به جناب منصور اطلاع دادند ارتش انگلیس از جنوب و روسها از شمال وارد کشور شده اند و ایران دیگر کشور بی طرف نیست. همان صبح گاه برخلاف عادت، جناب نخست وزیر به کاخ رضاشاه رفت و از سلیمان بهبودی خدمتکار امین شاه خواست که اعلیحضرت قَدرقدرت را بیدار کند که مملکت و پادشاهی او در خطر است. چه کسی جرات دارد را بیدار کند؟ وحشتناک تر اینکه چه کسی جرات دارد این خبر را به شاه برساند!! سربازان ارتش فرار کردند، افسرها لباس ها را آتش زدند، جوانان تهرانی سَرهای خود را تراشیدند تا سربازها شناسایی نشوند هر دو لشگر تهران از هم پاشید. رضاشاه از شاهی افتاد و به ژوهانسبورگ تبعید شد. بعدتر انگلیسیها قصد داشتند نواده قاجار را به قدرت بازگرداند اما او که افسر نیروی دریایی ارتش انگلیس بود حتی فارسی نمیدانست با اصرار و زیرکی فروغی انگلیسی‌ها به ادامه حکومت پهلوی رضایت دادند. البته گزینه و چاره ای دیگری هم نداشتند. . تهرانی های جنگ زده ترس عمومی احتمال حضور روس ها در تهران بود انزلی و رشت سقوط کردند انگلیسی ها از جنوب وارد کشور شدند مردم قطحی زده کشور اشغال شده بحران نان و آرد به خیابان ریختند! تصور این بود که رضاشاه طرفدار دارد در دفاع از او آمده اند! قرار است از شاهشان دفاع کنند! اما مردم با پایکوبی فرش ها را در خیابان آویران کردند آویزان کردن فرش برای آراستن شهر سنتی بود که در جشن ها برپا میشود کشور سقوط کرده! قحطی! جنگ! جشن برای چیست؟ جشنِ سقوط شاهنشاه بود رضاشاه از کشور باید برود! مردمی که شاهنشاه را با تمام وجود درک کرده و با او زندگی کرده بودند شاد بودند اما دهه ها بعد منوتو و ایران اینترنشنال مستندهای تاریخی متعددی ساختند که نسل امروز بگوید: روحت شاد! . . سوم شهریور تا ۲۰ شهریور سال ۱۳۲۰ را مطالعه کنید. هیچ گاه برایتان نقل نمی کنند چون اُبهت تصویری که از پهلوی ساخته اند فرومی پاشد. .
رضا قطبی پسردایی فرح پهلوی، رئیس رادیو تلویزیون ملی پیش از انقلاب درگذشت. شخصیت مهم و پشت پرده دفتر فرح، بسیاری از پروژه های هنری که بنام فرح می شناسند از جمله تئاتر شهر و جشن هنر شیراز کار او بود. متهم بود متن اعتراف شاه که "من صدای انقلاب شما را شنیدم" او نوشته است! جلوی دوربین نمی آمد، اهل مصاحبه نبود. با اعمال نفوذ فرح به این مقام رسید و درباری ها او را عوامل حزب توده،‌ چپی و یا روشنفکر منتقد می شناختند! در سال‌های پایانی حکومت شاه از اصلی ترین تصمیم گیران پشت پرده در دفتر فرح بود. آنچه فرح در انظار عمومی بنام خود می زد عموما ایده او بود. حالا اسناد زیادی باید از او منتشر شود و سکوت چهل و پنج ساله شکسته شود!
پنجاه و نه سال پیش چنین روزی ۱۵ شهریور سازمان تاسیس شد زمانیکه سازمان محبوب مهندس بازرگان بود شاگردان مهندس بازرگان دل از بسیاری برده بودند جوانِ مسلمان مبارز که دارند هزینه میدهند! نُه نفرشان یک هواپیما مسافری را دزدیدند و بغداد بردند حزب بعث همه را بازداشت کرد آیت الله طالقانی نامه ای به امام نوشت که واسطه شوید آزاد شوند. امام قبول نکرد آیت الله منتظری در ماجرای اعدام موسسین سازمان توسط شاه از امام خواست واسطه شوید. امام قبول نکرد. آیت الله هاشمی نامه تندتری نوشت، امام قبول نکرد از امام وقت ملاقات خواستند امام قبول نکرد با اصرار مرحوم دعایی که مدتی هوادار سازمان بود و با امام قهر کرده بود امام در نجف به آنها وقت ملاقات داد و عقایدشان را شنید اما باز هم قبول نکرد گفت من تفسیر شما از معاد را خوانده ام بعد انقلاب امام میگفت: اینها پیش من آمدند از من طلبه بیشتر آیه میخواندند بعد که انحراف سازمان مشخص شد همه مات و مبهوت ماندند که خمینی از نجف چه میدانست که سایر آیت الله ها در تهران و قم متوجه آن نبودند! بعدا آیت الله منتظری گفت: گناه من این بود که در زندان بودم و کتابهای اینها را دیر خواندم! امام مخالف تفاسیر مَن درآوردی از اسلام و جنگ مسلحانه بود تا خون ریزی نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز و زمستان سال گذشته پیش از انتخابات مجلس و در زمان حیات رئیس جمهور شهید چند برنامه متوالی با آقای پناهیان درباره دوقطبی سازی گفتگو داشتم. اینکه با وضع قانون دوقطبی سازی رفع شود تصور غلطی است. ساده پنداری است. دو قطبی سازی بیش از هر چیز یک امر ادارکی است و به درازای تمام تاریخ قدمت دارد. از طرف دیگری برخی هم مقصود کلام آقای پناهیان را درست متوجه نشده اند ایشان اساس دوقطبی را نفی نمی‌کند. به آن چند برنامه در آرشیو تلوبیون شبکه یک سیما مراجعه کنید.‌ مفصل‌تر بحث شده است.
۴۶ سال پیش در چنین روزی ۱۷ شهریور میدان ژاله صبح جمعه مردم بی خبر از اعلام حکومت نظامی به خیابان آمدند. قرار بود شبانه رضا قطبی دستور دهد تا خبر آغاز حکومت نظامی از رادیو و تلویزیون پخش شود. شب جمعه بطور ناگهانی "دولت آشتی ملی" شریف امامی تصمیم گرفت حکومت نظامی برقرار کند! تا صبح جمعه مردم خبر نداشتند! ارتش اعلام کرد اگر در ساعات اول حکومت نظامی سفت و سخت نگیریم مردم دیگر حکومت نظامی را جدی نخواهند گرفت‌. پس دستور برخورد جدی گرفتند! مردم محاصره و به رگبار بسته شدند فرح میگفت: کار ما نبود چریک های فلسطینی بودند که مردم را از پشت بام ها گلوله باران کردند!!
💢قصاب تهران ارتشبد غلامرضا اویسی پیش از انقلاب به شهرت داشت. بخاطر بی رحمانه مردم در روز ۱۷ شهریور. آنقدر فاجعه کشتار سر و صدا بپا کرد که بسیاری از اطرافیان شاه معتقد بودند میتواند نخست وزیر مقتدری در این اوضاع باشد. امیر ارسلان افشار رئیس سلطنتی میگوید: در ورودی کاخ پیش پای شاه زانو زدم تا با اویسی اوضاع کشور را مدیریت کند.(کتاب آخرین سفرشاه نوشته شوکراس را بخوانید) اویسی بین مردم آن زمان به شهرت داشت چون مردم بی رحمی او در کشتار را دیده بودند اما امروز ما بخاطر دروغهای شبکه های مجازی میگوید: شاهنشاه از خون ریزی مردمش بیزار بود!!!!!
غلبه سیاست بر فرهنگ سفر تبلیغی دکتر به کشور تایلند به پایان رسید. باید متشکر بود یا منتقد؟ شاید هم هیچ‌کدام! مرور کنیم. دو انتقاد و در اصل حاشیه سازی پیرامون این سفر تبلیغی وجود داشت: ۱. چرا تایلند ۲. هزینه بلیط و اقامت از کجا آمده هر دو پرسش فرعی توسط دکتر مطیعی پاسخ داده شد. حتما می دانید در کشور ما ده‌ها سازمان و نهاد وجود دارند که در سال بودجه کلان دریافت میکنند تا در عرصه بین المللی فعالیت فرهنگی داشته باشند. فعالیت هم دارند در اعیاد، محرم، جشن های ملی و سایر رویدادهای تقویمی ما. سخنران، خواننده، مداح، دانشگاهی می‌فرستند تا در فلان کشور هفته فرهنگی و یا امثالهم برگزار کنند. ردیف بودجه دارند. سفر مطیعی ذیل این سازمان‌های مسول نبوده است. شبیه این سفرها را در سال‌های اخیر مهدی رسولی هم داشته است. با این حال پرسش باقی می ماند: اهل فن و رسانه با اینکه از جزییات و شیوه برگزاری این سفرهای تبلیغی اطلاع دارند چرا آن حجم از حاشیه را جهت دهی کردند تا اصل فراموش شود؟ چون در کشور ما سیاست بر فرهنگ غلبه دارد. شاید درست تر این باشد که سیاست زدگی بر فرهنگ غالب است. هر عرصه ای میتواند به محل نزاع و انتقام گیری تبدیل شود. تا زمانی که اذهان سیاست زده بخواهند اهل فرهنگ را تحلیل کنند اولویت بر تلافی جویی به نفع قوم و قبلیه خود است! پرسش دیگری پا برجاست. حال فرض کنیم اساسا حاشیه های اخیر شکل نمی‌گرفت، فایده و ضرورت این سفر چه بود؟ چه خروجی و ارزشی دارد؟ ما با دو بال و نقطه ثقل قدرت روبرو هستیم. این دو قابل تفکیک نیستند. اسلام و ایران. اگر به اروپا یا کانادا برود و در آنجا با اجرای سنتی و هنرمندانه خود فرهنگ ایرانی را تبلیغ کند جای تقدیر دارد حتی اگر برای او درآمدزایی شخصی داشته باشد. اگر مطیعی و نظیر او که در سالهای اخیر توانسته اند با زبان مداحی نقاط اشتراک با مسلمانان و شیعیان پیدا کنند و از حد حسینیه های شهرهای خودمان فراتر روند، این دیپلماسی فرهنگی برای ما تولید قدرت نرم می‌کند. آمریکایی ها درباره دیپلماسی عمومی تعریف کوتاهی دارند: تسخیر قلوب و تغییر اذهان. آمریکا با هالیوود با ادل در موسیقی، با ستارگانی که از آنان حمایت می‌کنند البته بدون حضور مستقیم دولت(در پوشش موسسات غیردولتی) برای این کشور قدرت نرم تولید می‌کنند. اینجا فرهنگ به کمک قدرت یک کشور می آید. ارزش های غربی و آمریکایی برای تسخیر بازارهای جهان از همین قدرت نرم بهره می برند. نقطه مقابل استعمار فرهنگی غربی، همین منطق است. ابزار خودشان علیه خودشان استفاده شود.
دیده بان
دو جوان را پیش چشم پدر و مادر کشت! پول تیری که بر قلب و مغز آن دو جوان زده بود را از پدرشان گرفت! م
بی تاریخی . بی تاریخی و تحریف تاریخ با جامعه چه می‌کند؟ . این کلیپ پربازدید در شبکه اجتماعی جهان عرب را دیدم. دست بر قضا تعداد قابل توجهی کاربر ایرانی زیر همین ویدئو در مدح صدام کامنت گذاشته بودند! در بین بخشی از مردم عراق به ویژه نسل جوان که صدام را ندیده اند او را "بطل" میخوانند: قهرمان! در عراق با یکی از کسانیکه بستگان او در جنگ با ایران کشته شده بودند صحبت میکردم. خود او و دو پسردایی اش شیعه بودند. هر دو پسردایی جوان از جنگ فرار کرده و حاضر نبودند با ایران بجنگند! پس از مدتی زندگی مخفی یکی از همسایه ها آن دو جوان فراری از جنگ را به استخبارات حزب بعث لو میدهند! نیروهای ارتش با حکم اعدام هر دو جوان را در جلوی چشم پدر و مادر با چند گلوله کشتند تا مجازات اجرا شود! اما نکته ای اشاره کرد که از اعدام آن دو جوان دردناک تر بود. افسری که به دو جوان شلیک کرده بود قبل از ترک منزل از پدر آن دو جوان "پول تیر" را طلب کرده بود! به اندازه چند تیری که به مغز و قلب آن دو جوان فراری از جنگ زده بود باید به بیت المال پول بدهد! جامعه عراق بدون شک با حزب بعث و شخص صدام تکریتی سیاه ترین دوره را پشت سرگذاشتند! او بر سر مردم خودش هم بمب شیمیایی انداخت. کُردهای عراق را با همکاری سازمان رجوی قتل عام کرد. به کویت تجاوز کرد. چه میشود که با فاصله اندک زمانی، خونخوارترین مستبد منطقه را تطهیر می‌کنند!؟ این خاصیت بی تاریخی و تحریف تاریخ در بین نسل جوان هر جامعه است. مشابه همین روش تطهیر در دو دهه اخیر در ایران نسبت به پهلوی اول و دوم نیز رخ داده است.
از اجرای در نشست خبری رئیس جمهور استقبال می‌کنم! چرا؟ کسانی که جمهوری اسلامی را دیکتاتور می دانستند حالا خودشان زیر پرچم همین جمهوری اسلامی انواع مسولیت های ریز و درشت را تحویل گرفته و با زبان بی زبانی فریاد میزنند: ما اشتباه اضافی کردیم! جمهوری اسلامی اگر نظام دیکتاتوری بود که مناصب و جایگاه به شما نمی رسید! چیزی را ثابت کردید که سال‌ها خلاف آن شعار می دادید!
بزرگترین و خطرناک ترین اپوزیسیون چیزی نیست جز عملکرد مسئولین! مهسا امینی یا جنبش مهسا؛ فراموشی . . دومین سالگرد فوت خانم مهسا امینی با بی سر و صدا ترین شکل ممکن گذشت! سال گذشته این ایام در نخستین سالگرد فوت او مردم ایران در مسافرتِ تعطیلات چند روز متوالی آخر تابستان بودند. امسال آن تعطیلات هم نبود. هم کف خیابان هم کف شبکه های اجتماعی به نسبت وسعت هیاهوی آن روزها خبری نبود! وقتی ۱۸ تیر سال ۷۸ در کوی دانشگاه تهران رخ داد تا چند سال بعد در سالگرد ۱۸ تیر لااقل تجمع مختصری برگزار می‌شد. آن هم در دوره ای که شبکه های اجتماعی و اینترنت به معنای امروزی آن وجود نداشت. آیا فراموش شده است یا اساسا مردم به چیزی به نام "جنبش مهسا" اعتماد نداشتند و ندارند؟ در درجه اول باید گفت آنچه در سال ۱۴۰۱ رخ بیش از آنکه واقعیت برآمده از بطن نیازهای اساسی جامعه ایران باشد، یک "برساخته رسانه ای" بود‌. القا بود. بیش از این که حقیقت داشته باشد، سر و صدا داشت! سیطره رسانه بود. اذهان همه تحت سیطره شبکه های اجتماعی به وقایع پس از فوت مهسا آنقدر ضریب و وزن داد که گویی واقعا انقلابی در راه است! نه انقلاب و نه جنبشی در کار نبود. یک توهم سازی بود. برای نسلی که برداشت تاریخی از جامعه ایرانی نداشت و ندارد. اما آیا وقایع پاییز ۱۴۰۱ بی اثر هم بود؟ خیر. اثر داشت. چون با سطحی از مطالبات فرهنگی جامعه به ویژه جامعه هدف یعنی زنان گره زده شده بود. نفی مطلق اثرگذاری غلط است، اما بزرگنمایی نیز خطاست. یعنی با آن وقایع خشن، با آن شدت عمل یک عده در کف خیابان و دانشگاه "انقلاب" شکل نمیگرفت. دلیل دیگر اینکه؛ کارفرماها و عوامل خارجی دخیل در آشوب های ایران نسبت به چند سال قبل در موضع ضعف قرار دارند. رژیم صهیونیستی تمرکز ایجاد جنگ روانی ندارد. سازمان مجاهدین بخوبی کنترل و محدود شد. کومله، حزب دمکرات و سایر گروهگ ها که میخواستند از اعتراض مردم بهره برداری کنند خودشان مشغول و یا محدود شده بودند. اینجا قدرت نظامی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی به کمک‌اش آمد. اما من نکته مهمتری را مدنظر دارم. بخشی از جامعه به این نتیجه رسیده است که از دست مخالفان "جمهوری اسلامی" کاری بر نمی‌آید! اُپوزیسیون جمهوری اسلامی در ذهن جامعه ایرانی فرو‌ریخت. بی هویت، بی مبنا، بی برنامه، بی رهبر و بی آینده تر از حد تصور رفتار کردند. بزرگترین خطای آنان بالا بردن حد خشم و خشونت ورزی در اعتراضات بود. بخشی از جامعه نه از حُب نظام سیاسی بلکه در اثر نوع رفتار آنان به این نتیجه رسید که بهتر است به آنان اعتماد نکنند. در واقع جمهوری اسلامی الان اُپوزیسیونی خارجی و داخلی ندارد. در حکم هیچ هستند، بزرگترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی عملکرد مسولان است. ۱. فرهنگ و تربیت نسل بی هویت ۲. بحران معیشت و عدالت
چرا سکوت! . خواننده مشهور، در دوران شاه چند نوبت بخاطر آهنگ‌هایی جنگل، بن‌بست، بوی گندم، گل بارون‌زده که از آنها برداشت سیاسی می‌شد زندانی شد. دقت کنید؛ فقط برداشت سیاسی از متن شعر آهنگ‌ها وجود داشت آن هم در نقد اصلاحات ارضی که شاه اجرا کرد. پرویز ثابتی می گوید: نخستین بار به دستور مستقیم شاه، داریوش بازداشت و ۶ ماه انفرادی بود. در مجموع بیست و شش ماه زندانی بوده است. ساواک شایعه پخش کرده بود که علت بازداشت، نداشتن گواهینامه و مصرف مواد مخدر است! درحالیکه این جرم‌ها در حیطه برخورد و مسولیت ساواک نبود تا برخورد کنند! امثال داریوش در جریان هنری و روشنفکری کم نبودند. آن طرف داستان است. چگونه مشهور شد؟ توسط برنامه صدا و سیما جمهوری اسلامی، فرصت ناب و رایگان در اختیار این جوان ایرانی قرار داده شد و به شهرت رسید. آهنگ او صراحتا سیاسی بود. لفافه و غیرمستقیم نبود. تحریک کننده بود. شورآفرین بود. قطعا موثر بود. آن جوان با عفر رهبر جمهوری اسلامی، بخشیده میشود. دو نکته وجود دارد: کسی در مدح سیره رهبر انقلاب در برخورد با مخالفان سیاسی سخنی نگفت!! خبر برجسته نشد! سر و صدا نشد! به اصطلاح وایرال نکردند! دوم اینکه براساس تاریخ معاصر و فرهنگ سیاسی کشور و حکمرانی خودمان(ایران معاصر) و منطقه ای که در آن زندگی میکنیم این نوع رفتار سابقه دارد؟ چرا به این منش پرداخته نمیشود! اگر برعکس بود مهدی نصیری ها چه می گفتند!؟
تجربه نسل بعد از جنگ جنگ روحیه مقاوم میخواهد! جنگ اراده پولادین میخواهد! خرمشهر سقوط می‌کند! جای مویه و زاری ندارد! خرمشهر را پس میگیریم! حسن باقری، جهان آرا، همت، زین الدین شهید میشوند! ناامیدی ندارد، حماسه میخوانیم. امام به رحمت خدا می رود! دنیا به پایان نرسیده است! خامنه ای خمینی دیگر است! اگر پذیرفته ایم این حالت فعلی جبهه مقاومت، حالت جنگ در برابر جبهه کفر و استکبار با آن همه امکانات و منابع است، پس ما هم باید در موقعیت جنگی دست از سرزنش، ناامیدی، گریه و زاری برداریم. جنگ جای حماسه و نمایش قدرت اراده هاست. بازی کودکانه نیست! قهر و آشتی نیست. ترور هر شخصیت برجسته جریان مقاومت با هدف تضعیف اراده و عزم مردمِ مقاومت صورت میگیرد. با یک پاسخ "وعده صادق" کار را تمام شده ندانیم با واکنش و ترور دشمن دنیا را به پایان نرسانیم. جنگ همین است سخت تر هم خواهد شد هم برای ما هم برای آنها مرگ و زندگی است رهبر انقلاب چندماه‌پیش: شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.
روز گذشته نوشتم توان نظامی و عملیاتی حزب الله استمرار دارد. به موشک باران جدید اشاره کردم. دوستی پیام داد "هیجان زده" نباشید! این دوستان به صحبت رهبری باور ندارند. وقتی رهبری می گویند: حزب الله یک سازمان قدرتمند است. صرفا روحیه دادن نیست. عین واقعیت است. توان نظامی و عملیاتی حزب الله پابرجاست. به دلایل متعدد دیگر که الان جای بحث آن وجود ندارد حزب الله از بین رفتنی نیست، در بدترین حالت و سناریو هم حزب الله توان بازیابی دارد. چون از یک جنبش محدود سال های دور به یک فرهنگ در لبنان تبدیل شده است‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حجم ویدئو ضبط شده از سرزمین اشغالی از صحنه های موشک‌باران چگونه ثبت و ضبط شده؟؟؟ هک و هوش مصنوعی لینک مشاهده کامل: https://telewebion.com/episode/0xf38d07f
تنها خطبه راهبردی نبود، پیام دیگری هم داشت . خطبه رهبرانقلاب به ویژه خطبه مفصل دوم به زبان عربی محتوایی داشت که باید بعنوان راهبرد به آن نگریسته شود. رهبری در خطبه اول الگو مبارزه در آینده را نشان دادند. بنا بر تاریخ مقابله با رژیم از ابتدای تاسیس نحسش، قدرت رژیم در جنگ برق آسا، فوری و شوکه کننده است. رژیم‌همین را میخواهد. در جنگ شش روزه ارتش چهار دولت عربی را منکوب کرد. بقول رهبری درگیری با یک کشور که تمام می‌شد به سراغ کشور دیگر میرفت. ظرف شش روز در سال ۱۹۶۷، هزار و سصید و چهل و شش مساحت بسیاری را از اعراب تصرف کرد. امروز هم رژیم در حمله محدود، برق آسا و فوری قدرت و دست بالاتر دارد. اما آیت الله خامنه ای راهبرد دیگری دارد. برعکس رژیم ایشان دنبال راهبرد فرسایشی و چند جبهه بودن مقاومت است. به همین دلیل فرمودند "تعلل نمیکنیم" در عین حال "شتابزده هم عمل نمیکنیم" این عین عقلانیت و هوش ایشان است. اوج نقطه زنی به گمانم این فراز بود آنجا که گفتند: باید کمربند دفاع، استقلال‌طلبی و عزت را از افغانستان تا یمن و از ایران تا غزه و لبنان در همه کشورهای اسلامی، محکم ببندیم. این یعنی عنصر زمان و صبر اهمیت دارد. نباید با هر شکستی یا با شهادت رجال گرانقدرمان مایوس شویم. صبر مجاهدانه سلاح این جنگ است. اما فقط خطبه راهبردی نبود حضور رهبر هم پیام راهبردی بود ایشان معمولا مراسم یادبود شهید را در حسینیه امام خمینی بیت رهبری برگزار میکردند. این بار در مصلی و آن جمعیت عظیم بود. با وجود خطرات و احتمالات کل مراسم را حضور داشتند! خطبه دوم مفصل بود. برخلاف گذشته که پس از اقامه نماز جمعه، اقامه نماز عصر را به دیگران واگذار میکردند، این نوبت نماز عصر را هم خودشان خواندند. داشت به دوست و دشمن میگفت: من اینجا هستم! کاش بدرد این رهبر شجاع بخوریم داشتنِ رهبر شجاع در تاریخ معاصر ایران که شاهان آن با کوچکترین جنگی دَر میرفتند غنیمت است.
صهیونیست ها حماقت کردند. نباید فیلم نحوه شهادت یحیی سنوار را منتشر می‌کردند. از عبدالرضا داوری‌ها که در ایران به سنوار نسبت جاسوسی دادند تا رسانه های رژیم که می‌گفتند در تونل‌ها مخفی و از گروگان‌ها سپر انسانی ساخته رسوا شدند! با این نحوه شهادت اسطوره ماندگاری شد.
زخم باز از آذر سال ۱۳۵۰ تقریبا هیچ سالی نیست که دولت تازه تاسیس امارات یا یک کشور ثالث نظیر لیبی، مصر، عراق، چین، روسیه و حالا این روزها اتحادیه اروپا درباره مالکیت جزایر سه گانه حق را به امارات ندهند و یا موضع دوپهلو اتخاذ نکنند! چرا؟ ریشه این "زخم باز" کجاست؟ به ریشه تاریخی این تفاهم نامه می پردازم. . نخست اینکه بدون شک از نظر تاریخی مالکیت جزایر سه گانه به ایران تعلق دارد و آنقدر بدیهی است که نیازی به هیچ توضیحی وجود ندارد. از نظر جغرافیایی و مسافت امیرخسرو افشار(دیپلمات شاه) در جلسه شورای امنیت نقشه ای را نشان داد و گفت: تنب بزرگ فقط هفده میل از خاک ایران فاصله دارد و از سوی دیگر هر دو جزیره تقریبا پنجاه میل با راس الخیمه در آن سوی خلیج فارس قرار دارند. اما مساله چیست؟ در دهه پنجاه دولت انگلستان اعلام کرد قصد ترک خلیج فارس را دارد و نیرودریایی این کشور دیگر در منطقه نخواهد بود. اصرار این بود تا پیش از ترک انگلستان تکلیف نقاط اختلافی مشخص شود. البته فقط مربوط به ایران نبود. دو نقطه از نظر شاه مساله بود که باید حل می‌شد: بحرین و جزایر سه گانه مساله بحرین با واگذاری و تاسیس دولت حل شد، دولت ایران نیز یک ساعت پس از اعلام رسمی جدایی و تاسیس بحرین به آنان تبریک گفت. شاه در مقابل دنبال استرداد جزایر سه بود. انگلیسی ها تعلل کردند. شاه روابط را با مصر، عربستان، ترکیه و تاحدودی عراق تقویت کرد که در صورت تصرف نظامی جزایر اعتراض نکنند. با این حال لیبی، یمن و عراق معترض بودند. چرا زخم باز ماند و اشتباه شاه چه بود؟ ابوموسی که مهمترین جزیره بود، شیخ شارجه مدعی آن بود. دو تنب نیز توسط شیخ راس الخیمه ادعای مالکیت داشت. شاه با واسطه انگلستان "تذکاریه تفاهم" بین ایران و شارجه را در شش بند پذیرفت. زخم باز اینجاست: در بند دو قرار شد هم ایران و هم شارجه در ابوموسی نیرو داشته باشند و پرچم شارجه نیز بر فراز یک "پاسگاه پلیس" برافراشته شود. در واقع مالکیت مشترک! و باز ماندن زخم! بدتر اینکه موافقت نامه مالی امضا شد که تا نه سال مبلغ یک نیم میلیون لیره به شارجه پرداخته شود و شاه تا سال پنجاه و پنج این مبلغ را پرداخت کرد. نهم آذر سال پنجاه نیروی دریایی ایران وارد جزایر شد و فقط در دو تنب درگیری نظامی کوتاهی با چند کشته درگرفت‌. بلافاصله دولت ایران، امارات را به رسمیت شناخت. حالا هر سال یکی از ادعاهای امارات بر سر مالکیت جزایر به استناد همین زخم باز و مالکیت مشترک است! توهمی که هیچ گاه محقق نخواهد شد. چه روسیه و چین بگویند و چه اتحادیه اروپا
یکم آبان ۱۳۵۶ خبر ناگهانی ابتدا نجف و سپس کل ایران را فراگرفت. فرزند ارشد آیت العظمی خمینی درگذشت! شاه و ساواک تصور نمیکردند پس از سال‌ها تبعید و سانسور اخبار امام مردم ایران در سراسر کشور حتی در روستاها برای او ختم برگزار کنند. خبر درگذشت حاج آقا مصطفی که امام گفته بود: من او را امید و آینده اسلام میدانستم. کسی که در ۲۵ سالگی به اجتهاد رسید. بار دیگر اعتراضات را در ایران احیا نمود. همه فکر میکردند کار نهضت به پایان رسیده و شاه موفق شده است. اما استقبال مردم از ختم فرزند امام درگیری های بعد از آن به دی ماه ۵۶ و آن چهلم ها ختم شد. امام گفتند: مرگ مصطفی الطاف خفیه الهی بود. از همان سر نوع درگذشت ایشان دو نظر بود: ۱. مرگ در اثر بیماری ۲. شهادت در اثر ترور و مسموم نمودن با گز سوغاتی که یک گروه ایرانی برای ایشان آورده و همان شب به ملاقات حاج آقا مصطفی رفته بودند. امام اجازه کالبدشکافی ندادند. حوزه نجف تعطیل شد چند روز گذشت اما طلاب سر درس نرفتند. امام خودشان از طلاب خواستند که درس را تعطیل نکنند و به زندگی عادی بازگردند!
💢 حمام خون قبل انقلاب توی تهران بود که معروف بود به محله نهم آبان! حالا چرا نهم آبان؟ چه اتفاقی افتاده بود؟ نهم آبان روز تولد بود به میممنت میلاد شاهزاده که بعد پدر باید همه کاره مملکت میشد این محله شد نهم آبان! حالا اهمیتش چیه؟ چرا بعد انقلاب نام این شد ۱۳ آبان!؟ شاه دو تا عوض کرده بود تا اوضاع آروم بشه، بعد بحران اقتصادی بوجود اومده در دولت هویدا، هویدا رو عزل کرد و منتقد همیشگی هویدا رو سر کار آورد. اون شخص کی بود؟ اون شخص، جمشید آموزگار که همیشه منتقد سیاستهای اقتصادی هویدا بود. و کابینه جدید تشکیل داد اسم کابینه ش رو گذاشت: کابینه نجات و مدیریت بحران اقتصادی اما جواب نداد خیلی زود استعفا داد، بحران تندتر شد و کشیده شد به سال ۵۷ شاه این شخص جعفرشریف امامی رو سرکار آورد تا بتونه آشتی ملی ایجاد کنه معروف بود به جعفر پنج درصد، چون شهرت داشت از همه شرکت های خارجی که میان ایران سهم و رشوه میگیره، مثل رشیدیان مثل ایادی و یزدانی شاه هم میدونست. شریف امامی اسم کابینه ش رو گذاشت آشتی ملی گفت: من با رابطه خوب دارم و مسالمت آمیز قضیه رو حل میکنم اول هم مشروب فروشی و کاباره رو بست اما ... اما توی دولت شریف امامی دوتا فاجعه بزرگ اتفاق افتاد. قرار بود آشتی ملی بوجود بیاد اما حکومت نظامی شد: اولین فاجعه ۱۷ شهریور و اون کشتار وسیع مردم در تهران، کمر دولت رو شکوند. دومی چی بود؟ دومی روز ۱۳ آبان سال ۵۷ بود دانش آموزا که اکثرا بچه بودن برای حمایت از دانشجویان دانشگاه تهران اومدن سمت دانشگاه، دانشجوها توی دانشگاه بودن و دانش آموزا میخواستن وارد محوطه بشن تا جمعیت یکی بشه ارتش درگیر شد با بچه مدرسه ای ها اول فقط گاز اشک آور بود بعد و مردم اومدن در دفاع از دانش آموزا، اما متاسفانه پنجاه و شش نفر دانش آموز توی روز ۱۳ آبان شهید شدن ۱۴ آبان دادن و اون روز رو بعنوان روز دانش آموز ثبت کردن، همون قبل انقلاب خودجوش این روز ثبت شد بعد انقلاب هم منطقه نهم آبان که به اسم پسر شاه بود شد ۱۳ آبان کوی ۱۳ آبان در ناحیه ۳ منطقه ۲۰ تهران الان میشه حالا جالب اینجاست که خانم سیده فرح دیبا همون بعدا مصاحبه کردن که مردم کشته نشدن چون ایشون میگه مردم گوسفند میاوردن نزدیک دانشگاه قربانی میکردن و خون گوسفند رو کف دست میزدن تا بگن شاه آدم کشته ولی ایشون جنازه های توی بهشت زهرا رو نمیدید سِربرنی پژوهشگر و استاد دانشگاه سواس لندن توی کتابش از روز سیزدهم آبان سال ۵۷ با عنوان یاد میکنه Annabelle Sreberny (1985). The Power of Tradition: Communication and the Iranian Revolution. Columbia University
نوکر خودتان باشید دکتر حسین فاطمی وزیر امورخارجه دولت دکتر مصدق چند روز پیش از تیرباران دچار تب و لزر شدید شده بود. زندانبان با طعنه به او گفته بود دیدی شما هم ترسیدی! پزشک زندان آمد و چند مُسکن تزریق کرد. پیش از تیرباران، از او خواستند آخرین خواسته اش را بگوید. خواسته بود در لحظات آخر عمر به دیدار مصدق برود، مخالف کردند‌. دکتر گفت: مدتهاست خواهرم را ندیده ام، لااقل اجازه ملاقات با او را بدهید! قبول نکردند. آخر سر دکتر گفت: سلول مجاور دوستان جبهه ملی زندانی اند چند دقیقه با آنها صحبت کنم! آنجا دکتر فاطمی جمله مهمی از نقش دربار در سقوط دولت ملی و جنبش ملی شدن نفت عنوان نمود. به افسر جوان زندان گفت: "ما میخواستیم مردم ایران نوکر خودشان باشند دربار اجازه نداد!" بخشی از خاطرات نصرت الله امینی در گفتگو با تاریخ شفاهی هاروارد
جمعه سیاه و سقوط حلب در حالیکه منطقه در ناامن ترین وضعیت ممکن قرار دارد، حلب سقوط می‌کند و تروریست ها تکفیری وعده فتح تهران را میدهند! بخشی از مردم ما در امنیت کامل مشغول بلاک فرایدی بودند! این جمعه سیاه چه سود و ربطی به فرهنگ ما دارد و سود اصلی این جریان بزرگ مالی به چه کسانی میرسد جای خود! اما باید بدانیم با هزینه بسیار سنگین و زحمات افراد گمنام زیادی در جبهه در این لحظات امنیت ایران تامین شده است. گلایه ها جای خود، گرانی چند هفته اخیر جای خود اما آنها به صراحت می‌گویند: سر مار ایران است. مراقب باشیم
خط استراتژیک حمایت از جبهه مقاومت از استان ادلب و حلب عبور نمی‌کند. اساس دمشق است. هدف مهم خط آمریکایی_صهونیستی این بار پس از یک سال هزینه های سنگین سیاسی و نظامی "یک سره" کردن کار مقاومت است. باید بعد از آتش بس با لبنان، خط تجهیز و بازسازی عملیاتی حزب الله قطع شود. قطع نمودن این خط ارتباطی نیازمند سقوط دمشق است. این سرعت پیش روی یا فعال ساختن معارضین در جنوب سوریه و یا احتمال کودتا یا ترور بشار اسد گزینه های محتمل آینده به شمار می آیند. جریان آمریکایی_صهیونیستی دنبال "یک سره" کردن کار مقاومت است تا به شرایط قبل بازنگردند‌. بازگشت مقاومت به موضع قبلی یعنی خطر بزرگ موجودیتی برای آینده رژیم اسرائیل. آمریکایی ها میخواهند آتش بس، صلح یا پایان جنگ با تامین امنیت پایدار اسرائیل همراه باشد‌. سرعت پیچیدگی وقایع در منطقه عجیب است.
از یحیی سنوار تا میرزاکوچک خان پیش از آغاز یکی از جنگ ها در ۳۱ شهریور ۱۲۹۴ میرزا کوچک خان سخنرانی مشهوری دارد که تاریخ نگاری سکولار این بُعد شخصیت مذهبی میرزا را سانسور میکنند‌. او خطاب به یاران میگوید: ما از سرسلسله مجاهدین اسلام، یعنی حضرت سیدالشهدا (ع) سرمشق میگیریم، چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزاری؛ و جمعیت آن سَرور نیز بیشتر از این جمعیت نبود، گرچه در ظاهر حضرت امام حسین مغلوب شد، ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار، قلوب آزادیخواهان را همیشه به نور خود، منور داشته است. شما باید بدانید این لباس مجاهدت را که ما به تن کرده ایم، کفن ما است و قبر ما در شکم جانوران و درندگان است. ما برای القاب و جاه و مال، مسلح نشده ایم، ما زوال ملت و اضمحلال مملکت را طالب نیستیم، ما برای قطع ایادی اجانب و مزدوران آنها که سالها است خون ما را مکیده و ما را به این روز سیاه نشانیده اند و احساسات وطن پرستی را در ما کشته و میخواهند ما را غلام خود نمایند، جمع شده و اسلحه به دست گرفته ایم. روستای گسگره ۳۱ شهریور ۱۲۹۴ این سخنرانی شهید میرزا به بیش از صد سال پیش تعلق دارد‌ و شبیه به همین کلمات در مبانی فکری و سخنرانی شهید بزرگ جهان اسلام یحیی سنوار آمده است آنجا که میگوید: صلح و مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد. این نشان میدهد مقاومت دربرابر اجنبی و استعمار روس، انگلیس و آمریکا در این منطقه عقبه تاریخی دارد‌. مقاومت پدیده جدیدی نیست. عمر مقاومت به شکل و روش امروزی ریشه در تاریخ استعمار در این منطقه دارد‌‌.‌ پای استعمار که در منطقه ما باز شد، مقاومت آغاز شد. ریشه فکری پدیده مقاومت که یک اصل انسانی_الهی است به عاشورا بازمیگردد‌. سنوار و میرزا بیش از صد سال باهم فاصله دارند اما هر دو در یک زبان مشترک از امام حسین(ع) میگویند. مقاومت بدون عقبه تاریخی استعمار در این منطقه ناقص درک میشود.
دیده بان
مهمتر از میدان نبرد نظامی👇
مهمتر از میدان نبرد . در این جنگ، مهمتر از میدان و آنچه روی زمین از بُعد نظامی رخ می‌دهد، ادراک‌جمعی جامعه نسبت به وضعیت خود و منطقه است. ادارک اینکه ما همه در جنگ هستیم و اگر قرار است ایران از این گردنه به سلامت عبور کند باید احساس یا روح جمعی ایجاد شود. درست شبیه آنچه میشل فوکو در تحلیل وقوع انقلاب اسلامی میگفت و آن عامل را رمز پیروزی میدانست: روح جمعی. فوکو انقلاب ایران را از نزدیک مشاهده کرده بود و تهران حضور داشت یک مساله او را منعجب ساخته بود که در این انقلاب "روح جمعی" به معنای واقعی شکل گرفته است. همه احساس مشترک دارند و هیچ نیرویی نمیتواند مقابل این احساس مشترک جامعه ایستادگی کند‌. حال پرسش این است: در وضعیت کنونی جهان به ویژه منطقه که همه بازیگران با تمام توان مشغول نقش آفرینی هستند و همگی از مسائل داخلی رنج میبرند، فی المثل همین ترکیه که نقش اصلی را در وقایع اخیر سوریه داشت تورمی بالاتر از تورم ما را تجربه کرده و مسائل متعددی دارند اما آیا ادراک و روحی جمعی بین دولت و مردم شان وجود دارد؟ اینکه دولت و مجلس درتلاشند که ما آسیب کمتری متحمل شویم. اگر در ادراک جمعی جامعه نباشد، اینکه حل مسائل سرعت ندارد. اینکه مردم مدام خبر منفی و نه بشنوند، اینکه مدام از موضع نه نداریم، نه نمیشود، نه نمیتوانیم حرف بزنیم خطری بزرگتر از هر خطر دیگری است. ادراک و بصیرت داشتن فقط وظیفه مردم نیست، عملکرد مسولان مهمترین عامل ایجاد این ادراک است در غیراینصورت جامعه به نقطه ای می رسد که نسبت به هجوم تحریرالشام هم بی تفاوت خواهد بود. سرعت حل مساله و انباشت مسائل ساده برای کشور هزینه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام خیابانی در ایران به نام نتانیاهو شاید هیچ وقت در تاریخ هفتاد و شش ساله این رژیم به اندازه امروز در دنیا منفور نبوده اند. تا جاییکه دادگاه لاهه نتانیاهو را "جنایتکار جنگی" اعلام می‌کند در ردیف هیتلر! در مجمع عمومی سازمان ملل اکثریت مطلق کشورهای جهان علیه رژیم رای میدهند آن هم چند نوبت! حجم جنایات و تنوع جنایات او آنقدر زیاد و متفاوت است که جهان را به واکنش و اعتراض کشانده است. حالا اینکه در چنین موقعیتی یک هموطن برای تصویرسازی غلط از جامعه ایرانی آویزان جهاز نتانیاهو می‌شود جای تامل دارد. تاریخی هم نگاه کنید اینها با ایرانی پدرکشتگی دارند، به اجنبی سواری ندهید.