برای یاری جبهه حق،
هرجای جهان که هست، هرجا که هستید یه سوره نصر بخونید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾
راه قدس از کربلا می گذرد...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
می گم خون حاج علی زاهدی چقدر جریان ساز بود... چقدر عجیب بود...
ان شالله منجر به نابودی کامل اسرائیل بشه
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شعرو برا چنین شبی سرودن گویا!
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
هدایت شده از کانال حمید کثیری
نام عملیات بزرگ امشب #وعده_صادق است؛
و اسم رمز عملیات #یا_رسول_الله ...
یا رسول الله؛
فرزندانی داری که تو را ندیدند، اما عاشقانه پای عهدشان در دفاع از توحید ایستادهاند.
یا رسول الله؛
فرزندانی داری که شب را روز نمیکنند، مگر با آرزوی نابودی دشمنان دینت.
یا رسول الله؛
فرزندانی داری که تا پای جان گوش به فرمان ولی و امام جامعهاند ...
یا رسول الله؛
برای فرزندانت دعا کن. دعا کن بیش از پیش مایه عزت و فخر اسلام باشند 🤲
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و ما النصر الا من عندالله...
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
« یادداشت جنگی »
من بارها توی ذهنم تا ته مسیر را زندگیام را رفتهام. هر بار به یک شکل. هر بار با یک سری انتخاب. بیشتر وقتها سختترین حالت ممکن را در نظر گرفتهام، تا خودم را برای آن آماده کنم. مثلاً امشب چند بار توی ذهنم شوهرم را، برادرم را و حتی بابای پیرمردم را از زیر قرآن رد کردم، فرستادم جبهه. خودم را با بچهای در آغوش و بچهای در شکم، تصور کردم در پناهگاه یا در انتظار پدرشان.
شاید اصلاً جنگ توی عصر حاضر یک شکل دیگر باشد. موشک جواب موشک و این چیزها. ولی تصور من از جنگ شبیه فیلمهای دفاع مقدس است. راستش را بخواهید تصور دیگری ندارم. همهٔ عمرم در امنیت گذشته است. احتمالاً بیشتر دختران و زنان هم نسل من که در ایراناند همین ذهنیتها را داشته باشند.
بعد به این فکر کردم که اصلاً چرا. حالا که همه چیز خوب و خوش بود. داشتیم زندگیمان را میکردیم. پفکمان را میخوردیم. پتو را کشیده بودیم تا زیر چانهمان و میخواستیم بخوابیم. دیگر چه کاری بود چوب توی لانه زنبور کردن.
بعد دیدم یک خبرگزاری نوشته امشب بعد از تقریبا هفت ماه، آسمان غزه از پهپادها و جنگندههای اسرائیلی خالی بوده است.
امشب ما بیداریم، پریشان و در هم مینویسیم. نمیدانم از ذوق است یا هیجان یا حتی در گوشی بگویم شاید ترس. ولی بچه های غزه احتمالاً خوابیدهاند.
نمیدانم چطور حسم را وصف کنم انگار دارند شمر و سنان را سر میبرند و ما خوشحالیم.
انگار حاج احمد متوسلیان برگشته، امام موسی صدر پیدا شده...
حاج حسن طهرانی مقدم به آرزویش رسیده.
انگار همهٔ مظلومان عالم را از زمین بلند کردهایم، لباسهایشان را تکاندهایم و در آغوش گرفتهایم.
انگار طرماح به سپاه حسین(علیهالسلام) رسیده...
نمیدانم چه میگویم.
پریشان و در هم مینویسم.
یکی دیگر میگوید فلسطینیها جلوی مسجدالاقصی جشن و پایکوبی دارند...
قدم بعدی را خدا میداند.
#نرگس_جلیل_بال
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شعر ترکی رو هم شاعرش واسه امروز سروده بوده.😊😉
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
صبح زود بچه ها رو که رسوندم مدرسه دیدم دلم نمی یاد برگردم خونه.
یا دوست داشتم برم خونه ی حاج حسن به حاج خانوم تبریک بگم
یا برم بهشت زهرا به حاج حسن تبریک بگم.
چون هفت صبح اصولا خوب نیست در خونه کسی رو بزنی 🤪 رفتم سمت بهشت زهرا.😊😍
#آرزوت_نزدیکه_مرد
#مردی_با_آرزوهای دوربرد
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan