🔸امام جواد علیه السلام: 💠 «هركس موقعيت‌شناس نباشد، جريانات، او را مى‌ربايد و هلاک خواهد شد.» 💫 «موقعیت‌شناس» باشیم؛ محاصره اقتصادی، نعمتی‌ست که بتوانیم از این قلوه سنگِ مشکلات اقتصادی و ارزی، گوهرِ ناب اقتصاد دین‌پایه را عرضه کنیم؛ که نه فقط برای خود و نه تنها ملت‌های مستضعفی که زیر قُل و زنجیر جادوی پولی و مالی دشمن اسیرند؛ بلکه حتی پاریس در قلب فرانسه که در آتش سرمایه‌گرایی و بورژوازی می‌سوزد، و مهد تمدن غرب یعنی آمریکایی که ۴۹ میلیون نفر گرسنه در آن دست و پا می‌زنند، هم‌اکنون عطشناک گوهر اقتصادیِ اسلام ناب است.. 🔰 اندیشه‌جویان عزیز و پیروان جوانِ #امام_جواد (علیه‌السلام) خودتان را برای تربیتِ نسلی آماده کنید که قطب‌نمای تحرکات جهان را بدست می‌گیرند. اگر بعد از ۳۰ سال مجاهدت، توانستیم #قاسم _سلیمانی‌هایی به جهان بشناسانیم؛ ۳۰ سال بعد نیز می‌توانیم قاسم سلیمانی‌های میدان علم، فرهنگ، اقتصاد، تمدن و... را به جهان عرضه کنیم. البته به شرطها و شروطها.. 💠 #تقوا شرط آن است که امام جواد (ع) مکرر می‌فرمود: « اِتق الله» آینده‌ای که از آن حزب‌الله است، پیش روی ماست؛ اگر با عاقبتی که از پشت سر ما دارد می‌آید، همگون شود. ( #عاقبت، درست مثل رد پایی‌ست که در یک جاده‌ی برفی از ما به جای می‌ماند؛ دنبال کردنِ این ردپاها، مقصد ما را نشان می‌دهد.) ❇️ به شرط تقوا، #آینده از آن ماست.. اگر از اهل تقوا باشیم و بمانیم که: «هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» در این صورت، #هدایت الهی شامل حال ما می‌شود و قطب‌نمای تحرکات جهان، به دست ما. «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» @didehban313

هارون الرشید، برای فریب، شکنجه و یا تحقیر حضرت موسي بن جعفرعلیهما السلام در دید مردم، زن بدنام و زیبایی را به بهانه خدمتکاری نزد ایشان فرستاد؛ وقتی زن را به محضر آن حضرت آوردند،فرمود: من نیازی به کنیز و خدمتکار ندارم و او را برگرداند. هارون الرشید از این کار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وی را زندانی نکرده ایم تا زن را نیز با اجازه او به آنجا بفرستیم، و دوباره دستور داد آن زن را به زندان برگردانند. مدتی گذشت،گزارش دادند: آن زن هم مشغول عبادت شد و پیوسته در سجده می‌گوید: «سُبْحَانَكَ سُبْحَانَك‏» هارون گفت: موسی بن جعفر وی را سحر کرده است! او را با سرعت نزد من بیاورید. وقتی زن را نزد او بردند، دیدند از خوف خدا می‌لرزد و مرتب به آسمان نگاه می‌کند و مشغول نماز شد. هارون پرسید: چرا چنین می‌کنی، این چه حالی است که در پیش گرفته ای؟ زن گفت: وقتی محضر امام کاظم ع شرفیاب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود. سرانجام به وی عرض کردم: ای مولا و سید من! آیا کاری دارید که من انجام دهم؟ فرمود: من با تو کاری ندارم. عرض کردم: مأمور به خدمت شما هستم... ادامه دارد... #موسی‌بن‌جعفر #گناه #یقظه #توبه #هدایت ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄

ادامه قبل... فرمود:اینها چه بد فکر می‌کنند. ناگهان متوجه باغ بزرگی شدم که پایانی نداشت و با فرش‌های زیبا مفروش شده بود، حوریانی زیبا در آن صف کشیده بودند و در دست‌های خود ظرف‌های آب و طشت برای شستن دست‌های آن حضرت آماده ساخته بودند. از آن موقع تا لحظه ای که غلام به سراغ من آمد من به سجده افتادم. هارون گفت: شاید این قضایا را در خواب دیده‌ای؟ آن زن گفت: به خدا قسم همه اینها را قبل از اینکه به سجده بروم با چشمان خود دیدم و سجده‌ام برای سپاس از آنها بود. هارون دستور داد از او مراقبت نمایند که این حرف‌ها را به کسی نگوید. آن خانم دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد. همیشه کارش این بود و مرتب می‌گفت: عبدصالح نیز چنین می‌کرد و من در عالم واقع دیدم که آن حوریان مرا خطاب کردند که از حضور امام کاظم علیه السلام دور باشم و به من گفتند: ما برای خدمت امام موسی بن جعفر برتر و مناسب تر هستیم. (بحارالانوار، ج 48، ص 238) #موسی‌بن‌جعفر #گناه #یقظه #توبه #هدایت ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄