eitaa logo
اتاق مشاوره🚪:🌱🌻 
1.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
119 فایل
✍️در ️گوشه ای از فضای پر هیاهوی مجازی اتاقی ساخته ایم تا لحظه ای چند تأمل کنیم... ارتباط با ادمین: @KhaliliDindarmani سایت دین درمانی: http://www.dindarmani.ir/fa کپی از مطالب با ذکرصلوات (به نیت ظهور) برای هرمطلب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ سلامتی دهه‌های 20، 30، 40، 50 ، 60 یکی ازم پرسید: شما چطور میتونستین زندگی کنین قبلا؟! بدون تکنولوژی بدون اینترنت بدون کامپیوتر بدون تلفن همراه بدون ایمیل بدون شبکه‌های مجازی؟! پاسخ دادم: همانطور که نسل تو امروز میتونه بدون دلسوزی بدون خجالت بدون احترام بدون عشق واقعی بدون فروتنی زندگی کنه ما بعد از مدرسه مشقامون رو مینوشتیم و تا آخر شب مشغول بازی بودیم بازی واقعی ما با دوستان واقعی بازی میکردیم نه دوستان مجازی ما خودمون با دست‌هامون بازیهایی مثل یویو و بادبادک و فر فره می‌ساختیم ما تلفن همراه و دی وی دی و پلی استیشن و کامپیوتر شخصی و اینترنت نداشتیم ولی دوستان واقعی داشتیم که تو روزهای بارونی با یه چتر می‌رفتیم مدرسه و تو تابستوناش کیم دوقلومون رو باهاش نصف می‌کردیم ما آب از مغازه نمی‌خریدیم دم در هر خونه یه شیر آب بود بالاش با خط خوش نوشته شده بود 《سلام بر حسین》 برای رهگذری که تشنه بود نسل ما توی سوپریاش بزرگ ننوشته بود لطفاً با کارت خوان فقط خرید کنید سر هر کوچه یه بقالی بود که یه دفتر نسیه داشت برای اونائی که دستشون تنگ بود و بالای سرش بزرگ نوشته بود پول نداری صلوات بفرست موقع ما تختخواب مد نبود اما خوابیدن توی رختخواب‌های گل گلی روی پشت بام از هر خوابی شیرین‌تر بود ما موبایل نداشتیم ولی عوضش در خونه همسایه و فامیل باز بود تا هر جا می‌خواستیم زنگ بزنیم خانواده‌هامون هم به علت ترافیک سنگین دیر به مهمونیا نمی‌رسیدن، زودتر میرفتن با کمک هم سبزی پاک میکردن و برنج آبکش می‌شد ما لایک کردن بلد نبودیم اما عوضش نسل ما استاد مهربونی و دل‌جویی بود ما بلاک کردن نمی‌دونستیم چیه نسل ما دل‌ها بی کینه بود تو مرام ما قهر و کینه نبود تو نسل ما کسی پیتزا برامون دم در نمی‌آورد اما طعم نون و کبابی که آقام لایه روزنامه از بازار می‌خرید و با هزار تا پیتزا عوض نمی‌کنم تو نسل ما فست فود معنی نداشت اما ساندویچ الویه و کتلت با نان اضافی و کانادای شیشه ای لذتی داشت که هنوز یادشیم ما نسلی بودیم که تو مراممون نامردی و بی غیرتی و آدم فروشی نبود ما سِت تولد نداشتیم اما تولدامون پر بود از کاغذ کشی‌های رنگی رنگی ما عروسی را به جای هتل و تالار و سالن تو خونه همسایه و تو حیاط چراغونی برگزار می‌کردیم ما نذری هامونو توی ظرف یکبار مصرف نمی‌دادیم، توی چینی گل سرخی پخش می‌کردیم و همسایه مون تو ظرف خالیش نقل یا نبات پر می‌کرد ما چراغ مطالعه نداشتیم عوضش مشق‌هامون رو زیر نور چراغ گردسوز با علاالدینی که همیشه روش یه کتری چایی هل دار بود می‌نوشتیم ما مبل روکش شده نداشتیم اما پشتی و پتوی ملافه سفید دور تا اتاق بود تا هر وقت مهمون اومد احساس راحتی کنه ما اگر کاسه گل مرغی سر طاقچه رو تو شیطنت بازیهای کودکانه می‌شکستیم خانم جون دعوامون نمی‌کرد تازه برامون اسفند آتیش می‌کرد، تخم مرغ می‌شکست میگفت قضا بلا بود خدا رو شکر خودت چیزیت نشد ما هزار جور پزشک متخصص و دراگ استور نداشتیم عوضش چایی نبات و عرق نعنای بی بی جون دوای هر دردی بود ما از ذوق یه پاک کن عطری، یه مداد سوسمار نشان، یه جعبه مدادرنگی، یه دفترچه نقاشی تا صبح خوابمون نمی‌برد ما نسلی منحصر به فردی بودیم چون آخرین نسلی بودیم که به حرف‌های والدین گوش کردیم و اولین نسلی شدیم که حرف بچه‌ها رو گوش کردیم ما یک نسخه با تیراژ محدود هستیم تاریخ مثل ما نخواهد دید ما بی نظیرترین و منقرض شده ترین نسل تاریخیم ‌─┅─═इई🍂🍁🍂ईइ═─┅─ ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 منتظر نباش زندگی به تو معنا بده بلند شو و زندگی را معنا کن فردای تو نهفته در امروز تو است پس امروز رو خوب بساز تا فردایی عالی داشته باشی ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
یک داستان واقعی🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ گویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند خیمه‌ای را دید و گفت: اینجا را ترک نمی‌کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می‌دوشد بدان سو رفت و میخ را تکان داد با تکان خوردن میخ گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد! فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای این چه کاری بود که کردی؟! ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم بیشتر مردم فکر می‌کنند کاری نکرده‌اند در حالی که نمی‌دانند چند کلمه‌ای که می‌گویند و مردم می‌شنوند سخن چینی است مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند آتش اختلاف را بر می‌افروزد خویشاوندی را بر هم می‌زند دوستی و صفا صمیمیت را از بین می‌برد کینه و دشمنی می‌آورد طراوت و شادابی را تیره و تار می‌کند دل‌ها را می‌شکند بعداً کسی که اینکار را کرده فکر می‌کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است! قبل از اینکه حرفی را بزنی مواظب سخنانت باش مواظب باش میخی را تکان ندهی! ‌─┅─═इई🍂🍁🍂ईइ═─┅─ ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
✨خـدایـا صفحه‌ای دیگر از عمرمان ورق خورد روز را در پناهت به شب رساندیم ✨پـروردگارا شب را بر همه عزیزانمان سرشار از آرامش و سلامتی بفرما و در پناهت حافظشان باش شبتـ🌙ـون خوش و در پناه خـدا🌟 ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
اول صبح بگوییم حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ی ارباب رسد 💚💚 ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
طراوت و پاکی ﺻﺒﺢ ﺩﺭ هوای ﺯﻣﯿﻦ پراکنده ﺍﺳﺖ❄️ خدایا روحمان را ﺳﺮشار ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﺍﻭﺕ ساز و قلبمان را با نور خود روشن کن... سلااااام صبح زیبای برفیتون بخیر و شادی😃☃🌨❄️ ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
HosseinTavakoli-EmamReza-128(www.Next1.ir).mp3
3.27M
آقا اون دنیا حواست به منم باشه همین ... ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
این داستان واقعی است👇👇 بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد: حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی در کره در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد در آن از هیچیک از تکنیک‌های متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما... اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند با اینکه حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمی‌کردند بسیاری از آنها شب می‌خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی‌شدند آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمی‌کردند و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می‌ریختند دلیل این رویداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد: در این اردوگاه فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان می‌رساندند و نامه‌های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد هر روز از زندانیان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند یا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می‌کرد، سیگار جایزه می‌گرفت اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه عادت کرده بودند تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است چرا که با دریافت خبرهای منتخب فقط منفی، امید از بین میرفت با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می‌یافتند با تعریف خیانت‌ها، اعتبار آنها نزد هم‌گروهیها از بین میرفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی و مرگ‌های خاموش کافی بود این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می‌شود نتیجه: ❗️❗️❗️چقدر شبیه حال این روزهای ماست❗️❗️❗️ ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
لطفا هوای خودمون و دلامونو داشته باشیم🙏 اگر این روزها فقط خبرهای بد می‌شنويم اگر هیچ‌کدام به فکر عزت نفسمان نيستيم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستيم به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده‌ایم😱😱😱 این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان می‌رسانند و ما هم استقبال می‌کنیم😕 دلار گران شده، طلا گران شده کار نیست، مدرسه‌ای آتش گرفت تصادفات جاده‌ای جان هموطنانمان را گرفت زورگیری در ملاءعام و کرونا که ترس و استرسش کشنده تر از خود ویروس است.... 🤯😰😷 این روزها هیچ‌کس به فکر عزت نفس ما نیست! شما چطور فکر می‌کنید؟ ما ایرانیها دزدیم!؟ ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است!؟ ما ایرانیها هیچی نیستیم!؟ ما ایرانیها از زیر کار درمیرویم!؟ ما هیچ پیشرفتی نکردیم!؟ ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!؟ ما ایرانیها آدم حسابی نداریم!؟ ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان می‌تواند داشته باشد داریم!؟ توی همین محیط‌های مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد می‌گوئیم و لذت می‌بریم به خودمان فحش می‌دهیم و کیف می‌کنیم و می‌خندیم 🤐🤐🤐🤭🤭🤫🤫 اقوام مختلف ایرانی را مسخره می‌کنیم و همه با هم کل ایران را بزرگان علمی و هنری و ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده‌ایم و هیچ‌کس هم نباید فکر کند اینها نقشه است که آقاااا مملکت رو خوردند و بردند و .... همه دزدند همه فاسدن و ..... این همان جنگ نرم است☠💀 این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟🤔 این روزها همه احساس می‌کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می‌گذرانند شما چطور؟🤔 این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند، شما چطور؟ 🤔 بیائیم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا می‌توانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هر شرایطی شاد زندگی کنیم🦋🦋🦋 شاید یادمون رفته که ما خدا رو داریم🌱 ✍ با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
تله‌های زندگی یا همان تله‌های روانی شامل موارد زیر هستند: تله‌ی رها شدگی تله‌ی بی‌اعتمادی تله‌ی محرومیت هیجانی تله‌ی محرومیت اجتماعی تله‌ی وابستگی تله‌ی آسیب پذیری تله‌ی نقص تله‌ی شکست تله‌ی اطاعت تله‌ی کمال طلبی تله‌ی استحقاق تله‌های زندگی از کودکی آغاز می‌شوند و به صورت الگوهای رفتاری در زندگی بزرگسالی خود را نشان می‌دهد. آن‌ها می‌توانند بر روی افکار، احساسات و عملکرد ما تاثیر زیادی بگذارند. افراد موفق تنها در صورتی احساس رضایت‌مندی کافی از زندگی خواهند داشت که بتوانند بخشی از این تله‌های روانی را کنترل کنند. شناخت تله‌های زندگی کودکی، دوران واقعا شگفت‌انگیزی در زندگی ما است. هفت سال نخست زندگی تاثیرگذارترین سال‌های شکل‌گیری ذهن افراد هستند. ذهن ناخودآگاه در طول زمانی که بتواند کمی توانایی منطقی پیدا کند، بدون محافظ است. ناخودآگاه نمی‌تواند تفاوت بین دروغ و حقیقت را کشف کند. ذهن خودآگاه نگهبان این دروازه است. با این حال، ذهن خودآگاه افراد پیش از دوره‌ی نوجوانی توانایی تشخیص بین درست و نادرست را ندارد و هر رویدادی را به عنوان حقیقت می‌پذیرد. به این ترتیب، کودک هر آنچه را از محیط اطراف خود دریافت می‌کند به عنوان حقیقت می‌پذیرد. از این رو هر چیزی که از مادر، پدر یا سرپرست خود فرا می‌گیرند واقعی و درست تصور می‌کنند. کودک نیازهایی دارد که غریزی هستند: او نیاز به امنیت و برقراری ارتباط دارد. او نیاز دارد تا خود را بیان کند، مستقل باشد و عزت نفس را در محیط اطرافش تجربه کند. ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani
تله‌های رهاشدگی و بی‌اعتمادی (امنیت) رها شدگی یا مورد سو استفاده قرار گرفتن از طرف والدین یا خواهر و برادر باعث رسیدن بیشترین ضربه به کودک می‌شود. به این ترتیب این واقعیت در درون وی شکل می‌گیرد که هیچ جا امن نیست و به هیچ کس نمی‌توان اعتماد کرد. ورود به اتاق مشاوره🚪: https://eitaa.com/dindarmani