✅ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛
🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی.
❇️ سومین دلیل قرآنی، آیه 36 سوره اسراء است « وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا».
⬅️ این آیه به صورت مستقیم دلالت بر موضوع سوء ظن ندارد بلکه بحث کلانی را مطرح می کند که با سوء ظن نیز مرتبط است.
⬅️ خطاب «لا تقفُ» در آیه مفرد است اما چنین خطابی ضرری به استفاده عام از آیه نمیزند؛ زیرا در خصوص الفاظ مفرد در آیه دو احتمال وجود دارد. نخست اینکه خطاب این الفاظ به جنس انسان است؛ از این رو مخاطب «لا تقف» جنس انسان است و مفرد بودنش ضرری به عمومیت آیه نمیرساند. دوم این که «لا تقف» خطاب به پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله باشد. در این صورت میتوان به وسیله الغای خصوصیت به این خطاب عمومیت داد.
⬅️«لا تقف» به معنای دنبال نکردن است که سه مصداق دارد: 1– باور نکردن 2– اظهار نکردن 3– عمل نکردن. از این جهت در خصوص این بخش از آیه «وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ» سه حالت قابل تصور است. اول این که انسان به چیزی که علم ندارد اذعان و آن را باور نکند. دوم این است که به آنچه علم ندارد، عمل نکند و سوم اینکه امری را که علم ندارد، نگوید.
⬅️ مواردی وجود دارد که اتباع از «ما لیس لک به علم» حرمت ندارد. در این موارد تعارض میان هیئت با اطلاق متعلق حکم ایجاد میشود که باید اطلاق را بپذیریم و هیئت را هم در مواردی که یقین به عدم حرمت آن داریم، حمل بر کراهت کنیم.
—————————
#فقه_نظام
#درس_خارج
#فقه_روابط_اجتماعی
#آیت_الله_اعرافی
✅ آیت الله اعرافی در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» مطرح کرد؛
🔻 تعیین حکم سوء ظن به وسیله رجوع به ادله قرآنی.
❇️ سومین دلیل قرآنی، آیه « وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا».
⬅️ سه احتمال برای معنای علم مطرح است که از نظر ما معنای سوم صحیح است.
1️⃣ علم به معنای قطع حقیقی است. در این صورت شامل همه اطمینانها و ظنون، حتی ظنون معتبر را میشود.
2️⃣ علم به معنای قطع و اطمینان است. در این صورت اطمینان داخل علم میشود و «ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ» آن را در بر نمیگیرد.
3️⃣ مراد علم عرفی است و شامل ظنون خاصه مثل خبر واحد و ظواهر و امثالهم میشود.
🔻 مولوی یا ارشادی بودن نهی در آیه
⬅️ نهی دو قسم است یا به داعی زجر حقیقی به کار میرود و نتیجه آن حکم تکلیفی است. یا به داعی بیان مانع و حکم وضعی به کار میرود که نتیجه آن حکم وضعی میباشد.
⬅️ اگر در اینکه نهی مولوی تکلیفی است یا ارشاد به یک حکم وضعی تردید شود، محل جریان دو اصل میباشد. نخست اصل تطابق اراده جدیه و اراده استعمالی است و دوم اصل ظهور امرونهی در بعث و زجر. بر اساس این دو اصل انسانها در مراد جدیه خود بر مدار مراد استعمالیشان حرکت میکنند؛ از این رو نهی در «لا تقف ما لیس لک به علم»، به لحاظ اراده استعمالیه به معنای زجر حقیقی است که اراده جدیه نیز دال بر همین معنا است.
—————————
#فقه_نظام
#درس_خارج
#فقه_روابط_اجتماعی
#آیت_الله_اعرافی