بعدش چون قیمت ها رو دیدیم فشارمون افتاد رفتیم یه رستوران رو به رو به اسم الرومانسیه
شیرینی تولد من و نوبت مهمان کردن یکی از هم اتاقی ها بود .
بیاین فضاشو نشونتون بدم
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
فکر کنم نوشته نذارید اسراف بشه باقی غذاتون رو با خودتون ببرید😊
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
این روزها که سرویس های حرم راه نیفتاده خیابان ها ترافیکه من یکی از اینا نیاز دارم ☺️
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
صبح با بعضی خانم های کاروان رفتیم که اونا اعمال واجبشونو انجام بدن و منم تشویق شون کنم .😁
درهایی که هميشه از اونها وارد میشدیم بسته بود هدایتمون کردن جهت مخالف
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همچنان در بزم تماشا بودم که مردی ترک با زنی تماس تصویری گرفت و بلند شروع به صحبت کرد.
اولش هم گفت از کنار خانه خدا با تو حرف می زنم. سر و سینه ات رو بپوشون.
هیچ ترجمه ای قشنگی حرف زدن خودش نمی شه
برادرت مرد خوشبخت روی زمینه
من روی زمین نیستم
راه می رم پاهام روی آسمونه
حس می کنم روی ابرهام
من حاجی ام
بی گناهم
پیش خدا حرمت دارم
از خدا می خوام بچه مریضت رو شفا بده
خواسته های دلت رو بده
خوب نگاه کن خانه خدا رو
از این خانه خدا به تو سلام می رسونم
رحمت و برکت خدا به سمت تو بیاد
ببین خانه خدا رو
ببین برادرت کجاست
خیلی منقلب شدم از نحوه حرف زدن و یقینش
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما هم نریم جلسه کاروان
جلسه کاروان میاد اتاقمون
#بیدار_شدن_با_صدای_کل😃
#حضرت_هادی_میلادتون_واقعا_مبارک😄😍
دیگه پاشدیم چادر کردیم رفتیم جشن که حداقل به بستنی اش برسیم
یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
این همه جمعیت مشغول طواف بر روی پشت بام مسجدالحرام هستند .
یعنی چهارمین طبقه از طواف
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
اسمش yucenur بود از هلند آمده بود و اصالتا ترک بود همین که مهرم را دید به انگلیسی پرسید این چیه؟ تو مسجدالحرام مهر نمیگذارم جانمازم را باز کرده بودم برای برداشتن تسبیح که مهر را ناغافل دیده بود. گفتم یه تیکه خاکه، برای این که جای سجده ام تمیز باشه. گفت چه خوب از کجا خریدی ؟😁
گفتم ایران گفت اینجا ندیدی کجا میفروشن😄
کار داشت به جاهای باریک میکشید گفتم نیاز نیست بخری بیا من مال خودم را میدهم بهت. خندید و قبول نکرد .
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
گفت مشکل دختر ها در ایران چیه؟
گفتم روسری!
گفت یعنی زن و مرد تو محیط کاری از هم جدا نیستند؟ تو دانسگاه چی؟
گفتم نه، بعد با اشاره پرسید که باید پوشیه بزنند حتما؟ که گفتم نه همان روسری هم نمادین است و گاهی بودن و نبودنش فرقی نمیکند. گفت پس این که مشکل نیست. مشکل ما در هلند این است که میخواهیم با روسری کار کنیم و نمیگذارند!
بعد از نماز مهر و طلق روسری ام را بهش دادم. از طلق هم خیلی خوشش آمده بود و هی اشاره میکرد به چروک روسری خودش و صافی مال من.
تکنولوژی اش را ندیده بود😁
خیلی تشکر کرد و دستبندش را درآورد انداخت دستم.
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرنده های طواف کنِ آواز خوان
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/dimzan