هفدھُم اردیبھشت را
گفتهام رخت و لباس رفو کنند
خلقاللّھ وَ ..
جمع بشوند،
حضوری کوتاه و زیبا .
من هم هستم بینشان
حریر ِ سادهای
بهسر ،
پیراهن ِ سرخي بهتن ،
چه بهرنگ!
سوریست به قَریحت و
مشرب میان ِ
خودمان .. ؛
سالگرد ِ آماج شده.
یادمست؛
ما حبلالحیات هم شدیم ،
کار و شُکرِ هم ..
دلشریك و
همنان و بعدها
عاقبت ِ هم.
بي جار و شیتیل
صبحها پی ِ مکتب و دانشگاه و الباقی
را پی ِ آوینی و مرتضاٰ مطهری
دویدیم ..
و َ
در اِزای همهٔی لکه غمها،
گِرهها و خَلاها و
بمبارانهای مجازي ،
نسترن و داوودی .. کاشتیم
تا مبادا استخوان ِ سینهمان
تیره شود به
روزگار ِ آزگار..
و تنها همین.
• @Amajha .
Heydoo Hedayati - Gheshang.mp3
16.89M
اقلاً این براي ما ؛
برای حسهای ِ پنهون
و شریفهٔ زیر جناق ِ
سینه و نهایتا ً
قلب ِمون عزیز ِ
دورر..
٫ یك
ماٰدر من مؤمن نشدم، ولي هرشب
سجادهای که برایم فرستادی را باز
میکنم و یادت را تا میکنم.
ماٰدر تو دلت ميخواست
من طلبهی حاج سیدعلیاَصغر شوم
ولي حالا من
تنھا
غمگین
شدم.
اسکاٰرلٺدههیشصت.
سجاد ِافشاریان ..
May 11
اونقده ریختِ ظهرهاٰی بهار شیرین و بهدله
که اللهم صل علي محمد و آل محمد.
تو آهوی آفریقاٰی دهانِ منی،
تو بیمهی آسیای پیکان منی.
ما اُخت ِ دویدن بودیم، راه رفتن خستهمان
میکرد .. • نادر ابراهيمي.
٫ سِھ .
من با ٺو ..
قدیمیترین میشوم، رفاقتمان
شأن رفیق میگیرد.
کوچهها کاهگلی میشوند.
من با ٺو،
حافظ شیراز میشوم،
ناب میشوم.
بیست و چندسالی دلشوره میشوم؛
مثل آن موقعها ڪه معالی آباد،
هنوز آباد نبود.
چشمهایٺ را که به خندھ
وا میدارم،
فاتحترین جنگجوي تاٰریخ
میشوم.
اسکاٰرلٺدههیشصت.
سجاد ِافشاریان ..
لطفاً شما هم دوستِ باغچههاٰ و قیافهٔ
شیشِ صبح مملکت باش؛
آدمیزاد صبحها یه شیشه مرباٰست،
سرخه، سردماغه، باجونه، کلاً خوب
کوفتیه دوستان.
عصرهاٰ تنش نرگسزاره، صلواته، متینه
ژولیدهست، شبها اما عینهو موزیکای
حبیبه، همونقد رسیده، بِچسب، آب و
گِلدار، پُر.
4_6023783403206216251(1).mp3
7.98M
برای بخارِ ظرف لبو و دستهای
نازكپوست و سرد ما.